جزئیات تکان دهنده ازشکنجه محیط زیستی‌ها؛ این پیراهن خونی همسرت است، او کشته شده است

By | ۱۳۹۸-۰۵-۳۱

«سال گذشته و در جریان بازجویی‌ها، برای شکستن “سپیده کاشانی” و ناچار کردن او به همکاری و اعتراف به سناریوی اطلاعات سپاه، بازجویان به او می‌گویند که همسرش “هومن جوکار” در زندان کشته شده است. با بی‌اعتنایی خانم کاشانی به این ادعا، پیراهن خونی هومن را به او نشان می‌دهند. سپیده کاشانی در واکنش به این موضوع، اعتصاب غذا می‌کند و می‌گوید جنازه‌ یا خودش را باید به من نشان دهید. در مدت اعتصاب، سپیده کاشانی نزدیک به ۳۰ کیلو از وزن خود را از دست داد. در نهایت، با ترتیب دادن ملاقاتی بین خانم کاشانی و همسرش و اطمینان ایشان از سلامتی آقای جوکار و دروغین بودن کشته شدنش، خانم کاشانی به اعتصابش پایان می‌دهد؛ اعتصابی که در مورد آن اطلاع رسانی نشد.»

این صحبت‌های یک منبع آگاه با «ایران‎وایر» درباره شیوه شکنجه یکی از هشت فعال محیط زیستی بازداشت شده در رابطه با پرونده حیات وحش «پارسیان» است که تصویر نسبتا روشنی از شیوه بازجویی‌ها در این پرونده به دست می‌دهد؛ شکنجه برای اعتراف به سناریویی که اطلاعات سپاه نوشته است. درست مشابه آن‌چه که این روزها خبرساز شده است؛ سناریوی وزارت اطلاعات برای متهمان پرونده «ترور دانشمندان هسته‌ای».
«عیسی کلانتری»، معاون رییس‌جمهوری پیش‎تر درباره این پرونده گفته بود: «هیات چهارنفره دولت به این نتیجه رسیده است که فعالان بازداشت شده باید آزاد شوند چون هیچ سندی برای اثبات تهمت‌هایی که به این افراد زده شده است، وجود ندارد.»

«محمود صادقی»، نماینده مجلس شورای اسلامی نیز پیش از این توییت کرده بود: «بنا بر اطلاع رسیده، شورای عالی امنیت ملی نیز پس از بررسی کارشناسی پرونده متهمان محیط زیستی، فعالیت متهمان را مصداق “جاسوسی” تشخیص نداده است

اما کمی بیش از یک‌سال زمان لازم برد تا عیسی کلانتری به جای دادن گزارش از تلاش دولت برای آزاد کردن فعالان محیط زیستی بازداشت شده که دولت آن‎ها را بی‌گناه می‌داند، به جایی برسد که به خبرنگاران بگوید در این مورد سکوت کنید: «بهتر است درباره بازداشتی‌های محیط زیست چیزی ننویسید. به ما گفته شده هر چه در این باره کم‌تر اظهارنظر شود، برای بازداشتی‌ها بهتر است!»
او اضافه کرده بود از دست دولت کاری برنمی‌آید: «کسانی که پی‎گیر پرونده هستند، قدرت دارند و در این باره به کمیته تعیین شده دولت هم خیلی پاسخ نداده‌اند.»

در شرایطی که دولت رسمی کشور می‌گوید حریف کسانی نمی‌شود که هشت انسان بی‌گناه را ۵۷۶ روز است در بازداشت موقت نگه داشته‌اند و خواسته است رسانه‌ها درباره آن‎ها چیزی ننویسند، «کتایون رجبی»، خواهر «سام رجبی» از آخرین وضعیت بازداشتی‌های این پرونده می‌گوید.
او که ساکن آلمان و یکی از معدود کسانی است که هنوز درباره وضعیت برادرش و دیگر بازداشت شده‌ها‌ی پرونده صحبت می‌کند، توضیح می‌دهد نیلوفر و سپیده که در اعتراض به بازداشت موقت و غیرقانونی خود و با هدف رسیدن به خواسته‌های مشخصی، از ۱۲ تا ۲۰ مرداد اعتصاب غذا کرده بودند، با وعده قبول برخی از خواسته‌هایشان، به اعتصاب خود پایان دادند. دستگاه قضایی برای رفتن به هواخوری و حق سه بار در هفته تماس تلفنی با خانواده، به آن‎ها اجازه داده است: «نیلوفر به آن‌ها گفته‌ است که این حقوق باید به هر هشت بازداشتی محیط زیست داده شود. بازجوها به نیلوفر می‌گویند شما فقط باید برای خودتان درخواست داشته باشید، چرا همه را می‌گویید. نیلوفر هم پاسخ می‌دهد شما من را وادار کردید که به ضد همه، آن چیزهایی را که به من دیکته کردید، اعتراف کنم. اکنون هم من از شما می‌خواهم این حقوق اولیه به همه ما داده شود.»

کتایون رجبی اضافه می‌کند که مسوولان زندان تاکنون به وعده‌هایی که داده بودند، عمل نکرده‌اند و با زیرپاگذاشتن این وعده‎ها، به آن‌ها گفته‌اند باید درخواست‌های خود را کتبا بنویسند تا به آن‎ها رسیدگی شود.

او می‌گوید به نظر می‌رسد شرایط برادرش تا حدی با بقیه فرق می‌کند: «مثلا برخلاف بقیه بچه‌ها، سام هر روز در ساعت مشخصی از روز به مادرش (من و سام از طرف پدر، برادر و خواهر هستیم و مادرهای‎مان جدا است) زنگ می‌زند و می‌تواند پنج دقیقه با او صحبت کند. اما تا جایی که می‎دانم، سایرین از حق تماس منظم محروم هستند و ملاقات‌ها هم برای همه هنوز همان سه هفته یک بار است.»

از آن جا که فعالان بازداشت شده زیست محیطی هنوز به بند عمومی منتقل نشده‌اند که در نوع خود کم‌سابقه است، معلوم نیست چه گونه و در چه وضعیتی نگه‎داری می‌شوند. کتایون رجبی می‌گوید تا جایی که می‌داند، سپیده و نیلوفر در یک سلول کنار هم هستند و احتمالا «مراد طاهباز» و «عبدالرضا کوهپایه» نیز هم‌سلولی باشند: «در مورد بقیه اطلاع دقیقی نداریم. اما شنیده‌ام که این بچه‌ها به جز سام، دوتا دوتا کنار یک‎دیگر نگه‎داری می‌شوند. به نظر می‌رسد سام به کلی از بقیه جدا شده است و حتی در هواخوری آن‌ها را نمی‌بیند.»

او اما می‌گوید نمی‎دانند سام اکنون در کدام بند و کنار چه کسی یا چه کسانی نگه‌داری می‌شود و اصلا در سلول یک نفره است یا با چند نفر دیگر در یک اتاق است: «سام به خاطر شرایط خاص مادرش و بیماری سرطان او، در مورد شرایط زندان هیچ صحبتی نمی‌کند و همیشه با روحیه مثبت بالایی حرف می‌زند. در این ۱۹ ماه هرگز اعتراضی از سامی نشنیده‌ایم جز این‌که می‌دانیم مدتی از زخم معده اذیت شد. اما در مورد آزارهای احتمالی بیش‎تر هیچ اطلاعی نداریم.»
ولی همین‌که سام رجبی برخلاف بقیه می‌تواند روزانه با مادرش صحبت کند، ناشی از اطلاع‌رسانی منظم خانواده او از وضعیت سام نیست؟
کتایون رجبی می‌گوید نمی‌داند اطلاع‌رسانی‌ها و سکوت نکردن او و مادر سام دقیقا چه تاثیری در وضعیت برادرش و دادن حق تماس روزانه به او داشته است: «اما این را می‌دانم که نه الان و نه در آینده سکوت نخواهم کرد. برای این‌که باور دارم برادرم بی‌گناه است، بی‌دلیل بازداشت شده است، بی‌دلیل او را در زندان نگه داشته‌اند و قانون در موردش نقض شده است. این را همیشه خواهم گفت و وکیلش هم همین را گفته است. ما در این مورد سکوت نخواهیم کرد.»

بنابر خبرهای منتشر شده، بهمن‌ماه سال پیش قاضی «ابوالقاسم صلواتی» به سام رجبی گفته بود باید «محمدحسین آقاسی»، وکیل خود را عوض کند. اما او این خواسته قاضی پرونده را نپذیرفته و در گفت‎وگوی تلفنی با مادرش هم تاکید کرده بود که این کار را نخواهد کرد: «سام ۲۰ یا ۲۱ بهمن، یکی دو روز قبل از دادگاه زنگ زد که البته دادگاه سام نبود. گفت به او گفته‌اند تو آزاد می‌شوی و احتیاج به وکیل نداری. گفته بودند وکیل خود را عزل کن،  خودبه‌خود چند وقتی دیگر آزاد می‌شوی. البته بعد مشخص شد که دروغ می‌گویند. دیرتر، در تیرماه هم که دوباره دادگاه برای چند روز برگزار شد، برادرم را خواسته و به او گفته بودند قاضی صلواتی از لیست وکلای مورد تایید قوه قضاییه، آقای “دریابیگی” را برای شما انتخاب کرده و ایشان وکیل تسخیری شما است.»

به گفته کتایون رجبی، مشخص نیست که برادرش با این وکیل دیدار کرده است یا نه، اما در هر حال محمدحسین آقاسی بی‌آن که عزل شده باشد، اکنون به پرونده سام دست‎رسی ندارد.

محمدحسین آقاسی مهرماه سال ۱۳۹۷ در گفت‎وگو با بازپرس پرونده، قرار منع پی‎گرد قانونی سام رجبی در اتهام جاسوسی را گرفت و اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «مشارکت با دولت متخاصم» که به او تفهیم کرده بودند، محدود ماند.

اما کتایون رجبی تاکید می‌کند در بهمن‌ ۱۳۹۷ که دور نخست دادگاه برگزار شد، آقاسی نامه برگزاری دادگاه را دریافت نکرده بود. او در حالی که وکیل قانونی سام رجبی بوده، اجازه دفاع از موکل خود را نیافته است: «ما تنها خانواده‌ای بودیم که از دادگاه خبر نداشت. از همان زمان هم اجازه دفاع و حضور از آقای آقاسی گرفته شده است. هرچند تا امروز هم نامه کتبی عزل ایشان به دستش نرسیده است.»

یک زندانی سابق در گفت‎وگو با «ایران‎وایر»، پیش از این به شکنجه سفید بازداشتی‌های محیط زیست اشاره کرده بود. از کتایون رجبی در مورد احتمال شکنجه برادرش می‎پرسیم.  می‌گوید در اولین دیدار سام با مادرش پس از مدتی طولانی انفرادی، روحیه‌ او بسیار خراب بوده است: «خیلی هراسان حال من را پرسیده بود که احتمالا به این دلیل بوده است که به شیوه‌ای مرتبط با من، او را ترسانده‌اند؛ مثلا گفته‌اند من بازداشت شده‌ام یا ایران آمده و در خطر قرار گرفته‌ام. اما بعد که مادرش به سام می‌گوید من حالم خوب است، آرام می‌شود.»

کتایون رجبی اضافه می‌کند که برادرش در آن ملاقات اول خیلی می‌لرزیده، لاغر شده بوده، راه رفتن برایش سخت بوده و حال روحی خوبی نداشته است: «در یک دیدار بعدی، دماغ سام زخم بوده که البته برای ما معلوم نیست چه اتفاقی برایش افتاده است. اما بعد کم‌کم در دیدارهای بعدی، حال سامی یک مقدار بهتر شده بود.»

بر خلاف سام رجبی، اطلاعات در مورد وضعیت سایر بازداشتی‌های محیط زیست به دلیل اطلاع‌رسانی بسیار اندک خانواده‌ها در مورد عزیزان‌شان، بسیار محدود است. «ایران‎وایر» در تلاش برای یافتن منبعی که بتواند در مورد این بازداشتی‌ها اطلاع رسانی کند، با منبعی مرتبط شد که به شرط محفوظ ماندن نامش، قبول کرد گفت‎وگو کند.

از این منبع درباره احتمال ترساندن سام رجبی با گفتن این‌که خواهر او کتایون بازداشت شده یا بلایی سر او آمده است، ‌پرسیدیم.
گفت:«این شیوه که به بازداشتی القا می‌کنند یکی از بستگان او در اختیار بازجویان است و در حال آزار او هستند، در مورد بازداشتی‌های محیط زیست به وفور به کار رفته است. البته قتل “کاووس سیدامامی” در زندان، دست آن‌ها را برای ترساندن این بازداشتی‌ها در این مورد بسیار باز گذاشته است.»

او به جریان بازجویی سپیده کاشانی و تحت فشار قرار دادن او با نشان دادن پیراهن خونی همسرش، هومن جوکار اشاره می‌کند.

به گفته این منبع، هومن جوکار به لحاظ روحی، وضعیت خوبی ندارد و به تعبیر او، کاملا ناامید شده است: «هومن که اصولا آدمی امیدوار و خوش‎بین بود، الان به جایی رسیده است که می‌گوید هیچ عدالتی مطلقا وجود ندارد و هیچ کاری هم نمی‌توان کرد.»

پارسال خبری منتشر شد مبنی بر این که «نیلوفر بیانی»، یکی  از حافظان محیط زیست بازداشت شده را دو روز بعد از تفهیم اتهام «افساد فى‌الارض»، با چشم‎بند و لباس عادی، با چهار ماشین ماموران لباس شخصى، به آرایشگاهی در مرکز تهران، یک مرکز خرید و یک ویلاى ناشناس در لواسان برده‌ و از او خواسته بودند در آرایشگاه موهایش را کوتاه کند، به خرید بپردازد و در ویلا استراحت کند. او نپذیرفته و بعد هنگام رفتن به دست‎شویی، متوجه شده بود کسی دارد از او مخفیانه فیلم می‌گیرد.

به گفته این منبع، در مورد عبدالرضا کوهپایه، یکی دیگر از هشت نفر بازداشتی محیط زیست هم کم‎ترین خبری در دست نیست: «خانواده عبدالرضا موضع عجیبی گرفته‌اند؛ موضعی که من هم‎دستی ناآگاهانه و بسیار خطرناک با اطلاعات سپاه می‌دانم. عزیز آن‌ها هم‎چون عزیز سایر خانواده‌ها، آزار طولانی‌مدت دیده است اما خانواده او به هیچ عنوان حاضر نیستند درباره‌اش صحبت کنند یا اطلاع‌رسانی درباره او انجام شود. حتی پس از اولین اطلاع‌رسانی، به سایر خانواده‌ها معترض شده بودند که چرا اسم عبدالرضا و عکس او را منتشر کرده‌اند.»

در مورد «طاهر قدیریان»، به خاطر صحبت‌های مادرش، اطلاعات بیش‎تری در دست است. قدیریان علاوه بر مشکل دندان، مشکل تیرویید دارد. پیش از این داروهایش را در اختیارش می‌گذاشتند اما «فضه اناری»، مادر این فعال محیط زیست به «انصاف نیوز» گفته است: «دارویش را دو ماه است ترک کرده‌اند و گفته‌اند اول شهریور برای آزمایش تو را می‌بریم که دارو بدهند. طاهر در حال حاضر ظاهراً نارسایی کبدی پیدا کرده و علاوه بر آن، بینایی او هم دچار مشکل شده‌ است.»

اما مشکل بینایی تنها به طاهر قدیریان محدود نمی‌شود: «بیش‎تر بازداشتی‌ها به خاطر نگه‎داری طولانی مدت در چهار دیواری سلول (۱۹ماه)، نور کم و هواخوری بسیار محدود، قدرت دیدشان کاهش پیدا کرده است و عملا دچار نزدیک‌بینی شده‌اند.»

سرطان «مراد طاهباز» هم به دلیل محدودیت دست‌رسی به داروهایش تشدید شده است. او زیر فشار، تهدید و شکنجه روحی و جسمی و البته محروم کردنش از درمان که به معنی مرگ فوری او به خاطر سرطانش خواهد بود، به سناریوی بازجویان تن داده و به دروغ‌هایی که آن‌ها به او دیکته کرده‌اند، اعتراف کرده است: «اما دوباره دست‎رسی آقای طاهباز به داروهایش محدود شده است. گویا تمایلی در اطلاعات سپاه برای سوق دادن مراد طاهباز به مرگ وجود دارد.»

این تمایل گفته می‌شود به تلاش اطلاعات سپاه برای دست‌اندازی به املاک و زمین‌های متعلق به خاندان طاهباز برمی‌گردد: «پدر مراد طاهباز املاک‌ زیادی در تهران، از جمله در “درکه”، حوالی “امیرآباد”، “ونک”، بین پارک ملی “توران” و “گلستان” داشته است که بعد از انقلاب مصادره شده‌اند. گویا خانواده طاهباز در سال ۱۳۸۵ بخش از آن‌ زمین‌ها را در قبال آزادی بخشی دیگر واگذار می‌کنند. مراد طاهباز پس از این توافق و برای اجرایی کردن بخش نخست آن در سه یا چهار سال گذشته با در دست داشتن سند، دنبال زنده کردن بخش واگذار نشده زمین‌ها می‌رود.»

به گفته این منبع، مساله زمین‌های احتمالی نزدیک پارک ملی توران، از جمله در یک  گزارش که در واقع شبیه سناریوهای امنیتی بود، به قلم «شادی مدرس» در خبرگزاری «تسنیم» منتشر شد. نویسنده در این مطلب که البته کمی پس از انتشار، به سرعت آن را از روی سایت حذف کردند، مدعی شده بود مراد طاهباز قصد داشته است بخشی از پارک را هم به مالکیت خودش درآورد: «این ادعا البته دروغ و بی‌مبنا بود اما گزارش را حذف کردند چون خبر از خواب‌های اطلاعات سپاه می‌داد. به نظر می‌رسد اطلاعات سپاه می‌کوشد با توسل به ادعای نسب فامیلی خانواده طاهباز به خاندان قجری “اتحادیه” و در نهایت با ادعای طاغوتی بودن پدرش “قاسم طاهباز” که از سناتورهای دوره پهلوی بود و سناریوی جاسوس نامیدن خودش، بر اساس اصل ۴۹ “قانون اساسی“، زمین‌هایش را به عنوان املاک “ضدانقلاب” ضبط کنند.»

اما در حالی‌که دولت روحانی این بازداشت شده‎ها را بی‌گناه می‌خواند، خودداری خانواده‌های محیط زیستی از گفت‌وگو با رسانه‌ها در مورد وضعیت عزیزان زندانی خود و حتی در یک مورد مثل غیبت کامل خانواده عبدالرضا کوهپایه از فضای اطلاع‌رسانی، یکی از موارد عجیب این پرونده است.

در بسیاری از موارد، خانواده‌های افراد بازداشت شده خیلی زود و دست‌کم پس از چند ماه، به دروغین بودن وعده و وعیدهای ماموران امنیتی و بازجویان مبنی بر این‌که اگر سکوت کنند، عزیزان‌شان زود آزاد می‌شوند، یقین یافته و اطلاع‌رسانی در مورد آن‎ها را آغاز می‌کنند. اما در این مورد، حتی پس از ۵۷۵ روز بازداشت موقت، جز مادر و خواهر سام رجبی و محمدحسین آقاسی، وکیل انتخابی او، بقیه خانواده‌ها حتی کسانی که مقیم خارج از کشور هستند، در مورد عزیزان خود یا اطلاع‌رسانی نمی‌کنند یا بسیار قطره‌ای این کار را انجام می‌دهند.

منبعی که با «ایران‎وایر» گفت‎وگو کرده است، می‌گوید اطلاعات سپاه خانواده‌ها را تهدید کرده ‎است: «پدران و مادران و خواهران و برادران آن‌ها و البته وکلایشان را تک‌تک احضار کرده و به آن‎ها هشدار داده است که حق ندارند در مورد عزیزان بازداشت شده خود با رسانه‎ها گفت‎وگو کنند یا چیزی بنویسند، در غیر این صورت، آن‎ها هم بازداشت می‌شوند.»

با این اوصاف، در موارد بسیار محدودی، برخی از این خانواده‌ها وقتی خبری بسیار نگران کننده از عزیزان‌شان به آن‌ها رسیده است، با رسانه‌های داخلی که طبعا در انتقال صحبت‌ها محدودیت دارند، گفت‎وگو کرده‌اند: «البته بستگان درجه یک برخی از این بازداشتی‌ها، بچه‌ها و خواهران و برادران آن‌ها در خارج از کشور زندگی می‌کنند و برای من هم مشخص نیست آن‎ها چرا هم‎چون خانم کتایون رجبی اطلاع‌رسانی نمی‌کنند و سکوت اختیار کرده‌اند؟»

کتایون رجبی می‌گوید مادر سام اولین کسی بود که در مورد فرزندش با رسانه‌ها صحبت کرد و بعد هم خودش به صورت جدی در این حوزه فعال شد: «در نتیجه این صحبت‌ها، وضعیت سام لزوما از بقیه بازداشتی‌ها بدتر نشد و هیچ تهدیدی هم متوجه آنان نشده است. عملا البته تماس‌های منظم سام با مادرش هم برقرار شده است.»

تماس‌های منظمی سام رجبی با خانوده‌اش، برای مادر سام که بیماری سرطان دارد، بسیار ضروری است: «زمانی که مادر سامی به خاطر وخیم شدن حالش در بیمارستان بستری شده بود، یکی از تماس‌های ضبط شده سامی با مادرش را که ضبط کرده بودند، من شنیدم. در آن تماس، روحیه‌اش خیلی به هم ریخته بود و به شدت گریه می‌کرد چون نگران مادرش بود. مادرش سرطان دارد و وزنش ۲۷ کیلو بیش‌تر نیست و هیچ‌کسی را جز سام ندارد. در آن شرایط، چیزی که حال سام را کمی بهتر کرد، اطمینان از این بود که دوستانش در ایران مراقب حال مادرش هستند و به او می‌رسند. اما به طور کلی، به خاطر حال مادرش، در ملاقات‌ها خیلی خودش را خوب نشان می‌دهد تا مادرش بیش از این اذیت نشود و بیش‌تر وقت ملاقات را به پرسیدن از حال او می‌گذارند.»

بسیاری از خانواده‌های فهالان محیط زیستی بازداشت‌شده سعی کرده‌اند با نامه‌نگاری یا مراجعه به مقامات، عزیزان‌ خود را از بند آزاد کنند. کتایون رجبی که خودش هم به «حسن روحانی» نامه نوشته است، می‌گوید این نامه‌ها و مراجعات بی‌نتیجه مانده‎اند: «من برای روحانی نامه سرگشاده نوشتم که تا به امروز که ۱۴ ماه از آن گذشته است، هیچ جوابی نگرفته‌ام. البته آقای روحانی تاکنون یک‌بار هم درباره این موضوع اظهارنظر نکرده است. خانواده‌ها به دفتر خامنه‌ای مراجعه کردند و آن دفتر هم جواب داده است این موضوع به آن‌ها ربطی ندارد. با خانم “شهیندخت مولاوردی” که معاون حقوق شهروندی رییس جمهوری است، صحبت کرده‌اند که ایشان هم گفته‌اند کاری از دست ایشان برنمی‌آید. آقای “ابراهیم رئیسی” هم که گفته‌اند صبر کنید تا قاضی قضاوت کند.»

کتایون رجبی می‌گوید او با ناامیدی از اراده دولت ایران برای احقاق حقوق این بازداشتی‌ها و در تلاش برای پی‌گیری‌ آزادی برادرش از طریق دولت آلمان، با یکی از نمایندگان «حزب سبز» در مجلس این کشور صحبت و با خانم «بربل کوفلر»، کمیسر حقوق بشر و کمک‌های انسان‌دوستانه دولت فدرال آلمان نامه نگاری کرده است: «ایشان به من پاسخ داد که حتی قبل از نامه‌نگاری من، با دولت ایران مکاتبه کرده‌اند اما جواب روشنی نگرفته‌اند. پس از مدتی، برای بار دوم ایشان به من خبر داد که نامه‌ای از دولت ایران گرفته‌اند که در آن تاکید شده است از نظر دولت ایران، هشت متهم پرونده محیط زیستی حیات وحش پارسیان، از جمله سام برادر من، کاملا بی‌گناه هستند اما این موضوع فعلا در دست آن‌ها نیست که بتوانند حلش کنند.»

کتایون رجبی می‌گوید حالا که فیلم‌ها و خبرهای مربوط به پرونده قتل دانشمندان هسته‌ای و صحبت‌های «مازیار ابراهیمی» را می‌بیند و می‌خواند، شباهت‌هایی بین پرونده فعالان محیط زیستی بازداشت شده و آن پرونده می‌بیند:«با این تفاوت که آن زمان یکی سری قتل رخ داده بود و این‌ها باید سناریویی برایش می‌نوشتند اما در مورد این بچه‌ها، همین هم اتفاق نیفتاده است.»

می‌گوید با این حال، آن‎ها بازداشت موقت بسیار طولانی را تجربه می‌کنند در حالی‌که در پرونده‌های آن‌ها چیزی وجود ندارد: «در پرونده این بچه‌ها مطلقا هیچ چیز علیه آن‎ها وجود ندارد و وزارت اطلاعات هم بر آن تاکید کرده است. اما اختلاف بین دو نهاد امنیتی در جمهوری اسلامی موجب شده است این بچه‌ها قربانی شوند. این‌ها چون چیزی برای ارایه علیه این بچه‌ها ندارند، حتی دادگاه را هم مخفیانه برگزار می‌کنند. این دور دوم جلسات دادگاه را تنها چند ساعت پیش از برگزاری به آن‎ها و حتی وکلایشان اطلاع داده‌اند.»

شاهد علوی