بمب‌های اسرائیل آدم را منطقی می‌کند

By | ۱۳۹۸-۰۶-۰۸

حملات منظم و ویران کننده اسرائیل به  پایگاه‌های فرامرزی سپاه قدس، انبارهای موشکی حشدالشعبی و مقرهای حزب‌الله و سپاه در سوریه، می‌تواند همه معادله‌های خاورمیانه را جابه‌جا کند.

ظاهرا نتانیاهو قصد دارد تاریخ اسرائیل را ورق بزند و با کشیده شدن حملات اسرائیل به کمی آن سوتر از مرزهای غربی ایران ممکن است تاریخ چهل سال اخیر ایران نیز ورق بخورد. شاید همین مقدمه‌ای باشد برای توضیح اینکه چگونه اختلافات ایران و آمریکا در ارتباط با برجام و فعالیت‌های هسته‌ای ایران در اجلاس اخیر هفت کشور صنعتی در پاریس دچار یک گشایش موقت شد.

آخرین دور سفر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به اروپا و اسکاندیناوی در حالی انجام شد که اسرائیل رسما اعلام کرد که مسئول بمباران همه مواضع حشدالشعبی در خاک عراق است و این حملات با دقت و شدت ادامه می‌یابد.

دویچه وله:

برای اولین بار در تاریخ است که بعد از حمله به اسیراک عراق در سال ۱۹۸۰، اسرائیلی‌ها به‌آسانی به قلب عراق سرک می‌کشند و هیچ تظاهرات و اعتراض مردمی از سوی شیعیان یا هواداران ایران در عراق علیه این حملات صورت نمی‌گیرد.

مقام‌های عراقی حتی به‌اندازه سید حسن نصرالله از اینکه خلبان‌های اسرائیلی هر شب قبل از خواب به عراق پرواز کرده، چند جا را بمباران می‌کنند و بعد به رختخواب می‌روند، عصبانی نمی‌شوند.

از همه بدتراینکه اسرائیلی‌ها علاوه بر بمباران پایگاه‌های حشدالشعبی و مقرهای سپاه قدس در عراق، شکار فرماندهان حشد الشعبی را هم آغاز کرده‌اند.

تشکیلات جاسوسی موساد و اسرائیل در ترور فرماندهان گروه‌های فلسطینی در اراضی اشغالی سابقه طولانی دارند. این اتفاق معمولا از طریق هلیکوپترهای اسرائیلی یا جدیدا با استفاده از پهپادهای مسلح صورت می‌گیرد که با ماهواره هدایت می‌شوند. چند روز پیش، در حمله اسرائیل به یک کاروان فرماندهان حشد الشعبی دو نفر از رهبران این گروه هدف قرار گرفتند. از سرگیری ترورهایی این‌چنین که سابقه طولانی در اسرائیل دارد، حاکی از این است که احتمالا قاسم سلیمانی نیز درصدر لیست ترورهایی قرار دارد که حیثیت جمهوری اسلامی را با بحران مواجه می‌کند.

چیدمان اتفاق‌های اخیر و علی الظاهر،عادی شدن حملات ارتش اسرائیل به خاک عراق را می‌توان پیش‌درآمد تحولات مهمی به‌حساب آورد که موافقت ایران با دیدار حسن روحانی و ترامپ یکی از مهم‌ترین نشانه‌های آن بود. هرچند امید به این دیدار احتمالی به یک‌باره به محاق رفت و رئیس جمهوری اسلامی همه حرف‌های قبلی خود را پس گرفت، با این حال، بحران بر سر برجام ادامه دارد و در تاریخی نه چندان دور این دیدار یا توافق باید صورت گیرد.

بی شک، روند دیدارهای ظریف از اروپا ادامه می‌یابد و شاکله آخرین توافق اجلاس پاریس دوباره سازماندهی می شود. با این حال، چرایی اعلام دیدار ترامپ و روحانی  در کنفرانس  پایان اجلاس گروه هفت  و تغییر نظر حسن روحانی موضوعی است که حدس و گمان‌های زیادی را برانگیخته است.

در حالی‌که  لحن مکرون در کنفرانس مطبوعاتی اجلاس پاریس حاکی از دستیابی به کلیات یک توافق بود،اما همه چیز ناگهان فرو ریخت. در این میان می‌توان دو احتمال قوی را مورد ارزیابی قرار داد.

احتمال اول این است که طولانی شدن کنفرانس مطبوعاتی و زیاد صحبت کردن ترامپ، عملا همه جزئیات مذاکره‌ای را که باید محرمانه می ‌ماند علنی کرد؛ در حالی‌که ایران خواهان علنی شدن همه جزئیات نبود.

در جریان مذاکرات ایران و آمریکا ممکن است همه موضوعات مهم پشت درهای بسته مورد توافق قرار بگیرد، اما علنی کردن آنچه هنوز بر سر آن توافقی صورت نگرفته است می‌تواند اصل مذاکره را با بحران مواجه کند، که کرد.

در جریان کنفرانس مطبوعاتی مکرون و ترامپ گفته شد که غرب مخالف ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران، مخالف ساخت سلاح هسته‌ای،‌ مخالف ادامه نفوذ ایران در منطقه و مخالف برنامه موشکی ایران یا پروژه موشک‌های بالستیک ایران است. ترامپ با صراحت گفت که خواهان تعطیل فعالیت‌های موشکی ایران است، در حالی‌که توان موشکی نقش مهمی در سیستم دفاعی ایران بر عهده دارد.  بعید نبود این مذاکرات زمینه‌ساز یک توافق در آینده باشد، اما اعلام لیست آنچه که ایران باید واگذار کند بدون اینکه امتیاز قابل توجهی به دست آورد، عملا باعث ایجاد حساسیت زیاد در میان نظامیان و جناح راست در ایران شد.

در جایی از کنفرانس مطبوعاتی گفته نشد که در مقابل امتیازهایی که ایران واگذار می کند، به‌عنوان مثال تحریم‌های نفتی به‌طور کامل لغو می‌شود. بیشترین تاکید بر این موضوع متمرکز بود که فقط بخشی از تحریم‌ها برداشته می‌شود تا همه نظرات آمریکا گام به گام برآورده شود.

Libanon | Israelische Drohne über Beirut abgestürzt (picture-alliance/dpa/B. Hussein)دفتر رسانه‌ای حزب‌الله که در حمله پهپادی اسرائیل آسیب دید

احتمال دوم این است که بخش‌هایی از مذاکرات با سپاه هماهنگ نشده بود و شاید هم قرار نبوده آنها در جریان همه چیز باشند؛ اما کنفرانس مطبوعاتی مکرون و ترامپ همه این جزییات را علنی کرد.

کسی نمی داند  که قرار بود در جریان دیدار حسن روحانی و ظریف با تیم آمریکا چه امتیازهایی داده شود شود تا تحریم‌ها برداشته شود، ولی به احتمال زیاد  موضوع مهم پروژه‌های موشکی نمی‌توانسته بخشی از مذاکرات نبوده باشد.

بعید به‌نظر می‌رسد مذاکره در باره توان موشکی که در واقع از نقاط قوت سپاه درمقایسه با ارتش است به آسانی مورد رضایت سپاه قرار بگیرد. مذاکره و توافق بر سر توان موشکی سپاه ممکن است منجر به ایجاد شکاف در کادر رهبری سپاه و حتی زمینه‌ساز اختلاف بین سپاه و رهبر ایران شود. هر چه هست فعالیت موشکی سپاه خط قرمزی است که نه می‌توان در مورد آن توافق کرد و نه هیچ توافقی بدون به‌دست می‌آید.

دلیل هرچه باشد، چرخش ۱۸۰ درجه‌ای حسن روحانی در تمایل به دیدار با ترامپ و سپس انکار آن نمی‌تواند چند بار تکرار شود. بحران اقتصادی ایران و نیز ادامه حملات اسرائیل برای عصبانی کردن حزب‌الله و حشدالشعبی که معنایی جز آماده شدن اسرائیل برای جنگ ندارد، فشاری است که ممکن است روند تحولات را از کنترل ایران خارج کند.

تاکنون حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان، به غیر از تهدید و سخنرانی‌های تند هیچ عکس‌العملی  نسبت به حملات اسرائیل از خود نشان نداده است و این رفتار حتما با رهبران ایران هماهنگ شده است.

ظاهرا رهبر ایران نمی‌خواهد پرونده یک درگیری نظامی با اسرائیل در این مقطع باز شود زیرا ایران مسائل و بحران‌های مهم‌تری دارد که باید به آنها رسیدگی شود. اما با در نظر گرفتن مجموعه شرایط و عوامل، از جمله اینکه ایران قرار است به‌زودی مرحله سوم فاصله گرفتن از برجام را اجرایی کند، ادامه وضعیت نه جنگ و نه مذاکره را غیرممکن می‌کند، زیرا در چنین حالتی ایران به خط قرمز نتانیاهو در باره سقف غنی‌سازی بسیار نزدیک می‌شود.

شاید اسرائیل خود را آماده می کند تا با آغاز مرحله سوم تهدید ایران و آغاز غنی‌سازی مثلا بیست درصدی، ضرباتی را به تاسیسات ایران وارد کند که هزینه‌های جمهوری اسلامی را باز هم افزایش می‌دهد. هرچه هست جمهوری اسلامی گام به گام بازنده‌تر می‌شود و به ناچار توافقی را تایید خواهد کرد که ممکن است همه جزییات آن در جایی اعلام نشود.