گر من ز مي مغانه مستم، هستم،
گر كافر و گبر و بت پرستم، هستم،
هر طايفهاي بمن گماني دارد،
من زان
خودم، چنانكه هستم
هستم
خيام
نامه ١٥١ نمايندهي مجلس شوراي اسلامي خطاب به مردم ايران درخصوص مسايل سياسي كشور
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
(١٥١) نمايندهي مجلس شوراي اسلامي، نامهاي را خطاب به مردم ايران تهيه و امضا كردهاند كه متن اين نامه امروز (١٣/٥/١٣٨٠) توسط محمد نعيميپور - عضو هيات رييسهي مجلس ششم - از تريبون مجلس قرائت شد.
به گزارش سرويس پارلماني ايسنا متن اين نامه بدين شرح است:
ملت شريف و بزرگوار ايران؛
در هنگامهاي كه نداي وحدت و وفاق و همبستگي ملي در برابر بيگانگان در گوشه و كنار كشور بلند است و همگان به پيوستن به صفوف اتحاد و همدلي دعوت ميشوند پي در پي شاهد اقدامات، تصميمات و صدور بيانيهها و احكام حيرتانگيزي هستيم كه جز نوميدي و ناخرسندي در ميان عامه مردم نتيجه و عايدي در بر ندارد.
هنوز از آلام اتهام بياساس بد ديني به يكي از فرزندان مخلص امام و انقلاب رهايي نيافتهايم كه روزنامه آزاد را در محاق توقيف ديديم و چندان از آن فاصله نگرفته بوديم كه بيانيه سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه مصداق دخالت نظاميان در جناحبنديهاي سياسي است انتشار يافت و از انديشه آن خارج نشده بوديم كه حكم محوميت زندان رييس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي و تعطيل روزنامه اصلاحطلب نوروز تاييد شد و در تداوم آن نمايش تلويزيوني تازهاي را شاهد گشتيم كه صد اما و اگر دارد و بعد از آن صدور حكم محكوميت (٤١) تن از اعضاي نهضت آزادي ايران را به زندان و جزاي نقدي پيش چشم مردم آوردند، گويي اين سلسله اقدامات بيفايده و بيسرانجام را پاياني نيست.
براستي در برابر اين پرسش كه رييس كميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي را به اتهام تحريك و تشويق به آشوب و اخلال در نظم به حبس و زندان محكوم ميكنيم چه پاسخي داريم؟ زماني كه دكتر محسن ميردامادي، رييس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي همه توان خويش و همكارانش را بكار گرفته تا حقانيت مواضع ملت و نظام جمهوري اسلامي ايران را نزد دولتهاي خارجي به ويژه دول اروپايي به اثبات رساند صدور محكوميت حبس براي ايشان چه معنايي دارد؟ آيا جز بيان ناهمگوني در نظام و تيره و مبهم جلوه دادن افق آينده ايران معنايي دارد؟ اين معماي مجهول مبهم را خارجيها چگونه بگشايند؟ كار را به آنجا كشاندهاند كه علم و عقل و معرفت و دانش نيز در برابر اسرار گرهها و موانعي كه بيوقفه در برابر پاي ملت مينهند، حيرت ماندهاند.
در مذاكراتي كه رييس و اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس هفته گذشته با هيات عاليرتبه پارلمان اروپا بعمل آوردند، كوشيدند ايشان را قانع كنند كه نقد قدرت، آزادي بيان وانديشه و فعاليت منتقدان و چارچوب قانون در ايران امري سهل، قانوني و پذيرفته شده است و تصورات هراسانگيز پايه و اساسي ندارد و خوشبختانه ايشان نيز در اظهاراتي كه بعد از ترك ايران بيان كردند نشان دادند كه به طور نسبي قانع شدهاند اما اكنون در برابر احكامي كه براي اعضاي نهضت آزادي ايران صادر شده است آيا جاي تعامل و گفتوگو باقي ميماند؟ فرستادن كساني كه تنها جرمشان اين است كه مانند ما نميانديشند به پشت ديوارهاي بلند و سنگين زندان چه سودي را نصيب مردم و حكومت ميكند؟ در حاليكه نهاد كارشناسي و مسوول امنيت كشور به صراحت اتهام براندازي اعضاي اين حزب و همفكرانشان را رد ميكند با كدامين سند و مدرك و ادله دادگاه اتهام براندازي عليه متهمان را ثابت شده فرض ميكند؟ اگر ادعاي دادگاه با برهان و دليل همراه بود چرا محكمه را غير علني برگزار كردند، آيا جز اين است كه ارادهاي سياسي از قبل حكم به محكوميت داده بود، كما اينكه در اطلاعيههاي شداد و غلاظ دادگستري بعد از دستگيريها اين اراده كاملا مكشوف بود.
سرگذشت مطبوعات ديار ما نيز با خاموشي پي در پي چراغ آنها، روند پر دردي يافته است. روند تعطيل يا توقيف مطبوعات كه از برخورد غير قانوني با روزنامه سلام در تيرماه (٧٨) آغاز شده با توقيف انتشار دو روزنامه آزاد و نوروز در روزهاي اخير ادامه يافت و جلوگيري از انتشار (٨٥) نشريه را در مدت سه سال در تاريخ مطبوعات كشور ثبت كرد. تمسك به موادي از قانون اقدامات تاميني برخلاف نظر غالب حقوقدانان كشور براي توقيف سريع برخي نشريات و توسل به اتهامات كشداري همچون چاپ مطالب خلاف واقع و نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي و تبليغ عليه نظام و اركان آن و ترويج ابتذال و فرهنگ غرب براي تعطيلي مطبوعات خود حكايت قابل تاملي است كه چگونه بخشي از قوه قضاييه با استفاده ابزاري از قانون در تلاش براي تعطيلي آزادي در اين سرزمين است. در نظامهاي مردم سالار قوه قضاييه پشتيبان و حامي اصلي آزاديهاي مشروع مردم است اما در ايران مدعي العموم شاكي اصلي مطبوعات و برخي ديگر از نهادهاي حكومتي كه گرايش حاكم بر آنها اظهر من الشمس است همسو و مددكار آن، براستي در اين اوضاع و احوال جز پناه بردن به خدا چه ميتوان گفت.
روشن است كه از اين روشها تنها كساني كه خيال براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران را در سر ميپرورانند سودي ميبرند. جامعه ما امروز به اميد و نشاط و همدلي و نزديكي ملت - دولت محتاج است، فضاي خشك و بيگذشت و پرتنش و برخورد سياسي، تنها دنيايي هراسانگيز را در برابر ديگران تصوير ميكند كه زيان اصلي آن متوجه ملت ميشود.
ما با صراحت و صداقت هشدار ميدهيم اين سياستها و روشها بردن مملكت به سراشيب نوميدي، ياس و خرسندي است و آمران و عاملان آن خود بايد در برابر ملت پاسخگو باشند.