متن کامل نامه سپیده قلیان از زندان قرچک: من هنوز ایستاده‌ام/ مگر من چه کرده بودم که نهادهای قضایی و امنیتی حکومت، کمر همت بر نابودی زندگی من بسته‌اند؟

By | ۱۳۹۸-۰۳-۲۱

سپیده قلیان فعال مدنی و زندانی سیاسی در نامه‌ای از تبعید خود به زندان قرچک ورامین خبر داد. این فعال مدنی سال گذشته به دنبال اعتراضات کارگران مجموعه هفت تپه به همراه اسماعیل بخشی کارگر مجتمع هفت تپه، بازداشت شد. این دو نفر پس از آزادی از زندان فاش ساختند که تحت فشار ماموران امنیتی برای اعترافات تلویزیونی بوده و نهایتا یک روز پس از انتشار اعترافات اجباری آنان از سیما، مجددا بازداشت شده و کماکان در زندان به سر می برند.

سپیده قلیان چندی پیش از زندان اهواز به زندان اوین منتقل و در بند سیاسی زنان محبوس شد، اما همان طور که خود نوشته مسئولان قضایی به منظور تنبیه وی را به زندان قرچک تبعید کرده اند.

به گزارش کلمه متن این نامه به شرح زیر است:

صبح روز دوشنبه، سیزدهم خرداد، مسئول بند در زندان اوین من را برای رساندن خبری احضار کرد. خانم مسئول بند سراسیمه و نگران به من گفت که حامل خبری ناگوار است. با وجود اینکه در ماه‌های اخیر، هر روز شنونده‌ اخبار ناگوار بوده‌ام، اما از اینکه این خبر می‌تواند تصادف اعضای خانواده‌ام در مسیر دزفول-تهران برای ملاقات با من باشد، به خود لرزیدم. دنیای زندان دنیای بی‌خبری است. زندانی در حالی که «هست» اما در واقع «نیست». چرا که از آنچه که آنسوی دیوارهای زندان می‌گذرد، غالباً اطلاع دقیقی ندارد. در نتیجه گاهی حتی خبر خوب هم برای زندانی بد است. خاصه آن که آن روز تلفن زندان هم قطع بود. اما خبری که به زعم مسئول بند، بد بود، تصمیم بر انتقال من از زندان اوین به زندان قرچک ورامین بود.

زندانی که عموم زندانیان سابق در آن از وضعیت غیر انسانی و تحمل‌ناپذیر آن سخن گفته‌اند و حتی از دید مسئول زندان هم شکنجه‌گاه و تبعیدگاه است. اما پس از تحمل زندان های متعدد، پس از تحمل روزها رنج و بازجویی در انفرادی‌های وزارت اطلاعات و پس از انتقال به زندان اوین، انتقال به قرچک ورامین یک خبر بد نیست. زندان زندان است و زندانی زندانی! خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تادیب من را قرچک ورامین منتقل می‌کنند. یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً می‌دانند در اینجا چه خبر است: زندانی فاقد هر گونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر. اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته، تا امروز بر سرم آمده است را مرور می‌کنم. بازداشت غیر انسانی، شکنجه، بهتان، انفرادی، پخش اعترافات اجباری، ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر.

از بیست و هفت آبان سال گذشته تا به امروز، همه چیز مانند یک کابوس ِ غیر واقعی، اما شوربختانه دردآور و واقعی بوده است. مگر من چه کرده بودم که نهادهای قضایی و امنیتی حکومت، کمر همت بر نابودی زندگی من بسته‌اند؟ نهاد امنیتی دنبال چند قربانی است تا اعتراضات گسترده‌ی کارگران هفت تپه را به گردن آنها بیندازد و به این طریق به روسای خود بگوید که بحران تحت کنترل است. نهادهای امنیتی گویا در خوش‌خدمتی‌ به سرمایه‌داران از هیچ ظلمی به معترضانِ وضع موجود دست نمی‌کشند! اما بحران تحت کنترل نیست حضرات!

تجربه‌ی جابه‌جایی در چند زندان مختلف من را به این شناخت رساند که وضعیت بحرانی اقتصاد، زاینده‌ی فاجعه در زندگی طبقات فرودست شده است. وقتی با زندانیان، فارغ از اتهامشان صحبت می‌کنم، انتهای هر گفت‌وگویی به این نتیجه‌ی سراسر دردناک منتهی می‌شود که بحران اقتصادی زندگی افراد زیادی را به ورطه‌ی نابودی کشانده است. پس از اینکه اسماعیل بخشی و من از شکنجه گفتیم برای در هم شکستن ما، اعترافات اجباری‌مان را پخش کردند. اما ظاهرا این حرکت هم نهادهای امنیتی را راضی نکرد و ما برای بار دوم بازداشت شدیم.

حداقل در مورد خودم مطمئن هستم که پس از بازداشت انواع شکنجه را تحمل کرده‌ام. بلاتکلیفی مطلق در بیش از سه ماه بازداشت موقت(!)، انتقال از این زندان به آن زندان و تحقیرها و تهدیدها تنها بخشی از این شکنجه‌ها بوده است. ما را شکنجه می‌کنند که قبول کنیم شکنجه نشده‌ایم! اما واقعیت این است که از انتهای آبان سال گذشته تا امروز، هر روز ما شکنجه بوده است. من هنوز ایستاده‌ام. واقعیت این است که انتقال به زندان قرچک ورامین، تنها موجب تقویت روحیه‌ی من شده است.

چرا که حافظان وضعیت موجود حتی از تغییر کردن من در زندان اوین ناامید شده‌اند. عاملان و حافظان وضع موجود نمی‌دانند تا وقتی که شکاف‌های عمیق اقتصادی و اجتماعی در پیکر این جامعه باشد صدای اعتراض خاموش نخواهد شد و با برخوردهای سبعانه‌ با معترضان نتیجه‌ای عایدشان نمی‌شود. من با تمام ستمی که در حق‌ام روا داشته‌اید همچنان ایستاده‌ام و روزها که بیشتر سپری می‌شود بیشتر بر حقانیت صدا و اعتراض‌ام باور پیدا می‌کنم. مقاومت من در پیوند با مقاومت همه‌ی کسانی‌ست که هجمه‌ی تهدید و فشار خم به قامت استوارشان نینداخته و نخواهد انداخت.

من ایستاده‌ام، چرا که بحران اقتصادی و اجتماعی عمیقی که من را به اعتراض واداشت، هنوز وجود دارد و نه تنها رفع نشده، که تشدید نیز شده است.

به امید آزادی و برابری