– زیباکلام: شعار اصلاحطلب و اصولگرا یک واقعیت تلخ است که از دی ۹۶ تا امروز سر داده میشود اما من رقیبی برای جریان اصلاحطلب در سپهر سیاسی ایران نمیبینم.
– «خیلی راحت به من میگویند شما و همفکرانت در حال فریب مردم هستید تا مردم را پای صندوقهای رای بکشانید».
-«جامعه مدنی معترض دیگر به افرادی که رهبری اصلاحات و یا صادق زیباکلام بگوید، رای نمیدهند».
– «خندق» دور نظام که توسط اصلاحطلبان و با مشارکت ملی- مذهبیها و جریانات مشابه ساخته شده بود دیگر پاسخ نمیدهد. این «خندق» آنقدر پر شده که کسانی که از نظام روی بر میگردانند در آن نمیافتند بلکه از آن رد شده و به اپوزیسیونی میپیوندند که خواهان، به گفتهی خامنهای، «براندازی» جمهوری اسلامی هستند.
در ایران دو جناح سیاسی درون نظام اصولگراها و اصلاحطلبها خود را برای حضور در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که اسفند ۱۳۹۸ برگزار خواهد شد آماده میکنند.
همان باندها و گروههایی که در خانوادههای مافیایی، قدرت و ثروت بین آنها تقسیم شده و با عملکرد کاسبکارانه و جناحی خود مسبب وضعیت موجودند باز برای صندلیهای مجلس شورای اسلامی خیز برداشتهاند، چنانکه محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش استعفا داد تا خود را برای نامزدی در انتخابات مجلس آماده کند و چند تن دیگر نیز در صف استعفا ایستادهاند که اگر اهداف شخصی دیگر، از جمله فرار از مسئولیت در قبال وضعیت کنونی جمهوری اسلامی پشت این استعفاها نباشد، مهمترین دلیلاش یدک کشیدن عنوان «نمایندگی»، نقشی در عملکرد دولت و نهادهای دیگر و حتی خود مجلس نداشتن (زیرا مسئولیت نهایی با شورای نگهبان و ولی فقیه است!) و اتفاقا گرفتن یقهی دیگر مقامات از جمله دولت و وزرایش است! وزیری که این روزها صحبت استیضاحاش بود حالا خودش اگر به مجلس راه پیدا کند، در جایگاه استیضاح از دیگران قرار میگیرد!
تجریه نشان داده است که پایگاه رای اصولگراها در میان قشر حزباللهی و ارزشیها و دلواپسان ثابت است آنها باید منتظر باشند تا اصلاحطلبان رأی نیاورند! اما اصلاحطلبها بیش از هر زمان دیگری نگران سهم خود از قدرتاند زیرا هم وضعیت بحرانی جامعه و هم اختلافات و رقابتهای درونی سبب شده هنوز راهبرد مشخصی برای انتخابات نداشته باشند و نمیدانند مسئولیت لیست بستن و فروختن آن را به کدام دار و دسته بسپارند. اما از همه اینها مهمتر ریزش وسیع بدنه اجتماعی آنها در جامعه است. دیگر «خندق» دور نظام که توسط اصلاحطلبان و با مشارکت ملی- مذهبیها و جریانات مشابه ساخته شده بود، پاسخ نمیدهد. این «خندق» آنقدر پر شده که کسانی که از نظام روی بر میگردانند در آن نمیافتند بلکه از آن رد شده و به اپوزیسیونی میپیوندند که خواهانِ، به گفتهی خامنهای، «براندازی» جمهوری اسلامی هستند.
شکست دولت «تدبیر و امید» در عمل به وعدههای خود که به نوعی بازتاب شکست نظام نیز هست سبب شده بخش کثیری از شهروندانی که با رأی خود در پیروزی اصلاحطلبان در دو انتخابات سهم داشتند به معترض تبدیل شوند.
شنیدهها حاکیست داعیهداران اصلاحطلبی که از اوضاع و احوال پیچیده جناح متبوع خود و کلیت نظام خبر دارند به فکر چاره افتادهاند تا با ایجاد یک موج تبلیغاتی و چیزی شبیه شوک مقطعی دستکم بخشی از جامعه را ترغیب به رآی دادن به لیست جناح اصلاحات کنند.
صادق زیباکلام استاد اصلاحطلب دانشگاه تهران که این روزها پای ثابت مصاحبه با تلویزیونهای فارسیزبان خارج از کشور نیز هست در اظهار نظری تازه گفته «اصلاحطلبان ظرف دو، سه سال گذشته بجز سکوت و مماشات با اصولگرایان هیچ گام دیگری بر نداشتند.» وی تاکید کرده «براندازها از به بنبست رسیدن رهبری اصلاحات بسیار خوشحالاند.»
زیباکلام در گفتگو با اعتماد آنلاین که شنبه ۱۸ خرداد منتشر شد در پاسخ به این پرسش که «در حال حاضر رقیب جریان اصلاحات برای آینده این جریان کدام گروه است؟» گفته «هستند کسانی که قطع امید کردن و سرخوردگی مردم را از جریان اصلاحات میبینند. این شعار اصلاحطلب و اصولگرا یک واقعیت تلخ است که برای اولینبار در دی ۹۶ توسط معترضین سر داده شد و تا به امروز ادامه پیدا کرده است. اما من رقیبی را برای جریان اصلاحطلب در سپهر سیاسی ایران نمیبینم.»
او در بخشی از این مصاحبه میگوید، براندازها و فرشگردیها که معتقدند این نظام باید برانداخته شود و امیدی به اصلاح و تغییر از درون در این نظام نمیرود از به بنبست رسیدن رهبری اصلاحات و اصلاحطلبان و اینکه دچار بحران شدهاند خوشحالاند و «بازارشان خیلی پررونق شده» و شکست اصلاحطلبان را مصداق آفتاب آمد دلیل آفتاب دانسته و شکست جریان اصلاحات را درستی نظریه خود میدانند.
به من میگویند مردم را فریب میدهید
این استاد دانشگاه در بخشی از این مصاحبه به خبرنگار گفته «اجازه دهید بدون رودربایستی به شما بگویم که امروز هم با عملکرد اصلاحطلبان و هم با عملکرد اصولگرایان دفاع از نظام و اینکه همچنان امید داشته باشیم نظام را میتوان اصلاح کرد، کار دشواری شده است. کما اینکه براندازها- در مناظرههایی که من با آنها دارم- خیلی راحت به من میگویند شما و همفکرانت در حال فریب مردم هستید تا مردم را پای صندوقهای رای بکشانید. کار شما هر چهار سال به چهار سال این است. شنیدن این جمله بسیار دردناک است. این منعکسکننده شکست جریان اصلاحات است. اما همچنان معتقدم که اصلاح نظام از درون تنها راه چاره است. من هر فکری را که بخواهد در جهت سرنگونی نظام باشد محکوم میکنم، چون معتقدم که ما به عقب خواهیم رفت.»
او در این مصاحبه مسائل دیگری را هم مطرح کرده از جمله اینکه «جامعه مدنی معترض دیگر به افرادی که رهبری اصلاحات و یا صادق زیباکلام بگوید، رأی نمیدهند» و یا اینکه «رهبری و اهداف و آرمانهای اصلاحات مشخص نیست» و «اصلاحطلبان به عکس ۹۶ و ۹۴ نباید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کنند.»
اعتراف زیباکلام به پررونق شدن بازار براندازها و تاکید او روی فرشگردیها در حالیست که کمتر از یک سال از آغاز فعالیت فرشگرد میگذرد! آنهم در حالی که خود و او دیگر همفکرانش در جریان استمرارطلب در بدو فعالیت این شبکه با نیش و کنایه و تحقیر در مورد براندازها و همچنین بعدا فرشگردیها صحبت میکردند. به عنوان مثال عباس عبدی استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در خرداد ۱۳۹۷ در گفتگو با روزنامه اعتماد و قبل از آنکه فرشگرد اعلام موجودیت کند گفته بود «جریان اصلاحات نباید خیلی کاری به کار این اپوزیسیون برانداز داشته باشد و آنها در شرایط کنونی خیلی اهمیتی ندارند!» حمیدرضا جلاییپور عضو شورای مرکزی حزب «اتحاد ملت» نیز در یادداشتی فقط چند روز پس از اعلام موجودیت فرشگرد، اعضای آن را «عدهای جوان ناکام، ماجراجو و ضدایران» نامید و مدعی شد که قصد دارند در «فنجان توفان بپا کنند»!
البته آنچه زیباکلام مورد اشاره قرار داده پیش از اینها نیز در محافل اصلاحطلبی مطرح شده بود. ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ حزب اتحاد ملت نشستی با عنوان «انقلاب اسلامی و چشمانداز پیشِ رو» برگزار کرد که سخنرانان آن الهه کولایی استاد دانشگاه، محمدرضا خاتمی و علی شکوریراد نمایندگان پیشین در مجلس ششم بودند. در این نشست محمدرضا خاتمی گفته بود براندازان بیش از اندازه بزرگ شدهاند!
حالا بار دیگر، اعتراف صادق زیباکلام به واقعیت براندازی، با هدف معینی مطرح میشود و به قول معروف هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد! او اخیراً نامهای به محمد خاتمی نوشته و در آن تاکید کرده است، «دو بحرانی که اصلاحطلبان از آن رنج میبرند اول مشخص نبودن هدف و دغدغه آنها و دوم بلاتکلیف بودن رهبری این جریان است.» او میگوید در این نامه از خاتمی خواسته تا دموکراسی و آزادیخواهی، تقویت نهادهای مدنی، برگزاری انتخابات آزاد، حاکیمت قانون و استقلال قوه قضاییه را به عنوان آرمانهای جریان اصلاحات به صورت شفاف مطرح کند! آنهم به ا ین دلیل که اگر از نسلهای هفتادی و هشتادی پرسیدند جریان اصلاحات چیست، بتوانند به آن پاسخ بدهند! از همین رو برای آنکه به خاتمی و جریان اصلاحات و همینطور نظام بفهماند که اوضاع بحرانی است، پس از آنکه «براندازی» از سوی رهبر نظام نیز مورد تأکید قرار گرفته، مجبور شده اعتراف کند که براندازان بازارشان خیلی پررونق شده و باید فکر چاره بود!