همه حرفها تبلیغاتی است. این دولت آن دولت ندارد. آنقدر تن به حرفها دادهایم که مسؤولان فکر میکنند مشکلات کشور با سخنرانی حل میشود.
عصر ایران؛ مصطفی داننده- رییس جمهور روحانی در جمع مدیران ارشد وزارت اقتصاد تا میتوانست به بانکها تاخت. رییس جمهور در مورد بانکها گفت:« بانکها پایه پولی را بالا میبرند؛ یعنی از یک طرف با یک دست به مردم خدمت میکنند، با یک دست دیگر فشار بر جامعه میآورند. بانکها باید سالمسازی شوند. بانکهای خصوصی که وضعشان خیلی بد است. بعضی از بانکهای دولتی هم وضعشان خوب نیست. بانک باید از بنگاهداری خارج شود تا بتواند عادلانه رفتار کند. در تهران، اول، وسط و آخر خیابان، نبش خیابان و جای حساس شهر را شما پیدا نمیکنید که بانکها نگرفته باشند. چرا؟ یک رقابت ناسالم بین بانکها پیدا شده است.»
آقای رییس جمهور حرفهای خوبی زدند اما همه این نقدها را ما هم میدانستیم حتی بیشتر از رییس دولت میتوانیم در مورد بانک و بانکداری حرف بزنیم و اگر لب بگشاییم مثنوی هفتادمن میشود.
مشکل بانکها را که ما نباید حل کنیم! سالهاست رویه بانکها مشخص است و این وظیفه دولت و دستگاههای نظارتی است که بانکها را مدیریت کنند.
سران محترم قوا! شما هم مثل ما میدانید که بانکها مشکل دارند، خوب بسمالله، اصلاح نظام بانکی را آغاز کنید تا در مسیر درست قرار بگیرند و الا با حلوا حلوا گفتن که دهان شیرین نمی شود.
بعضی وقتها شنیدن برخی حرفها از مسؤولان کشور خنده دار است. مسؤولی از نهاد و سازمانهای زیر دست خود انتقاد میکند بدون اینکه با آنها برخورد کند.
انتقاد کردن را به ما واگذار کنید؛ منظورم از ما یعنی جامعه است و اصلاح و عنداللزوم برخورد کردن را خود به عهده بگیرید. نمیشود ما هم انتقاد کنیم، شما هم انتقاد کنید و بعد هیچکس نباشد به این انتقادها رسیدگی کند، دورهمیِ انتقاد که نیست!
به نظر میرسد برخی از مسؤولان کشور، راه را پیدا کردهاند و برای فرار از به عهده گرفتن مسؤولیت خود در قامت نقد قرار میگیرند که انگشت اتهام به سمت آنها گرفته نشود.
در مورد همین بانکها تمام مسؤولان در تمام قوا و نهادها مقصر هستند و نمیتوانند با قرار گرفتن در جایگاه اپوزیسیون، از زیر بار کمکاری خود فرار کنند.
این حرفهای خوب زده شده است اما کی اجرایی خواهد شد، خدا میداند. آیا بهتر نبود به طور مثال دیروز رییس جمهور در سخنان خود میگفت ما با اتخاذ سیاستی توانستیم مشکلات بانکها را حل کنیم. ما توانستیم در این 5 سال گذشته سیستم بانکداری کشور را حل کنیم.
این همه سال میگذرد و آش همان آش است و کاسه همان کاسه. همه حرفها تبلیغاتی است. این دولت آن دولت ندارد. آنقدر تن به حرفها دادهایم که مسؤولان فکر میکنند مشکلات کشور با سخنرانی حل میشود.
به خاطر همین عادت غلط است که میبینیم مشکلات ریز و درشت از در و دیوار مملکت بالا میرود و یک قلدر در ینگه دنیا میتواند با یک امضا، اقتصاد کشور را دچار بحران کند.
مسؤولان فکر میکنند “هستند؛ چون حرف میزنند” اما “دو صد گفته چون نیم کردار نیست”.