یک زندگی عادی؛ درخواست مردم از مسؤولان

By | ۱۳۹۷-۱۲-۰۵

واقعا برنامه ریزی در ایران تبدیل به واژه‌ای بی‌معنا شده است. شرایط به گونه‌ای است که برای بعدازظهر امروز هم نمی‌شود برنامه ریزی کرد چه برسد، به فردا، ماه و سال بعد!

عصرایران؛ مصطفی داننده- با خود فکر می‌کردم، مردم از مسؤولان چه انتظاری دارند؟ به نتیجه ساده‌ای رسیدم؛ یک زندگی عادی. واقعا، جامعه ایرانی به جز یک زندگی بدون دغدغه چه انتظار دیگری می‌تواند داشته باشد.

الان در آخرین روزهای سال نود و هفت خورشیدی، زندگی مردم عادی نیست. وقتی شما نمی‌توانید برای فردا صبح خود برنامه ریزی کنید، یعنی یک جای کار می‌لنگد.

شما تصمیم می‌گیرید، ماشین بخرید. منظور از ماشین، بنز، تویوتا، لندکروز و امثالهم نیست، پراید، تیبا یا حداکثر یکی از این ماشین‌های چینی. 40 میلیون کنار گذاشته‌اید و با لبخندی به لب به بازار می‌روید که ماشین بخرید. قیمت‌‎ها را هم چک کرده‌اید. صبح که بیدار می‌شوید، برای آخرین بار به سراغ قیمت‌ها می‌روید و می‌بیند پراید شده است 45 میلیون، تیبا شده است حدود 60 میلیون و ….

پدری، پولی کنار گذاشته است که برای دخترش جهیزیه بخرد. او حدود یک هفته به بازار رفته و قیمت‌ها را پرسیده بود اما ناگهان در وقت خرید، با دو برابر شدن قیمت‌ها روبرو شد.

این‌ها مثال‌های کوچکی است از وضعیت غیرعادی جامعه.

واقعا برنامه ریزی در ایران تبدیل به واژه‌ای بی‌معنا شده است. شرایط به گونه‌ای  است که برای بعدازظهر امروز هم نمی‌شود برنامه ریزی کرد چه برسد، به فردا، ماه و سال بعد!

کاش یکی از آقایان و خانم‌های مسؤول در میان تمام سخنرانی‌های پر شور خود، در مورد شیوه برنامه ریزی در ایران صحبت می‌کردند. کاش به جوانان می‌گفتند چگونه برای خود برنامه ریزی کنند.

فکر می‌کنم، بزرگ‌ترین شرکت‌های برنامه‌ریز جهان با شرایط امروز ایران، هنگ می‌کنند چه برسد به مردمانی که هیچگاه برنامه‌ریزی را خوب یاد نگرفته‌اند. هیچگاه در سیستم آموزشی کشور به دانش آموزان و دانشجویان گفته نشده است که چگونه برای زندگی خود برنامه بریزند و آینده خود را بسازند.

ما ایرانی‌ها با آینده غریبه هستیم و شرایط فعلی کشور هم کمک بسیاری به این مسئله کرده است.

واقعا مردم از مسؤولان انظارات عجیب و غریب ندارند. آنها از دولت، مجلس ودیگر نهادها نمی‌خواهند که فیل هوا کنند. آنها فقط یک شرایط عادی می‌خواهند.

شرایط عادی هم چیز عجیب و غریبی نیست. همین که مردم نگران ارزش پول خود نباشند. همین که نگران خرید گوشت نباشند. همین که حریص خرید خودرو نباشند، بس است.

مردم آنقدر نگران زندگی خود هستند، که  لذتی از این روزها نمی‌برند. همه به فکر پول در آوردن هستند تا بتوانند کمی شرایط خود را بهتر کنند. کار کردن در دو شیفت برای تامین مخارج روزانه را نمی‌شود زندگی کردن نامید.

شاید همین سبک زندگی باعث شده است که فضای مجازی تبدیل به جایی شود که مردم هم در آنجا تفریح می‌کنند و هم در آنجا عقده‌های خود را خالی می‌کنند چون در دنیای واقعی وقت ندارند و مشغول کار هستند، برای یک لقمه نان ساده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *