چهار بحران ساختاری حکومت و پنج پیش‌نیازِ «میدان میلیونی»

By | ۱۳۹۸-۰۱-۲۱

– نیروهای برانداز جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته هیچگاه فرصتی به این اندازه مناسب برای بسیج نیرو در اختیار نداشته‌اند. سال ۱۳۹۸ خورشیدی می‌تواند سالی تعیین کننده برای نظام و مخالفانش باشد.
– کارکرد مهم تحریم‌ها و کاهش درآمدهای نفتی سبب قطع امید بخش‌هایی از طبقه‌ی متوسط است که بند نافشان هنوز به حکومت وصل است.
– با بلند شدن بوی الرحمان نظام اولین کسانی که سوار هواپیما خواهند شد فرماندهان سپاه، مراجع شیعه، نیروهای امنیتی و بازجویان، روحانیون حکومتی و وزرا و وکلا خواهند بود.
– سلبریتی‌ها قبلا سوار هواپیما شده و نقل مکان کرده‌اند و صرفا برای کسب درآمد به ایران پرواز می‌کنند.
– براندازان به یک شبکه‌ی خبری 24 ساعته‌ی حرفه‌ای که بدون شرمندگی به پوشش اعتراضات عمومی‌اولویت بخشد و ناکارآمدی و فساد موجود را در اولویت قرار دهد نیاز مبرم دارند.
– سیل فروردین ۹۸ نشان داد که نه مقامات سیاسی و نه نظامیان، نفوذی در میان مردم ندارند.

مجید محمدی , کیهان چاپ لندن:

بحران‌های ساختاری مشروعیت، اقتدار، نفوذ و کارآمدی امروز گریبان نظام جمهوری اسلامی را گرفته‌ است. نه تنها کسانی که از امتیازات نظام بهره نمی‌برند بلکه طبقه‌ی ممتازه و رانتخواران دیگر باور ایدئولوژیک به نظام و جبر تاریخی- مذهبی تداوم یا پایگاه اجتماعی آن ندارند و مقامات عالی‌رتبه می‌دانند که مردم اگر فعلا نمی‌خواهند برای براندازی هزینه کنند بهره‌مندترین و وفادارترین‌ها نیز برای حفظ نظام در شرایط بحرانی هزینه نخواهند داد. رانتخواران دانشگاهی، ورزشی و هنری (سلبریتی) که درصد کوچکی از جامعه‌اند (با صداهای بلند)  تا سهمی‌ از دلارهای نفتی به سوی آنها سرازیر می‌شود با حکومت خواهند بود و وقتی این سهم نرسد از حاکم دوبی تعریف و تمجید می‌کنند. پول، امروز خدای وفادارترین افراد به کاست حکومتی است. به همین دلیل است که حکومتی که در طول چهل سال گذشته تحریم را موهبت الهی معرفی می‌کرد در یک سال گذشته تحریم را مخرب و ظالمانه و غیرانسانی معرفی می‌کند چون از سهم بسیاری از رانتخواران می‌کاهد و رژیم را در شرایط بحران آسیب‌پذیرتر می‌کند. کسانی که با تحریم‌های نفتی مخالف هستند به صراحت یا بطور ضمنی خواهان تداوم رژیم موجود هستند.

با وجود ادعاهای مقامات سپاه و روحانیون نزدیک خامنه‌ای، با بلند شدن بوی الرحمان نظام اولین کسانی که سوار هواپیما خواهند شد فرماندهان سپاه، مراجع شیعه، نیروهای امنیتی و بازجوها، روحانیون حکومتی و وزرا و وکلا خواهند بود. تقریبا همه‌ی آنها در کانادا و بریتانیا و استرالیا و سوئیس یا ترکیه،  گرجستان و امارات و عمان خانه و حساب بانکی دارند و اگر هیچکدام متحقق نشده باشد در عراق و سوریه تاسیساتی در اختیار دارند. آنها اگر مطمئن می‌بودند که روز سقوط جمهوری اسلامی را نخواهند دید جای دیگری بساط زندگی و کسب و کار پهن نمی‌کردند. سلبریتی‌ها قبلا سوار هواپیما شده و نقل مکان کرده‌اند و صرفا برای کسب درآمد به ایران پرواز می‌کنند. آنها سال‌هاست که می‌دانند رژیم دوام نخواهد آورد و روی اسب بازنده نباید شرط بست؛ برگه‌ی اقامت در اروپا و آمریکای شمالی در جیب آنها و سند اقامتگاه دو دهه است که در کیف آنهاست. سرمایه‌ی اجتماعی نظام، یعنی اتکا به قشرهای مذهبی سنتی، برای مشروعیت بخشیدن، تبخیر شده و حکومت توانایی تامین حداقل نیازهای مردم را ندارد. صف‌های بلند توزیع گوشت یخ‌زده، ناتوانی از دادن هشدار و پناه دادن به سیل‌زدگان و تامین آب و غذای آنها و راه افتادن فاضلاب در شهرهای سیل‌زده از بهترین نشانه‌های ناکارآمدی نظام است. سیل فروردین ۹۸ نشان داد که نه مقامات سیاسی و نه نظامیان نفوذی در میان مردم ندارند. نمی‌دانیم چگونه یا چه زمانی حکومت فرو خواهد پاشید اما در تاریخ معاصر بشر هیچ حکومتی با چنین وضعیتی نتوانسته ادامه حیات دهد.

مؤلفه‌های قیام عمومی

اکنون سوال این است که با فشل و فاسد و نامشروع بودن کاست حکومتی و شکننده شدن سازمان سرکوب چه موقع مردم به صورت میلیونی به خیابان‌ها می‌آیند تا به عمر این رژیم نکبت پایان دهند. با علم به سرکوب هرروزه، ناکارآمدی گسترده، فساد نهادینه، و دروغگویی و تقلب جاری در میان مقامات و عدم رضایت عمومی‌ است که مقامات حکومتی مدام از فتنه‌های ۸۸ و ۹۶ تا فتنه‌ی ۹۸ سخن می‌گویند چون احتمال چنین حرکتی را بالا می‌دانند. در چهار دهه‌ی گذشته رژیم جمهوری اسلامی ده‌ها هزار نفر را اعدام و صدها هزار نفر را صرفا برای مخالفت بازداشت کرده‌ است (هفت هزار نفر فقط در سال ۲۰۱۸) که آنها و اعضای خانواده‌شان یک نیروی بزرگ برای براندازی هر حکومتی هستند. دستگاه سرکوب و دستگاه تبلیغات رژیم بدین نکته به خوبی واقف است که هر لحظه ممکن است این اتفاق بیفتد.

هر گونه اعتراضات میلیونی در ایران به پنج مؤلفه نیاز دارد:

۱) شبکه‌های اجتماعی و ارتباطات موبایل و اینترنتی؛ هر گونه هماهنگی اعتراضات به ابزارهای ارتباطی نیاز دارد که کاملا تحت کنترل حکومت نباشد. چون حکومت مجاری ارتباطی افراد در تشکل‌ها و تجمعات را بسته است مردم به دنیای مجازی اتکا دارند.

۲) نهادهای مدنی مستقل که کارکردهایشان را برای اعتراضات خیابانی نمی‌توان نادیده گرفت مثل نهادهای صنفی، اجتماعی و آموزشی و مدنی. این نهادها آماده‌ترین آنها برای حمایت از حکومت سکولار و سازماندهی اجتماعی در شرایط گذار هستند؛ حکومت در دو دهه‌ی اخیر حداکثر تلاش خویش را برای درست کردن نهادهای مدنی قلابی به خرج داده اما هنوز برخی نهادهای مستقل یا نیمه‌مستقل (اما ضعیف) در کشور وجود دارند.

۳) رسانه‌های حرفه‌ای و مستقل که در خدمت هیچکدام از جناح‌های نظام نباشند.

۴) اعتصابات کارگری و صنفی (مثل معلمان)؛ بدون اعتصابات گسترده دشوار می‌توان انتظار داشت که ولی فقیه استعفا داده و راه برای انتخابات آزاد با خشونت حداقلی باز شود.

۵) اعتراضات جوانان، دانشجویان، زنان و بازنشستگان؛ زیرا اکثر جوانان، دانشجویان و زنان و بازنشستگان کمتر به رانت و معامله با نهادهای تحت نظر سه هیولای سپاه، بیت و شرکت‌های دولتی آلوده هستند؛ شرایط ذهنی این نیروها برای قیام علیه وضعیت موجود آماده است؛ حکومت تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند این قشرها را راضی کند چون منابع حکومت محدود است و اینها از دایره‌ی اولویت‌های نظام بیرون‌اند.

جناح اصلاح‌طلب نیز به دلیل تحقیر چنددهه‌ای آماده‌ی پایان حکومت است اما فعلا برای حفظ منافع به کاسه‌لیسی نظام مشغول است. اینها به دلیل منافع موجودشان در آغاز به قیام عمومی‌ نخواهند پیوست اما تا احساس کنند که حکومت فروریختنی است بدان ملحق خواهند شد و حتی ادعای رهبری قیام را نیز خواهند کرد!

ارزیابی پنج مؤلفه‌ی اعتراضات

اعتصابات کارگری و صنفی بطور مداوم در سال ۹۷ ادامه داشته است. بازنشستگان نیز چون می‌دانند برای حکومت دشوار است در خیابان به آنها حمله کند فضای مناسب‌تری برای اعتراض داشته‌اند. اگر تحریم‌ها در سال ۹۸ ادامه پیدا کند و راه‌های دور زدن آنها بسته شود، امید قشرهایی که به رانت‌ها دل بسته‌اند به یأس تبدیل خواهد شد. کارکرد مهم تحریم‌ها و کاهش درآمدهای نفتی قطع امید آن بخش‌هایی است که به رانتخواری چشم دوخته‌اند. در آن شرایط آنها دیگر چیزی برای باختن نخواهند داشت.

یک جنبش میدانی گسترده از حیث شبکه‌های اجتماعی و خبررسانی مستقل نیز مشکلی ندارد چون برای حکومت غیرممکن است بدون بستن اینترنت آنها را از میدان خارج کند. بستن اینترنت برای نظام ریسک اعتراضات عمومی‌ گسترده را دارد. نهادهای مدنی در شرایط امروز بسیار ضعیف هستند چون به کمک دولت نیاز دازند. نیروهای امنیتی نیز فعالان سیاسی و اجتماعی را تحت فشار قرار می‌دهند تا کشور را ترک کنند.

درامدهای نفتی کشور به کمتر از نیم کاهش یافته اما هزینه‌های حکومت دست نخورده است. به همین دلیل به سراغ ذخایر ارزی رفته و  خواهد رفت. تا حدود چند ماه دیگر که کفگیر ذخایر ارزی نیز به ته دیگ بخورد و دلارهای نفتی کمیاب شوند در کنار افزایش حمایت عمومی‌ از معترضان خیابانی، شاهد تضعیف قدرت سرکوب حکومت خواهیم بود که این امر امکان اعتراضات عمومی‌ گرسنگان و بیکاران را بالا خواهد برد. همچنین هر قدر حکومت مرکزی تضعیف شود نهادهای مدنی مستقل در شهرستان‌ها و به ویژه شهرهای کوچک قدرت و مجال بیشتری برای فعالیت پیدا می‌کنند. جامعه‌ی ایران در چهل سال گذشته با وجود تلاش بی‌وقفه‌ی حکومت برای جا انداختن اقتصاد مقاومتی و ریاضتی، به فقر عادت نکرده و انتظاراتش بالاست. نیروهای برانداز جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته هیچگاه فرصتی به این اندازه مناسب برای بسیج نیرو در اختیار نداشته‌اند. سال ۱۳۹۸ خورشیدی می‌تواند سالی تعیین کننده برای نظام و مخالفانش باشد.

مردمان معترض نمی‌توانند به رسانه‌های فارسی‌زبان خارج کشور برای انعکاس اعتراض‌های خود اتکایی داشته باشند. آن دسته از رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور که برنامه‌ی اصلاحات سیاسی درون رژیم تعیین کننده‌ی سیاست‌های خبری و تحلیلی آنهاست به هیچ وجه اینگونه حرکت‌ها را جدی نخواهند گرفت و با تأخیر و کندی و وقتی فقط مجبور شوند، به سراغ آنها می‌روند و یا اصلا آنها را مسکوت می‌گذارند؛ رسانه‌های دولتی مثل رادیو فردا و بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا که عمدتا توسط چپ‌ها و اسلامگرایان (بعلاوه‌ی بادنجان دور قاب‌چین‌ها) اداره می‌شود نه تنها به انعکاس اخبار اعتراضات از همان لحظه‌ی شروع نمی‌پردازند (اعتراضاتی را که دوست نداشته باشند و با گفتمان آنها نخواند پوشش نخواهند داد) بلکه بخش‌هایی از آن را نادیده می‌گیرند تا مبادا به براندازی یا جنگ‌طلبی متهم شوند (اگر به اصلاح‌طلبی متهم شوند مشکلی ندارند) اما رسانه‌هایی که استقلال خود را حفظ کرده و منافعی در تداوم رژیم ندارند کار حرفه‌ای خود را انجام خواهند داد؛ در درون رسانه‌های دولتی خارج کشور نیز هنوز روزنامه‌نگارانی حرفه‌ای هستند که کار حرفه‌ا‌ی خویش را بر اهداف ویراستاران و مدیران سانسورچی ترجیح می‌دهند (البته به تدریج در حال انقراض‌اند)؛ براندازان به یک شبکه‌ی خبری ۲۴ساعته‌ی حرفه‌ای خبری- تحلیلی که بدون شرمندگی به پوشش اعتراضات عمومی‌ اولویت بخشد (نه اینکه مثل بی‌بی‌سی فارسی  در روزهای پر التهاب نیز رجاله‌ها و ریزه‌خواران بین‌المللی مثل عطاالله مهاجرانی را دعوت کند) نیاز مبرم دارند.

ارعاب ۴۰

غیر از دو ماشین سرکوب و تبلیغات که دست آنها برای معترضان رو شده و همه می‌دانند آنها در شرایط اعتراضات عمومی‌ چه می‌کنند حکومت ابزار دیگری ندارد. به همین علت حکومت با احساس کردن اعتراضات خیابانی، به آخرین سلاح‌های برنده‌ی خود یعنی موشک برای ارعاب عمومی‌ متوسل می‌شود. ایران نه در حال دفاع از خود در برابر حملات خارجی است و نه هیچ کشوری در پی حمله‌ی نظامی‌ به این کشور است. بنابراین رژه‌ی انواع موشک در تهران تحت عنوان «اقتدار ۴۰» در بهمن ۹۷ تنها برای ارعاب عمومی‌ و بازداشتن از اعتراض به حکومت پلیسی- مافیایی سپاه و روحانیت شیعه بوده ست. در کنار اینگونه قدرت‌نمایی‌ها روزی نیست که فرماندهان سپاه قدرت‌های خارجی را که هیچ قصدی برای حمله به ایران ندارند تهدید نکنند. این تهدیدها نه متوجه دولت‌های خارجی بلکه معترضان داخلی است چون مقامات بهتر از مردم می‌دانند که هیچ قدرتی در پی تقابل نظامی‌ با جمهوری اسلامی نیست مگر آنکه خود جمهوری اسلامی جنگی را آغاز کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *