زادروز و سالمرگ شاه عباس که با لشکر خراسان به قزوین رفت و با کودتا، قزلباش را برانداخت ـ او بود که پیاده به مشهد، زیارت مرقد امام هشتم رفت

By | ۱۳۹۷-۱۱-۰۷

شاه عباس یکم از دودمان صفویان (درویش ها) که 27 ژانویه 1571 به دنیا آمده بود در 57 سالگی در 19 ژانویه 1629 فوت شد. [درویش یک واژه پارسی است که وارد زبان های دیگر شده است به معنای فردی معنوی که به مال دنیا نظر ندارد]. شاه اسماعیل سَردودمان صفویان (درویش ها) بود که شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام و فصلی در تاریخ ایرانیان باز کرد.
نوشیروان کیهانی زاده, مهمترین رویدادهای ایران و جهان :

شاه عباس با کلاهی که خود طرح تهیه آن را داده بود

شاه عباس که به رغم خُردسالی از جانب پدر، فرماندار خراسان ـ خراسان بزرگتر ـ بود و درشهر هرات حاکم نشین خراسان وقت بسر می بُرد هنوز جوانی بیش نبود که شنید سران قزلباش پدر نابینای او ـ سلطان محمد را آلت دست قرار داده و مادرش خیرالنساء بِگُم ملقب به «مَهدِ عُلیا» را که مازندرانی بود و مانع سوء استفاده های ایشان با وارد ساختن اتهام ناروا (ساختگی)، کشته و جسدش را به بیابانی در قزوین (پایتخت وقت) انداخته بودند. وی پس از شنیدن این خبر و مشورت با دو ژنرالی که در هرات بودند، با لشکر خراسان و مُرشدقلی خان ـ یکی از این دو ژنرال به قزوین شتافت، در اکتبر 1587 کودتا کرد و در اکتبر 1588 در 17 سالگی تاجگذاری و شاه شد. وی به رغم رسم وقت، ریش خودرا می تراشید و اجازه داده بود که دیگران هم اگر بخواهند؛ ریش بتراشند. او تا پایان عُمر، ریش نگذاشت. شاه عباس در هرات و در زمانی که پدرش حاکم خراسان بود به دنیا آمده بود. هرات حاکم نشین خراسان بود. [انگلیسی ها سه قرن بعد با دادن اعلان جنگ به ایران و لشکرکشی به بوشهر و خوزستان، دولت تهران را وادار به دست برداشتن از هرات و مناطق تاجیک نشین جنوب آمودریا کردند]. پدر شاه عباس پیش از پادشاه شدن حاکم فارس شده بود ولی پسر او همچنان در هرات می زیست که شاهزاده نشین ایران بود. سلطان محمد شوهر خیرالنساء از جوانی دچار ضعف بینایی بود. وی بیش از سیاست و امور دولتی، علاقه مند به ادبیات فارسی بود، شعر می سرود و در هرات جلسه شعرخوانی داشت.

شاه عباس در زمانی بر جای پدر نشست که مداخله سران قزلباش در امورات دولتی و کشمکش های داخلی به اوج خود رسیده بود، دولت عثمانی که نام خلافت اسلام برخود نهاده بود با استفاده از مسائل داخلی ایران و توطئه های بزرگان و شاهزادگان صفوی، بر غرب و شمال غربی ایران از گرجستان، ارمنستان، آذربایجان، همدان، کُردستان تا لُرستان سلطه یافته بود، ازبک ها دست اندازی به خراسان را آغاز کرده بودند و منطقه خلیج فارس جولانگاه پرتغالی ها شده بود.

در این شرایط، شاه عباس راهی نداشت جز سازش موقّت با عثمانی، جانشین کردن نظامیان قزلباش که تنها از سران قبایل خود اطاعت می کردند عمدتا با مردان گُرجی و ارمنی، فرستادن نیروی کمکی به هرات برای بیرون راندن اُزبَک ها، اتحاد با انگلیسی ها برای اخراج پرتغالی ها از هُرمُز و … تا بحرین. وی پس از حل مسائل شرق و جنوب ایران و سر و سامان دادن به وضعیت حکومتی، به جنگ عثمانی شتافت، بغداد را متصرف و قفقاز جنوبی را از دست آن دولت خارج ساخت و قلمرو ایران به حد آخرین سال سلطنت شاه اسماعیل یکم رسید ـ از داغستان تا ضلع جنوبی خلیج فارس و از بغداد تا کوههای هِندوکُش.

پس از انقراض ساسانیان، شاه عباس نخستین زمامدار ایران بود که قدرت را به طور کامل در پایتخت متمرکز ساخت، مرزهای ایران را به خطوط عهد باستان نزدیک کرد و ایران باردیگر دارای یک نیروی دریایی مؤثر شد. وی اصفهان [شهر مرکزی کشور] را پایتخت ایرانزمین کرد و به صورت زیباترین شهر جهان آن زمان در آورد که لقبِ «اصفهان نصف جهان و جهانی از هنر» یافت. شاه عباس یکم تلاش کرد که فرح آباد مازندران (زادگاه مادرش ـ 30 کیلومتری ساری) را هم پایتخت دوم ایران کند زیراکه در پناه کوهها و نزدیک به دریا قرار داشت و باور داشت که مازندرانی ها مردمی ایراندوست و ثابت قدم هستند. وی مساجد و عمارات متعدد در آنجا بساخت ولی وجود مالاریا اورا دچار تردید کرد. شاه عباس در همین شهر وفات یافت.

شاه عباس یکم امنیت راههای ارتباطی را تأمین و کاروانسراهای متعدد برای تسهیل حمل و نقل ایجاد، و ایران را دارای یک ارتش نظام وظیفه ای کرد که سربازان آن از میان همه مردم انتخاب می شدند (هر فامیل و هر روستا؛ یک سرباز)، نه از افراد چند ایل. قبول پیشنهاد چند انگلیسی به ریاست دو برادر شِرلی برای نوسازی و به سبک اروپایی درآوردن ارتش ایران به همین سبب بود. شاه عباس از گفت و گو با گردشگران، پژوهشگران و بازرگانان اروپایی که مشتاق آن بود به وضعیت سیاسی این قاره که درست در یک سال (سال 1453)، آنان به جنگ های صدساله خود پایان داده و عثمانی به تصرف قسطنطنیه و از میان برداشتن روم شرقی موفق شده بود پی برده بود. شاه عباس از همین طریق متوجه مقاصد اروپاییان از دریانوردی به نقاط دیگر، استعمار به نام تجارت و … شده بود. در زمان فوت شاه عباس تنها 22 سال از ورود انگلیسی ها به آمریکای شمالی و 137 سال از ورود اسپانیایی ها به قاره آمریکا گذشته بود. در زمان او پرتغالی ها در جنوب غربی هند (گوا) مستقر شده بودند.

شاه عباس با اینکه سه بار پیاده به مشهد، زیارت مرقد امام هشتم ـ امام رضا (ع) رفت پس از پیروزی انقلاب سال 1357، نام اورا از خیابانی در تهران برداشتند!، و به همین ترتیب نام نادرشاه را که به رسمیت شناختن شیعه اثنی عشری را شرطِ صلح با دولت عثمانی قرار داده بود. به باور برخی از مورّخین غرب، هدف شاه عباس یکم از رفتن به زیارت مرقد حضرت امام رضا (ع) با پای پیاده که در ایران وقت انعکاس وسیع داشت، تقویت هرچه بیشتر مذهب شیعه اثنی عشری با تشویق ایرانیان به رفتن به زیارت مشهد و نیز عتبات عالیات در بین النهرین بود. مسئله شیعه و سُنّی ریشه در زمان صفویان دارد که انگلیسی ها از دوران شاه عباس یکم (و بر پایه سیاستِ تفرقه افکن و حکومت کن) با دادن برخی کمک ها و آموزش ها بر گسترش این اختلاف و دو دستگی افزودند. هدف دولت های استعماری اروپای وقت از آتش بیار جنگ های ایران و عثمانی شدن این بود که عثمانی (ترکیه) گرفتار ایران باشد و دست اندازی آن به اروپا کمتر شود و اروپاییان در سایه این آرامش، به تصرف و استثمار سرزمین های دوردست ادامه دهند و ….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *