روایتی متفاوت از زیرمیزی پزشکان

By | ۱۳۹۷-۱۰-۱۸

فارس نوشت: سالن پر از بیمار است؛ زن، کودک، پیرمرد، از راه‌های دور و نزدیک آمده‌اند. همهمه‌ای در جریان است، لابه‌لای این هیاهو دخترکی مرا صدا می‌کند، نزدیک‌تر می‌آید؛ با گوشه لب چادرش را گرفته است و با یک دست کیسه داروهایش را نگه داشته و با دست دیگر نسخه‌هایش را نشان می‌دهد.

+ این رو خانم دکتر برام نوشته.

خب چی هست؟

+ آزمایش و سونوگرافی؛ دخترک بی‌معطلی ادامه می‌دهد به‌خدا پدر که ندارم، کسی را هم ندارم خرجم را بدهد، بیمه هم ندارم، از کجا باید هزینه اینها را جور کنم.

صورت آفتاب سوخته و پوست انداخته‌اش حکایت از عمق فاجعه زندگی دخترک دارد، همینطور ادامه می‌دهد و من در ذهنم روزگار غیر قابل تصورش را تصویر می‌کنم.

صحبتش را قطع کردم و گفتم صبر کن از خانم دکتر بپرسم.

در اتاق معاینه را زدم، خانم دکتر جواب داد و وارد اتاق شدم، دخترک هم از کنار شانه‌ام با صورت مضطرب و نگرانش سرک می‌کشید.

گفتم: این بنده خدا اوضاع مالی‌اش خیلی خرابه ظاهراً بیماریش هم شدیده ، چیکارش کنیم؟

خانم دکتر خیلی آرام با اشاره گفت: نگران نباش شماره کارتش رو گرفتن خودم براش واریز می‌کنم.

***این پزشکان تصورتان را عوض می‌کنند

شاید خیلی از ماها این تصور را داشته باشیم که پزشکان انسان‌های پول دوستی هستند و البته برخی‌ها اعتقاد دارند که جان آدم‌ها برای آنها اهمیت ندارد و فقط پول را می‌شناسند اما تجربه همراهی این گروه تمام تصور من و شما را عوض خواهد کرد.

اینکه یک پزشکی عمومی یا متخصص تنها روز تعطیلی را که می‌تواند در کنار خانواده باشد، برای ویزیت بیماران نیازمند آن‌هم رایگان اختصاص دهد کار کمی نیست. اینکه روز تعطیلت را از تخت‌خواب دل بکنی و به جای کوه و تفریح و … عازم منطقه‌ای شوی که ۵۰ کیلومتر با خانه‌ات فاصله دارد؛ اینکه از شمالی‌ترین منطقه تهران برای ملاقات ساکنان جنوبی‌ترین منطقه تهران بروی…

جمعه ۱۴ دی‌ماه یک تیم از پزشکان داوطلب تصمیم گرفتند که تعدادی از خانواده‌های محروم یک از مناطق جنوبی تهران را به صورت رایگان ویزیت کنند.

منطقه شناسایی شد. جایی در جاده قدیم قم، از مرکز تهران تقریباً ۶۰-۵۰ کیلومتری فاصله دارد؛ روز قبل با دهیاری محل هماهنگ کردیم و قرار شد که بیماران اورژانسی و افراد نیازمند در اولویت قرار بگیرند و به چند روستای اطراف هم اطلاع‌رسانی کنند.

صبح جمعه ساعت ۸ صبح همگی از تهران به راه افتادیم. پزشک عمومی – متخصص قلب – متخصص زنان و زایمان – متخصص کودکان – متخصص آنکولوژی و داندانپزشک و یک جراح مغز و اعصاب در این برنامه به صورت داوطلبانه حضور داشتند.

حدوداً ساعت ۹:۳۰ صبح بود که به حل رسیدیم و بلافاصله انجام ویزیت‌ها آغاز شد. شورای محل یک مدرسه قدیمی را برای این کار آماده کرده بود مدرسه‌ای ۳ کلاسه که ظاهراً چندین سال بلا استفاده مانده بود.

جمعیت زیادی حضور داشت. همه جور بیماری هم دیده می‌شد. از بیماران سرطانی که توان ادامه درمان را نداشتند تا زنی که به دلیل نداشته هزینه جراحی ۴ سال یک تومور بزرگ را در دستش تحمل کرده بود.

***جراحی تومور

مهدی خواجوی جراح مغز و اعصاب تیم نذر مهربانی است. شاید برایتان عجیب باشد که یک جراح مغز و اعصاب که می‌تواند در هر ساعت میلیون‌ها تومان درآمد داشته باشد چرا باید وقت خود را در خاک و خل مناطق محروم تلف کند. اصلاً جراح مغز و اعصاب چه کار مفیدی در این برنامه‌های کوتاه مدت و سرپایی می‌تواند انجام دهد و حضورش چه ضرورتی دارد؟!

از اتفاق  یکی از پر مراجعه‌ترین تخصص‌ها همین مغز و اعصاب است؛ از بیمارانی که دردهای سیاتیکی دارند گرفته تا بیمارانی که دچار تومورهای مغزی هستند و توان جراحی ندارند.

باید بدانید اینجا تمام متخصصان علاوه بر ویزیت وتجویز دارو، اقدام به بیمار یابی می‌کنند و پس از شناسایی بیماران نیازمند ادامه روند درمان آنها را به عهده می‌گیرند و این نقطه طلایی فعالیت بچه‌های کمپین نذر مهربانی است.

خواجوی در طول برنامه‌های گذشته ۲ مورد تومور مغزی بیماران افغانستانی که فاقد بیمه بودند را به طور رایگان جراحی کرد؛ در یکی از برنامه‌های ویزیت کارتن خواب‌ها نیز عمل جراحی جمجمه یکی از آنها را  به صورت رایگان برعهده گرفت.

در برنامه این هفته نیز یکی از بیماران تومور بزرگی در کتف راستش داشت؛ توموری به اندازه کف یک دست که ظاهراً ۴ سالی بود که تحمل می‌شد.

برای این بیمار با پیشنهاد خواجوی و دکتر زهرا نظری فوق تخصص آنکولوژی با یکی از مراکز درمان نزدیک هماهنگ کردیم تا بتوانیم از اتاق جراحی آنجا استفاده کنیم.

دکتر نظری سوابق پزشکی و آزمایشات قبلی بیمار را بررسی کرد؛ بلافاصله بیمار را به مرکز درمانی انتقال دادیم و در کمتر از ۳۰ دقیقه این تومور توسط دکتر خواجوی و دکتر نظری، جراحی و از بازوی راست بیمار خارج شد. توموری که ۴ سال به دلیل نداری و بی‌پولی در بدن بیمار جا خوش کرده بود.

در بین بیماران یک دخترک ۱۰ ساله افغانستانی نظرم را جلب کرد. دخترک سفید رو با موهای بور با لباس گلدار، مادرش می‌گفت سرپرست نداریم و پدرش ما را با ۲ بچه رها کرده و رفته است؛ سال گذشته دخترم با یک موتور تصادف کرد و از بدشانسی موتور سوار هم فرار کرد. دخترم چند وقت در کما بود و بعد از آنها با جراحی‌های بسیار به زندگی برگشت.

**دختری با پلاتین در پایش 

پرسیدم خوب الان مشکلتان چیست و جواب داد پلاتین داخل پایش! هزینه جراحی نداریم و باید سریع هم خارج شود.

از آنجایی که می‌دانستم این مواد کاملاً در حیطه فعالیت دکتر نظری است سریع بیمار را به او معرفی کردم.

دکتر نظری استاد راه انداختن کار بیماران بی‌بضاعت است، تا به امروز هم کار ده‌ها و شاید هم صدها نمونه از این بیماران را راه انداخته است. خانم دکتر بلافاصله نامه‌ای برای یکی از دوستانش نوشت و بی معطلی دخترک را برای جراحی معرفی کرد.

اینجا به راحتی می‌توانستم برق شادی را در چشم‌های پر اشک، دخترک ببینم.

**دندان‌پزشکی رایگان کودکان

دکتر والح توکلی دندانپزشک تیم نذر مهربانی است. دکتر توکلی با دقت تمام بچه‌های این منطقه را معاینه کرد؛ یک لیست کنار دستش بود که نام افراد و شماره تماس و نتیجه معاینه را با علامت و اختصار در آن وارد می‌کرد.

توکلی قرار است این هفته تمای موارد شناسایی شده را با اتوبوس به کلینیک دندانپزشکی خودش منتقل و دندان‌دردهایشان را درمان کند.

در این برنامه دکتر مهسا میرزنده‌‌دل متخصص اطفال، دکتر پریسا سیلانی متخصص قلب، دکتر بهاره سپهریان متخصص پزشک قانونی، دکتر آزاده مبصریان پزشک عمومی و دکتر ستوده متخصص زنان  نیز حضور داشتند که از صبح با روی گشاده بیماران نیازمند را معاینه می‌کردند.

اینجا خبری از صندوق و دریافت وجه و نسخه‌های معمول نیست. اینجا زیر میزی نمی‌گیرند، بلکه پنهانی و زیر میزی به بیماران مستمند کمک می‌کنند، بی‌آنکه حتی کنار دستی‌هایشان هم باخبر شود. هزینه نسخه‌های بیماران نیازمند نیز با کمک‌های مردم و خیران تهیه و تامین شد.

اینجا پر از بیماری و نداری و بی‌پولی بود، پر از مردی که برای یک قرص نان و داشتن کار و سرپناه به تهران آمده بودند و از روی ناچاری در حاشیه‌های آن زندگی می‌کنند. تا عصر را با پزشکان در کوچه پس کوچه‌های این روستاها گذراندم و به روزهایی فکر می‌کردم که جامعه پزشکی به خاطر اشتباهات گروهی کوچک از پزشکان، به ناحق متهم می‌شدند به پول دوستی به زیر میزی…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *