چپ ِ ایران ستیز بی پدر و مادر است, احمد پناهنده

By | ۱۳۹۸-۰۲-۲۶

سالهاست روی این موضوع فکر می کنم و چند و چون نگاه چپ کمونیستی و اسلام سیاسی را در ایران پیگیری و دنبال می کنم

همه ی مطالعات و تجارب مبارزاتی من چه آنموقع که تشکیلاتی کار می کردم و چه از زمانی که به عنوان یک شخصیت مستقل، برای رهایی ایران از اشغالگران ِ بی پدر و مادر تلاش می کنم، مرا به این نتیجه رسانده است که ایران عزیزمان از دو نگاه و مرام ضد ایرانی و ضد انسانی که هر دو خویشاوندی همبسته ای در همه ی عرصه ها دارند، تهدید شده و می شود

یکی از این نگاه و مرام، اسلام اشغالگر و امروز سیاسی شده اش است که چهل سال ایران سرفراز را با ملت ارجمندش به اسارت و اشغال در آورده است و می رود با همدستی ِ نگاه و مرام کمونیستی که بسی بسیار خطرناک تر و انسان خوار تر و ضد بشری تر و بی پدر و مادر تر است، آن را متلاشی کنند

نگاه و مرام چپ کمونیستی هرچند بعد از اسلام اشغالگر در ایران و ممالک دیگر، اعلام موجویت کرد اما در همان پیدایشش در قرن نوزده، نه تنها اروپا و جهان آزاد را به خاک و خون کشید بلکه کارنامه ننگین و خیانت باری در ایران دارد

امروز این دو نگاه و مرام که هر دو ضد ایرانی و ضد منافع ملی و ضد تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی هستند، با همدستی یکدیگر در همه ی جنایت ها و کشتار ایرانیان و تخریب تاریخ و فرهنگ و اخلاق ایرانی شریک هساتد و می روند با نفی موجودیت ایران، آن را تکه و پاره کنند تا ایرانزمین از صفحه جغرافیای جهان حذف شود

تعارف هم نکنیم. زیرا این دو مرام و نگاه، هر دو ضد ایران و تاریخ و فرهنگ ایرانزمین هستند

با همین نگاه و مرام ایران ستیزانه بود که احسان طبری خائن، که پدرخوانده ی تازه بدوران رسیده های چپ بی پدر و مادر است، نوشته بود که باید چنوب و غرب ایران را حوزه نفوذ انگلیس قلمداد کرد و شمال ایران از شرق تا غربش را حوزه نفوذ کموننیست های بی پدر و مادر استالینی شوروی دانست

یعنی در این تقسیم بندی خائنانه، خاک ایران و سرزمین ایرانیان را چوب حراج انترنالیستی زده بود

امروز هم دنباله های همان توده ای های خائن و بی پدر و مادر، با بی وجدانی اندازه ناگرفتنی، موجودیت ایران را نفی می کنند و می گویند ایرانی وجود نداشته است و هرچه بوده مردمانی بوده است که با هم زندگی می کردند

چرا نگاهشان به ایران، ضد ایرانی و ضد موجودیت ایران است؟

در یک کلام چپ بی پدر و مادر در نگاه و مرامشان هیچ مرز جغرافیایی را به رسمیت نمی شناسند. یعنی نه ریشه ای دارند و نه تاریخ

نه پدر و مادر ملی دارند و نه فرهنگ ایرانی

این جماعت ضد بشری، بسان قارچی هستند که در تند-بادها و رعد و طوفان های اجتماعی، سرک می کشند و فضای پر نشاط جامعه بشری را مسموم می کنند

وجودشان فقط مزاحمت و تحریک به ناامنی و جنگ و کشتار است

این جماعت فقط در بحران های اجتماعی می توانند نفس بکشند چون با محیط آرام و امن سر ناسازگاری دارند

کارشان فقط تخریب شخصیت های تاریخی و ملی و خدمتگزاران به ملک دارا است

این جماعت بی ریشه و بی اصل و نسب و بی پدر و مادر چون خودشان بی ریشه هستند و پدر و مادر ملی ندارند، دوست دارند همه را مثل خودشان بی پدر و مادر تعریف کنند. برای همین است گه موجودیتی بنام ایران را خاری در چشم خودشان می پندارند و از بام تا شام و هر روزه و هر ساعته  اراجیف می بافند که ایران وجود خارجی ندارد

چرا چپ ایران ستیز بی پدر و مادر است

اینگه می گویم چپ ایران ستیز بی پدر و مادر است، معنی اش این نیست که این موجودات داری پدر و مادر تنی و خونی نیستند، بلکه معنی اش این است که ضد وطن و مام وطن هستند

ضد تاریخ و فرهنگ ملی ایران که شناسنامه و هویت ملی ما در آن تجلی یافته است، هستند

از این جهت چپ ایران ستیز بی پدر و مادر و بی ریشه هستند

بی هویت هستند

یعنی انگل هایی هستند که قارچ وار سم ضد ایرانی تولید می کنند و فضای سالم ایرانیان و فرهنگ ایرانی را سمی و مسموم می کنند

چپ ایران ستیز دروغگو است

 

این جماعت ِ انگل ِ اجتماعی، عملکرد و ادبیات گفتاری و نوشتاری شان را بر پایه دروغ تنظیم می کنند تا اذهان ناآگاه را نسبت به خدمتگزارن شکوفایی و رفاه ایرانیان و همچنین زحمت کشان امنیت اجتماعی ، بدبین و کدر کنند تا در بستر این بدبینی ها و تیره و تار کردن فضا ی سالم اجتماعی، شیرازه ی ملی ِ ملت ایران را از هم بپاشانند و سپس چون قصبان ایرانی کش، قدرت را تصاحب کنند و در آنجا که توان قدرت گرفتن را ندارند، از پست ترین و ضد بشری ترین موجودات بر هم زننده نظم اجتماعی حمایت می کنند تا در سایه به قدرت رسیدن آنها، در زیر سایه شان، ایران یکپارچه را تکه و پاره کنند و و خاک ایران را به توبره بکشند

نمونه هایی از این دروغ های نجومی را می شود در نظام پادشاهی گذشته از این جماعت انگل اجتماعی هم دید و هم شنید

مثل ِخود کشی تختی در هتل اتلانتیک تهران به دلیل ناتوانی جنسی و افسردگی و یا غرق شدن صمد بهرنگی در رودخانه ارس و همچنین آتش زدن سینما رکس آباد ان، نمونه هایی هستند که آنها با بی شرافتی و بی وجدانی اندازه ناگرفتنی، آن ها را به گردن زحمت کشان امنیت اجتماعی انداختند تا از این طریق پست ترین قشرِ انگلی ِ جامعه، یعنی اسلامیون سیاسی را به قدرت برسانند و در تمامی جنایت ها و خیانت های آن ها شریک شوند

چون هر دو مرام، ضد ایران و ایرانی و ضد تاریج و هویت ملی ایرانیان هستند

هر دو مرام،  نگاه انترناسیونالیستی دارند و خاک ایران و یا جفرفیای ایران برایشان بی اهمیت است

چپ ایران ستیز و بی و پدر و مادر دروغ می گوید که دلش به حال ایران و ملت ایران می سوزد و ملت را از سوریه ای شدن ایران، می ترساند

چپ ایران ستیز با این دروغ شاخدار می خواهد بگوید مبادا حکومت تبهکار اسلام سیاسی را در ایران سرنگون کنید

واگر بخواهید حکومت تبهکار و اشغالگر اسلام سیاسی را در ایران سرنگون کنید، باید از روی نعش ما رد شوید و ما ایران را به سمت سوریه ای شدن می بریم و جنگ داخلی راه می اندازیم تا نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان

دروغ می گویند و جنگ طلبی خودشان را به حساب ایرانگرایان و  ناسیونالیسم ایرانی می نویسیند و وانمود می کنند که خیرخواه ایرانیان و کشور ایران هستند. و این در حالی است که آنها جغرافیایی بنام ایران را قبول ندارند چه رسد برای ملت ایران دل بسوزانند

در واقع  با این دروغ می خواهند ملت ایران بترسانند که مبادا علیه حکومت تبهکار اسلام سیاسی اعتراض کنید و خیابانها را از اعتراض خودتان پر کنید. چون اگر چنین کنید ما که پدر و مادر نداریم و وطن نداریم، یتیم تر می شویم

چپ ایران ستیز، دشمن ایرانی و ایرانگراها و سرزمین ایران است. در این راه حاضر است با آدمخوارترین قشرهای ضد بشری در جای جای جهان همدست شوند تا این حکومت بربر و فاشسیت اسلام سیاسی را در قدرت نگاه دارند

برای اینکه چپ ایران ستیز، سرنوشت و بود و نبود خودشان را با سرنوشت و بود و نبود حکومت تبهکار اسلامی گره زده است

چپ ایرانستیز هم جنایتکار است و هم خیانتکار

زیرا در تمامی جنایات و خیانت های حکومت تبهکار اسلام سیاسی همدست و شریک است و خودشان می گویند ما مبارزه می کنیم که نظام پادشاهی برنگردد

یعنی برقرار باد هم حکومت تبهکار اسلام سیاسی ایران بر باد ده و ایرانی کش

چپ ایران ستیز دشمن شاهزاده رضا پهلوی است و در ادبیات سخیف خودشان ایشان را تخریب شخصیت می کنند و انگ هایی به ایشان می چسبانند که بیش از هر کسی خودشان سزاوار این انگ ها هستند

چپ ایران ستیز از محبویت شاهزاده رضا پهلوی و خاندان پهلوی بسیار وحشت کرده است و برای همین سعی می کنند جنبش ایران گرایی و ناسیونالیسم ایرانی را در دی ماه گذشته کمرنگ و بی رنگ جلوه دهد و در نوشته هایشان از شاهزاده رضا پهلوی بخواهند به جای حمله به حکومت تبهکار اسلام سیاسی، هوادارانش را از پیرامونش دور کند

بطوریکه یکی از این چپ های ایران ستیز در نوشته ی آخرش نوشته است البته نقل به معنی

شاهزاده رضا پهلوی هم می‌تواند به منطق ایران ستیزانه ی چپ و نفی موجودیت ایران و تاریخ ایران بگرود، به شرط آنکه از ایرانگرایان راستین  فاصله بگیرد. و این نیک خواهانه ترین اندرز به او است و همچنین دوری هر چه بیشتر از انظار عمومی. احترامش را دست خودش نگه می‌دارد اگر هر سال به دادن یک پیام نوروزی آرزوی شادی و سلامتی اکتفا کند، و بی‌اعتبارتر می‌شود اگر مدام اظهار نظر کند، دور مقامات خارجی بچرخد و خود را بازیچه دست نوکیشان آریایی قرار دهد

عجب

یعنی چپ ایران ستیز و بی پدر و مادر از شاهزاده رضا پهلوی انتظار دارد مثل خودشان به ایران و ایرانی پشت کند و مثل خودشان موجودیت ایرانزمین را نفی کند و انترناسیونالیسم و شما بخوانید بی وطنی و ضد وطنی را ترویج کند

چپ ایران ستیز و بی پدر و مادر از شاهزاده رضا پهلوی می خواهد هر چه بیشتر از انظار عمومی دور شود و ملت ایران را در جنگ نا برابر با دشمنان اشغالگر و چپ ایران ستیز و ضد ایران و ایرانی، تنها بگذارد و فقط هر سال و نوروز یک اطلاعیه نوروزی بدهد تا آنها بتوانند با همدستی حکومت تبهکار اسلامی، کشور ایران را پاره پاره و ویران کند و ملت ایران را بتدریج از دم تیغ ایران ستیزانه شان بگذرانند

چپ ایران ستیز انگل است. قارچ است

چون ریشه ای ندارد

تاریخی ندارد

فرهنگ بربریت و انسان کشی و ضد انسانی دارند

پدر و مادر ملی ندارند

هویت ملی ندارد

چپ ایران ستیز به گواهی محمد رضا شاه ایرانساز، ارتجاع سرخ است که سر در آستان بیگانه گان دارد و با ارتجاع سیاه یعنی اسلامیون سیاسی حاکم و مجاهدین خلق ضد ایران و ایرانی همدست هستند و دست در دست هم برای نابودی ایران و ایرانیان از هیچ جنایت و خیانتی فروگذار نمی کنند

چپ ایران ستیز از فرق سر تا نوک پا یعنی از حزب کمونیست و بعدن حزب توده تا خرده جریان های کمونیستی، همگی ضد ایران، ضد تاریخ ایران و ضد فرهنگ و تمدن ایرانی هستند

چپ ایران ستیزشتر مرغ است

یعنی وقتی به آنها می گویند بار ببر

می گویند ما مرغ هستیم

و هنگامی که به آنها می گویند حالا بپر

می گویند ما شتر هستیم

مصداق این گفته این است که از یک طرف برای جغرافیای جهان و ایران مرز جغرافیایی را به رسمیت نمی شناسند و وطن را بیگانه هستند

اما همینکه به ایران می رسند برای جدایی طالبان ایران ستیز، مرز تعیین می کنند تا از بدن زخمی ایران، تکه ی جدایی، جدا کنند

مثل دوران پیشه وری خائن که با فرقه اش، آذربایجان این تاج سر ایرانزمین را جدا کرده بودند

یا مثل قاضی محمد خائن که کردستان ایران را جدا و در آن جمهوری خلق شوروی سوسیالیستی تاسیس کرده بود. اما هر دوی لین خائنان به آب و خاک و فرهنگ و تاریخ ایران که نوکر و همدست استالین جنایتکار بودند، با رزمدگی بی همتای ارتش ملی ایران سرکوب شدند و وصله های تن ایران دوباره به مام وطن وصل و یکی شدند

در یک کلام چپ ایران ستیز بی پدر و مادر و بی هویت است

همین