«بازار ایران مال»؛ هزینه بسیار برای هیچ؟

By | ۱۳۹۸-۰۲-۲۹

سایت دماوند – پروژه در دست ساخت «مال ایرانیان» این روزها موضوعی داغ میان ایرانیان شده و پرسش‌هایی از این دست برانگیخته است: «چنین بنایی پاسخگوی کدامین نیاز خواهد بود؟ هزینه‌های احداث آن از کدام منابع مالی تامین شده؟ آیا چنین پروژه‌هایی در ساختار اقتصادی ایران توجیه و بازده اقتصادی دارد؟ کدام گروه از مردم از وجودش بهره‌مند خواهد شد و چه کسانی احیانا زیان خواهند دید؟»

ساخت بناهای باشکوه از دیرباز پیوند بنیادین با نمایش قدرت نظام‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته است و این انگیزه در ساخت ایران مال نیز صدق می‌کند. اما پرسش اینجاست که در فضای مه‌آلود اقتصادی کنونی و در حالی که کسانی که قرار است مشتریان آینده ایران مال باشند، در فراهم آوردن مایحتاج اولیه زندگی با مشکل روبرویند و وضعیت سیاسی کشور نیز چشم‌اندازی تیره‌تر پیش رویشان گشوده است، چگونه می‌توان ابرپروژه‌ای را توجیه کرد که قرار است با هزینه ۲۲ هزار میلیارد تومان در مساحت یک میلیون و هفتصد هزار متر مربع ساخته شود.

نوسانات اقتصادی و تغییرات سیاسی و اجتماعی بزرگترین تهدید برای موفقیت ابرپروژه‌ها هستند. تحریم‌ها و بی‌ثباتی اقتصادی ایران از سویی و عدم پیوند با بازارهای جهانی از سوی دیگر، امکان موفقیت پروژه را زیر تردید جدی می‌برد. آیا خرده‌فروشان توجیه اقتصادی برای پرداخت اجاره سنگین واحدهای تجاری این مجموعه خواهند یافت؟ آیا در بلندمدت قادر به ادامه کسب و کار خواهند بود؟ آیا دریافت خدمات این مجموعه در فهرست اولویت‌های جامعه امروز ایران خواهد بود؟ در جایی که تحقیقات حتی احداث راه‌آهن سریع‌السیر و سدهای بزرگ را در بلندمدت فاقد توجیه اقتصادی می‌داند، خوشبینی در خصوص مال ایرانیان تا چه حد واقع‌گرایانه است؟

بنت فلوبیرگ، استاد جغرافیای اقتصادی در دانشگاه آکسفورد، نظریه‌های قابل تاملی در زمینه توجیه اقتصادی و اثرات بلندمدت ابرپروژه‌ها دارد. به باور او، چهار مولفه سیاست، فناوری، اقتصاد و جنبه هنری در افزایش تعداد و ابعاد چنین سرمایه‌گذاری‌هایی موثر بوده‌اند. فناوری نوین به مهندسان امکان می‌دهد مرزها را درنوردیده، ادعای خلق طولانی‌ترین، بلندترین، سریعترین و به طور کلی، ممتازترین اثر را از آن خود کنند.

عباراتی مانند “یکی از پنج مال برتر جهان” و “شاخص‌ترین مجتمع تجاری خاورمیانه” در بخش معرفی پروژه در درگاه اینترنتی «بازار ایران مال» گواهی بر صدق نظریه فلوبیرگ در دیدگاه سازندگان این بازار است اما آنچه فراموش شده این است که رکورد این پروژه‌ها، هرچقدر عظیم و طویل هم که باشند، در آینده‌ای نه چندان دور شکسته خواهد شد و با پیشرفت فناوری، هیچ جایگاه ممتازی برای همیشه متعلق به آنها نخواهد بود. همانگونه که لقب «بلندترین برج جهان» از اوایل قرن بیستم تاکنون پی در پی میان آسمان‌خراش‌های مختلف در جغرافیاهای متفاوت جهان دست به دست شده است. پیشی نگرفتن بسیاری از کشورها در احداث سازه‌های بزرگتر، نه به دلیل ضعف در فناوری و اقتصاد، بلکه عدم توجیه اقتصادی چنین هزینه‌هایی است.

از منظر سیاسی، ابرسازه‌های نمادین از آن رو جذابند که قادرند توجه رسانه را به خود جلب کرده، جاه‌طلبی‌های حامیان سیاسی خود را برای مخاطب به نمایش گذارند. در قرن بیستم پدیده‌هایی همچون طولانی‌ترین پل‌های روی آب جهان در آمریکا یا سریع‌ترین خطوط آهن در شرق آسیا نشانه‌های قطعی از پیشرفتگی ملل به شمار می‌رفت. در حالی که امروزه این رقابت‌ها جای خود را به تلاش برای کاهش بیکاری، بهبود خدمات درمانی و آموزشی و برابری موقعیت‌های اجتماعی داده است.جیسون هکوورث، استاد جغرافیا و برنامه‌ریزی در دانشگاه تورنتو، احداث ابرپروژه‌های تجاری در مراکز شهری را با عبارت “سیرک و نان” توصیف می‌کند. به بیان دیگر، مجموعه‌های عظیم تجاری به مثابه “سیرکی” پرزرق و برق هستند که توجه جامعه را به خود جلب کرده و حواسشان را از نداشتن “نانی” که کسب و کار سابق در کفشان می‌گذاشت، منحرف کند.

ابرپروژه‌ها همچنین به دلیل داشتن منابع مالی فراوان، محلی برای حضور و رقابت مشاوران، پیمانکاران، مهندسان و سایر جویندگان کار و درآمدند. سازندگان ایران مال عنوان کرده‌اند که این مجموعه طی شش سال زمان ساخت، موقعیت اشتغال پایدار برای ۲۰ هزار نیروی کار فراهم می کند و پس از بهره برداری نیز ۱۸ هزار نفر مستقیما و ۱۰۰ هزار نفر غیرمستقیم در آن مشغول به کار خواهند شد.

فلوبیرگ می‌گوید ابرپروژه‌ها “اگر” طبق برنامه پیش روند می‌توانند در کاهش نرخ بیکاری و افزایش رضایت عمومی اثرگذار باشند. هرچند این “اگر” عموما مسئله‌ساز است و چنین پروژه‌هایی به دلیل پیچیدگی و خوشبینی بیش از حد به بیراهه می‌روند.

برنامه‌ریزی بلند‌مدت، حضور سرمایه‌گذاران و شرکای متعدد، و اتفاقات پیش‌بینی نشده دیگر، منجر به عدم قطعیت و بالا رفتن ریسک طرح می‌شود. دستکم گرفتن هزینه‌های اولیه و تعمیر و نگهداری از جمله عواملی است که دقت ارزیابی‌های اقتصادی طرح را زیر سوال می‌برد.

بر اساس داده‌های موجود، هزینه تمام‌شده بسیاری از ابرپروژه‌ها دستکم ۵۰ درصد بیش از برآوردهای اولیه است. برای مثال، خانه اپرای سیدنی ۱۴ برابر بیش از آنچه در آغاز برآورد شد، هزینه برداشت. در تخمین ریسک پروژه، سرمایه‌گذار دولتی خوشبینانه‌تر و سرمایه‌گذار خصوصی بدبینانه‌تر ارزیابی می‌کند. به همین دلیل، حضور بخش خصوصی واقعی احتمال شکست طرح را می‌تواند کاهش دهد. اما وجود «بخش خصوصی واقعی» در ایران، بویژه در ابرپروژه‌های پرهزینه این چنینی بشدت زیر سوال و آماج شک و تردید است.

خوشبینی در میزان تقاضای آتی نیز می‌تواند تصویری غیرواقعی از بازگشت سرمایه بسازد. برای نمونه، در بخش اهداف پروژه ایرانمال مواردی از قبیل “جذب گردشگر داخلی و خارجی”، “محیطی سالم برای اوقات فراغت جوانان کشور و کشورهای همسایه” عنوان شده است. بدیهی است که بناهای تاریخی ایران ظرفیت‌های بیشتری از یک مرکز خرید مدرن در جذب گردشگری خارجی دارند. همانگونه که پاریس مقصد کسانی است که سودای دیدن برج ایفل و کاخ ورسای دارند، ایران نیز با بناهای تاریخی شیراز و اصفهان و تهران یا زیارتگاه‌هایش برای گردشگران معنا دارد.

گردشگری ایران قربانی سیاست‌های دیگری است که تا زمانی که سایه آنها روی سر اهداف اصلی گردشگران افتاده، دل بستن به کسب درآمد از آن با ساخت یک مرکز خرید، واقعبینانه به نظر نمی‌رسد.

در توجیه مکان‌یابی مجموعه ایران مال گفته شده که این نقطه در فاصله‌ای برابر با ۲۵ کیلومتر از مرکز دو کلانشهر تهران و کرج واقع است و دسترسی مناسبی به آزادراه‌های تهران – کرج و تهران – شمال دارد. پرسش اساسی این است: دسترسی برای چه کسانی؟

واژه “دسترسی” در ادبیات شهرسازی به معنی امکان رسیدن به مقصد با انواع وسائل نقلیه در کمترین زمان ممکن است. شهروند ساکن شرق یا جنوب تهران بدون دسترسی به خودرو عملا از دسترسی به این مجموعه محروم خواهد بود. حتی با راه‌اندازی خطوط حمل و نقل عمومی، از خود خواهد پرسید که به ازای دریافت کدام خدمات ویژه و قیمت‌های مناسب باید زحمت چنین سفر زمانبری به خود بدهد؟ علاوه بر این، مجموعه‌های متمرکز این‌چنینی خود مولد سفرهای بیشتر و طولانی‌تر شهریند و می‌توانند معضلات فعلی ترافیک تهران را تشدید کنند.

طبق پیش‌بینی‌های مشاوران سازنده ایران مال، جمعیت منطقه ۲۲ که این بنا در آن واقع است، تا سال ۱۴۰۴ از ۱۵۰ هزار به ۴۵۰ هزار نفر می‌رسد و به همین دلیل سرمایه‌گذاران خصوصی و دولتی بیش از گذشته مایل به سرمایه‌گذاری در این منطقه از شهرند. چنین رشد چشمگیری در مدت کمتر از یک دهه دور از ذهن بنظر می‌رسد و محاسبه سود و توجیه طرح بر اساس چنین فرضیه‌ای نمی‌تواند واقع‌بینانه باشد.

با اینحال حتی اگر چنین رشد جمعیتی رخ دهد، پیامدهای اقتصادی خود را خواهد داشت که مهمترین آن، بی‌ثباتی بازار مسکن است. این بی‌ثباتی اثری دوگانه بر وضعیت ساکنان فعلی خواهد داشت. مالکان واحدهای مسکونی از موهبت همجواری با مجموعه و افزایش بهای ملک برخوردار می‌شوند. در حالی که مستاجران ممکن است به دلیل افزایش بهای اجاره مجبور به هزینه بیشتر یا جابجایی اجباری شوند.

اینجا سطح رضایتمندی به عنوان عنصری مهم در سیاستگذاری اجتماعی مطرح است؛ اینکه برندگان و بازندگان ابرپروژه‌ای که قرار است نمادی از توسعه و قدرت‌نمایی اقتصادی شود، کدام گروه‌های اجتماعی هستند. پایدار تاثیرات اقتصادی این طرح به داده‌های سال‌های آتی نیازمند است گرچه فضای مه‌آلود اقتصاد ایران مانع از تحلیل دقیق سود – هزینه و درک تاثیر واقعی شکست چنین پروژه‌هایی بر اقتصاد کشور می‌شود.