چرا خامنه‌ای «معظم» است و خمینی «معظم» نبود؟

By | ۱۳۹۸-۰۳-۱۶

«علی‌ خامنه‌ای»، دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران که وارد سی‌امین سال دوره خود شده است، از ابتدای جانشینی «روح‌الله خمینی»، دارای عناوین و القاب متعددی بوده است. «رهبر مسلمانان جهان»، «رهبر انقلاب اسلامی»، «رهبر فرزانه انقلاب»، «جانشین برحق آیت‌الله خمینی» و «رهبر معظم».
آیت‌الله خمینی بر خلاف اعتبار بالاتری که در زمینه‌های مختلف نسبت به علی خامنه‌ای داشت، هرگز عنوان پرطمطراق متعددی هم‌چون رهبر کنونی جمهوری اسلامی نداشت و حتی در مواردی صرفا با نام خانوادگی خود نامیده می‎شد.

 یکی از عناوین آیت‎الله خامنه‎ای، رهبر معظم انقلاب است. کلمه «معظم» از کجا می‎آید و نشانه چیست؟

تا صبح روز پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، عنوانی که برای علی خامنه‎ای در متون رسمی جمهوری اسلامی ایران استفاده می‎شد، «حجت‎الاسلام والمسلمین» بود و افعال سوم شخص مفرد هم برای او به کار می‎رفت. او یک شب پیش از آن، بر خلاف «قانون اساسی» که شرط رهبری را «مرجعیت» می‎دانست، به طور موقت به جانشینی آیت‎الله خمینی انتخاب شده بود تا «شورای بازنگری در قانون اساسی» پیش‎نویس آن را آماده و شرط مرجعیت را از قانون درآورد.
ایران‌وایر:فرامرز داور

نحوه انتخاب موقت علی خامنه‎ای سال‎ها محرمانه ماند. از صبح روز پانزدهم خرداد، جمهوری اسلامی ایران رسما رهبر تازه‎ای داشت.

«اکبر هاشمی رفسنجانی» در خاطرات خود از این روز نوشته است: «با بعضی از اعضای هیات رییسه خبرگان درباره به کار بردن عنوان “آیت‎الله” به جای “حجت‎الاسلام والمسلمین” مشورت کردم، موافقت داشتند.»

سه روز بعد، یعنی هفدهم خرداد علی خامنه‎ای مجلس فاتحه‎ای برای آیت‎الله خمینی در «دانشگاه تهران» تدارک دیده بود: «بعد از من، آیت‎الله خامنه‌ای رسیدند. مردم خیلی گرم استقبال کردند و شعار “اطاعت از خامنه‎ای، اطاعت از امام است” جا افتاده. برای اسم ایشان صلوات می‌فرستند اما ایشان به آقای [محمد تقی] “فلسفی” که سخن‌ران جلسه بودند، گفتند که دیگر صلوات نفرستند.»

دو روز بعد، یعنی نوزدهم خرداد مخالفت آقای خامنه‎ای با فرستادن صلوات برایش سست شده بود. به نوشته هاشمی رفسنجانی، در مراسمی که سران سه قوا برگزار کرده بودند، «حسن طاهری خرم آبادی»،(عضو مجلس خبرگان رهبری) به مردم گفته بود هنگام شنیدن اسم آقای خامنه‎ای، یک صلوات بفرستند: «تلفنی از آقای خامنه‎ای در این خصوص سوال شد، گفته بودند که فعلا منع شود تا مشورت کنیم. در قم هم چنین شده است.»

حجت‎الاسلام که لقب حوزوی علی خامنه‎ای تا روز انتخابتش بود، از زمان آغاز رهبری، در عمل به آیت‎الله تغییر کرد و در سخن‎رانی‎هایی که نام او برده می‌شد، از جمله در خطبه‎های نماز جمعه، برایش صلوات می‎فرستادند اما لقب حکومتی او هنوز روشن نبود. هاشمی رفسنجانی می‌گوید روز هفتم تیر، حدود سه هفته پس از شروع رهبری، تلفنی در این باره با رهبر جدید صحبت کرده بود: «درباره مطرح کردن لقب رهبر انقلاب برای ایشان در نماز جمعه صحبت کردیم. مسلمانان خارج از ایران این را می‎خواهند. قبلا مذاکره کرده بودیم که این لقب مخصوص امام بماند که باعث اعتراض مسلمانان خارج شده است. آن‎ها می‎خواهند در برد انقلاب ما باشند. ایشان (خامنه‎ای) مایلند که مطرح نشود.»

 لقب «رهبر کبیر انقلاب» برای آیت‎الله خمینی ماند و آیت‎الله خامنه‎ای «رهبر معظم انقلاب» شد. بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی شرایط  و اختیارات جدیدی به رهبر دوم داد که همانند آیت‎الله خمینیِ بنیان‎گذار نبود و مجلس خبرگان رهبری برخلاف نص قانون، انتخابش کرده بود.

تغییر قانون اساسی اول جمهوری اسلامی بسیار بنیادی بود و اختیارات رهبر را به شکل خیره کننده‌ای افزایش داد و حتی فراتر از قانون اساسی برد. در اصل ۵۷ قانون اساسی اول، قوای حاکم بر جمهوری اسلامی ایران عبارت بودند از سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه که زیر نظر «ولایت امر و امامت امت» عمل می‎کردند و ارتباط میان آن‎ها به وسیله رییس جمهوری برقرار می‌شد. پس از بازنگری در قانون اساسی که از مرداد سال ۱۳۶۸ تاکنون برقرار است، مسوولیت هماهنگی میان قوا، از رییس جمهوری به رهبر منتقل و «ولایت امر و امامت امت» رهبر به «ولایت مطلقه فقیه» افزایش پیدا کرد.

هم‎اکنون اعمال حاکمیت قوای سه گانه براساس قانون اساسی ایران، به طور کامل تحت اختیار رهبر است. در برابر ریاست جمهوری، رهبر دارای برتری است و عالی‎تر محسوب می‎شود چرا که می‎تواند از طریق شورای نگهبان نامزد مورد علاقه‎اش را رد صلاحیت کند. پس از پیروزی در انتخابات نیز قادر است حکم ریاست جمهوری او را تنفیذ نکند و پس از شروع کار رییس جمهوری، به عنوان ولی مطلق فقیه خواسته‎های خود را مطرح و دولت را از پیش‌برد آن چه نمی‌پسندد، منع کند. در برابر مجلس شورای اسلامی، هرچند قدرت اصلی باید قانون‎گذاری باشد اما رهبر می‎تواند به جز اعمال نفوذ از طریق منصوبان خود در شورای نگهبان، با حکم حکومتی، مستقیما جلوی مصوبه‌های مجلس را بگیرد.
آیت‎الله خامنه‎ای قبلا از این اختیار خود استفاده کرده است؛ به طور مثال، برای جلوگیری از تغییر «قانون مطبوعات»، او از «حکم حکومتی» استفاده کرد و اختیار را از نمایندگان در «خانه ملت» گرفت.

با استفاده از مجمع تشخیص مصلحت نظام هم رهبر دستگاه تحت امر برای قانون‌گذاری دارد؛ یعنی مجلس یگانه دستگاه وضع قوانین در ایران نیست.

مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی اول جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت. با تشکیل این مجمع و بر اساس قانون اساسی دوم، رهبر اختیار پیدا کرد تا با مجمع، به اعمال نظر مستقیم در امور کشور بپردازد و هرکجا که رهبر علاقه داشت، این مجمع را وارد قانون‎گذاری و حتی دخالت در امور اداره کشور کند.
آیت‌الله علی خامنه‌ای از این اختیار استفاده کرده و اصل ۴۴قانون اساسی را بدون تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و صرفا با ابزار مجمع به طور کامل تغییر داده است.

در واقع، قانون اساسی مصوب سال ۱۳۶۸، حاکمیت بر ایران را هم‌چنان از آن خدا دانسته اما اعمال این حاکمیت توسط و زیر نظر ولایت‏ مطلقه‏ امر و امامت‏ امت است.

در اصطلاح حقوقی و تفسیر ادبیات آن، اعمال حاکمیت در ایران توسط ولایت مطلقه فقیه، او را حاکم اصلی و نهایی، عالی‌تر، برتر و بالاتر از هر قدرت دیگری در این کشور می‎کند.

بنابراین، معظم فقط یک عنوان تشریفاتی در کنار اسم آیت‎الله خامنه‎ای نیست بلکه اشاره به قدرت بی حصر او و بالاتر بودنش از هر قانون و شخصی دیگر در کشور است.

در کشورهای توسعه یافته و دمکراتیک و حتی بیش‎تر کشورهای در حال توسعه، چنین پدیده‎ای با این میزان قدرت که غیرقابل تغییر و مادام‎العمر باشد، وجود ندارد.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که علی خامنه‎ای عضو بسیار موثر تدوین آن قبل و بعد از رهبری بوده،  ۳۰ سال پیش این اختیار را به او داده است و شهروندان ایرانی هم آن را در رفراندوم بازنگری قانون اساسی که مردادماه سال ۱۳۶۸برگزار شد، تایید کرده‌اند. قانون اساسی از ۳۰ سال قبل برگزاری رفراندم مجدد برای بازنگری آن را تنها در اختیار «رهبر معظم» جمهوری اسلامی، یعنی آیت‎الله علی خامنه‌ای قرار داده است.