راه روحانی به سوی رهبری, مقاله ای در نشریه فارین پالیسی از آلکس وطنخواه، پژوهشگر ارشد «انستیتو خاورمیانه»

By | ۱۳۹۷-۰۶-۱۰

مجلس ایران پیش از شنیدن پاسخ های حسن روحانی، وزیر امور اقتصادی و دارایی و وزیر کار او را به دلیل بی کفایتی برکنار کرده بود.

حضور روحانی در مجلس فرصتی بود تا رقبایش را که بعضی از آن ها او را به مرگ تهدید کرده بودند، تقبیح کند. اما روحانی در عوض همه را به اتحاد در برابر ضد ایرانی‌های جمع شده در کاخ سفید دعوت کرد.

صدای آمریکا

تردیدی نیست که سیاست‌های واشنگتن در دوره پرزیدنت دونالد ترامپ مولفه ای عمده در سقوط اقتصادی ایران بوده است و نتیجه اش از دست رفتن نیمی از ارزش ریال از ماه آوریل تا کنون است. اما، این تنها مشکل ایران نیست. روحانی خودش گفت یک اقتصاد سالم مستلزم «سرمایه گذاری خارجی و ثبات سیاسی داخلی» است؛ جای هر دو، در ایران خالی است. رقبایی که روحانی به اتحاد در برابر آمریکا دعوت کرد، پیش از ریاست جمهوری ترامپ به طور برنامه ریزی شده در پی تضعیف اعتماد به بازار ایران و ایجاد آشوب سیاسی داخلی بوده اند.

اما روحانی ترجیح داد اوضاع از این بدتر نشود. او ظاهرا نقش قربانی را پذیرفته است و فکر می کند این کار عاقلانه ترین حرکت سیاسی برای حفظ ریاست جمهوری و قدرت شامل شانس خود برای در دست گرفتن نقش رهبری در آینده است.

او اشتباه می‌کند و احتمالا بهای سنگینی هم برای حمله نکردن به مخالفانش خواهد پرداخت.

سه دلیل ناکامی اقتصادی ایران، سیاست خارجی نظامی، فساد فراگیر و خانواده سالاری بی اندازه است که از عادت آیت الله خامنه ای در بذل و بخشش اقتصادی به حامیان تندروی خود نشات می گیرد. در هر سه حوزه این خامنه ای است که اختیار امور را دارد، نه روحانی.

روحانی هم در این میان بی گناه نیست. او خود را مردی معرفی کرد که ایران را از فاجعه اقتصادی نجات داده و برایش احترام بین المللی به ارمغان خواهد آورد. اما اوضاع ایران بدتر از قبل است. اصلاح طلبان و میانه روهایی که به روحانی رای دادند، اکنون او را یک فرصت طلب بدون تمایل واقعی به ایجاد تغییرهای سیاسی جدی می بینند. تندروها هم او را متهم می کنند که بیش از حد به غرب علاقه دارد و در نتیجه غیرقابل اعتماد است.

تردیدی نیست که روحانی وقتی پای فساد در میان است بهانه های فراوانی به رقبایش داده است.

روحانی که ریاست جمهوری را سکوی پرشی به سوی رهبری می بیند، اجازه داده است وزیران کابینه اش قربانی شوند. او با امید به در اختیار گرفتن رهبری کشور تمایلی به مقابله با منتقدانش نشان نمی دهد.

استراتژی روحانی ممکن است منطقی به نظر برسد، ولی اوضاع اقتصادی ایران خراب تر از آن است که چنین رویکردی اکنون معنا بدهد. اعتراض های مردم در ماه های اخیر به خشم علیه کلیت رژیم بدل شده است. خامنه ای ترجیح می دهد روحانی به عنوان یک رئیس جمهوری ضعیف بر سر کار باشد تا همه مشکلات به نام او تمام شود.

روحانی با پذیرش نقش قربانی اصلی از تقابل با خامنه ای و تندروهای حامی اش که در رهبری آینده به آن ها نیاز خواهد داشت، پرهیز می کند؛ اما ادامه این وضع به حمایت اصلاح طلبان و افکار عمومی از او لطمه ای جبران ناپذیر خواهد زد.

برای روحانی تنها یک کارت بازی باقیمانده است و آن بازگشت به وعده اصلاحاتی است که در انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ داد. او باید برای نمونه به صراحت بگوید که وزارت خارجه مسئول سیاست خارجی جنجالی ایران در خاورمیانه نیست و این سیاست ها در حوزه تصمیم گیری فرماندهان سپاه پاسداران مورد حمایت خامنه ای است.

روحانی می تواند بگوید وزیر دفاع او درباره مکان و زمان آزمایش موشک های بالیستیک تصمیم نمی گیرد یا وزارت اطلاعات در بازداشت اتباع با تابعیت دوگانه نقشی ندارد.

اگر خامنه ای به روحانی اجازه نمی دهد به وعده های عمده انتخاباتی اش به مردم مبنی بر اصلاحات سیاسی و اقتصادی بنیادی شامل مذاکره با آمریکا عمل کند، باید این مهم را با مردم در میان بگذارد. جابجایی اعضای کابینه هیچ مشکلی را حل نمی کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *