افشاگری درباره فرمانده خاکستری سپاه و دست راست علی خامنه‌ای, پررنگ شدن نفش فرماندهان سپاه درحلقه فساد مالی نظام

By | ۱۳۹۸-۰۶-۱۱

 مرتضی رضایی را «سردار خاکستری» و مرموز‌ترین فرمانده کل سپاه پاسداران می‌دانند که علاقه‌ای به دیده شدن در مجامع عمومی ندارد و به همین دلیل تنها چند عکس معدود از وی وجود دارد. مرتضی رضایی کسی است که گرچه حکم فرماندهی‌اش بر سپاه پاسداران در تیرماه ۱۳۵۹ از سوی ابوالحسن بنی‌صدر صادر شده بود و تنها اندکی بیش از یک سال در آن سمت ماند، ولی رابطه‌اش با علی خامنه‌ای ‌چنان نزدیک بود که در ابتدای دهه ۷۰ و در سال‌های ابتدایی رهبری خامنه‌ای، مسئولیت مهم «فرماندهی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران» به وی سپرده شد. رضایی در سمت فرماندهی حفاظت اطلاعات سپاه، شبکه‌ای را سامان داد که بعدتر«سازمان اطلاعات سپاه» نامیده شد.

دستگیری حسن میرکاظمی معروف به حسن رعیت در مردادماه امسال به اتهام فساد گسترده مالی، نام این فرمانده مرموز سپاه را در شبکه‌های مجازی مطرح کرده است. شنیده‌ها حاکی از آن است که در جریان رسیدگی به پرونده فساد مالی حسن رعیت توسط نمایندگان مجلس، وی در راهروهای مجلس خطاب به یک عضو کمیسیون انرژی مجلس گفته که «رعیت، رعیت مرتضی رضایی بوده و هست».

از هفت‌تیرکشی به روی مردم تا تجارت فولاد و نفت

حسن میرکاظمی (رعیت) که دستگیری وی نام مرتضی رضایی را برجسته کرده است، نخستین بار به دلیل انتشار عکسی از وی در سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ معروف شد. در آن تصویر، وی در حالی که کلتی در دست دارد، سوار بر موتور در خیابان‌های تهران جولان می‌دهد.

درهمان سال ۱۳۸۸، حسن میرکاظمی همراه با حسین شیرازی‌منش به عضویت پروژه اقتصادی «تجار کیش» درآمده بودند؛ پروژه‌ای که بعدتر و با ورود بابک زنجانی به آن، این دو را به عنوان دو دستیار و رابط اصلی بابک زنجانی در همه پروژه‌های اقتصادی وی، از خرید و فروش هواپیما تا تجارت نفت و تأسیس بانک، مطرح کرد. بابک زنجانی در مصاحبه‌ای که پیش از دستگیری‌اش با بی‌بی‌سی انجام داده بود، درباره عکسی که از میرکاظمی در اعتراضات ۸۸ منتشر شده بود، گفت که وی در سال ۱۳۸۸ سمتی داشته است که همراه داشتن کلت را توجیه می‌کرده است: «واقعاً خطایی نداشته و کار حرفه‌ای‌اش را انجام داده است و در جریانات سال ۸۸ به دلیل مسئولیتی که داشته یک سلاح هم به کمرش بوده و اتفاق خاصی نیفتاده است».

میرکاظمی درحالی در سال ۱۳۹۴ از سوی شریک و دوست تجاری‌اش تلویحاً به عنوان «نیروی امنیتی» معرفی می‌شود که علاوه بر مالکیت بر شرکت مصادره‌ای «دنیای فلز» در نزدیکی تهران، شرکت رنوس و مجتمع کشت و صنعت فدک و مجتمع فولاد و ذوب‌آهن ازنا، مهره کلیدی شبکه مداحان، و بزرگ‌ترین بدهکار بانک کشاورزی هم لقب گرفته است.

دوستی وی با «محمود کریمی» و «محمدرضا طاهری»، دو مداح محبوب علی خامنه‌ای، که از هیئت ثارالله آغاز شده بود، بعدتر چنان گسترده شد که ویلا و باغ‌وحش خصوصی وی در اتوبان تهران- کرج، علاوه بر کریمی و طاهری، به پاتوق اکثر مداحان مطرح ایران بدل شده بود.

رابطه میرکاظمی و دو مداح نزدیک به علی خامنه‌ای تنها به رفاقت محدود نمانده است. محمود کریمی بیش از سه دهه با میرکاظمی به تجارت مشغول بوده است و محمدرضا طاهری هم با تأسیس شرکتی به نام «لوح مهراندیش خام» در سال ۱۳۸۷، شراکت خود را با حسن میرکاظمی و سید مسعود میرکاظمی (وزیر بازرگانی و سپس نفت در دولت احمدی‌نژاد) آغاز کرده است.

بعد از حوادث سال ۱۳۸۸، نام حسن میرکاظمی با پرونده بابک زنجانی، فاضل لاریجانی، سعید مرتضوی و حمیدرضا باقری درمنی گره خورد. سلطان‌‌فر، از نمایندگان ادوار مجلس، میرکاظمی را معرف بابک زنجانی برای ورود به پروژه فروش نفت ایران پس از تحریم‌های سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ می‌داند. همچنین، در زمان بالا گرفتن مناقشه لاریجانی و احمدی‌نژاد بر سر وزارت رفاه، فیلمی از برادر رییس مجلس منتشر شد که در آن، فاضل لاریجانی برای پیشبرد طرح خرید شرکت‌های شستا از سوی بابک زنجانی، درخواست رشوه از سعید مرتضوی را مطرح می‌کند. در فیلم دیگری که در سال ۱۳۹۲ از اتاق کار سعید مرتضوی منتشر شد، نشان داده می‌شود که حسن میرکاظمی و بابک زنجانی ماجرای درخواست رشوه فاضل لاریجانی و حمیدرضا باقری درمنی را برای سعید مرتضوی تعریف می‌کنند.

انتشار این دو فیلم نشان داد که میرکاظمی نه یک چهره امنیتی معمولی و تاجری متوسط، که رابط افراد مهم در بزرگ‌ترین پروژه‌های مالی آلوده به رانت و فساد در جمهوری اسلامی است. حتی در ماجرای برخورد با صادق آملی لاریجانی، نام حسن میرکاظمی در رابطه با دریافت وام ارزی با فشار اکبر طبری، معاون اجرایی دفتر لاریجانی در قوه قضاییه نیز مطرح شده است.

حسن میرکاظمی، به روایت سایت بازتاب، معرف بابک زنجانی به «یک حلقه امنیتی خاص» هم بوده است. این حلقه امنیتی خاص، نه در وزارت اطلاعات یا سپاه، که در بیت رهبری و تحت فرمان مرتضی رضایی فعالیت داشته است.

فرمانده یک‌ساله سپاه در دوره خمینی، چهره مرموز دفتر خامنه‌ای

نام مرتضی رضایی نخستین بار در تیرماه ۱۳۵۹ و در متن حکم ابوالحسن بنی‌صدر برای وی، به عنوان فرمانده سپاه پاسداران مطرح شد: «آقای مرتضی رضایی، به موجب این حکم، به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب می‌شوید.انتظار دارد دستورالعمل‌های مندرج در پیام امام در روز پاسدار و فرصت‌های دیگر را به‌دقت به اجرا درآورده و چنان کنید که بینش توحیدی، اساس روش‌ها بشود و بی‌نظمی‌ها به نظم تبدیل شوند.بدیهی است گزارش‌های مربوط به گردش کار و اطلاعات را به من می‌دهید و از طریق ناظر امام به عرض معظم‌له می‌رسانید».

از سوابق پیشین مرتضی رضایی تا قبل از فرماندهی‌اش بر سپاه، اطلاع کاملی در دست نیست. تنها مصاحبه‌ای که از او وجود دارد، به سال ۱۳۵۹ و پس از انتصابش به فرماندهی سپاه برمی‌گردد. وی در این مصاحبه سوابقش را این گونه شرح می‌دهد: «من از آن خصوصیات انقلابی و زندان و امثال اینها ندارم، جزو همین مردم عادی بودم که توی انقلاب و مقداری هم قبل از آن رشد کرده بودم، در ابتدای ورودم به سپاه در پادگان ولی‌عصر انجام وظیفه نموده و بعد از جنگ پاوه به کردستان رفتم و مسئول عملیات غرب کشور شدم، پس از بازگشت از کردستان قائم‌مقامی سپاه تهران را به عهده گرفتم و هم اکنون نیز مسئولیت فرماندهی سپاه را به عهده‌ من گذاشتند».

صدور حکم فرماندهی وی بر سپاه از سوی بنی‌صدر بدون هماهنگی با روح‌الله خمینی انجام شده بود و به همین دلیل، خمینی وی را به عنوان فرمانده سپاه نپذیرفت. نهایتاً با وساطت علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی، در ۲۸ تیرماه ۵۹، خمینی با نوشتن متنی کوتاه فرماندهی وی را تائید کرد.

رضایی تا یک ماه بعد از عزل و فرار بنی‌صدر از ایران در این سمت ماند، و نهایتاً سمت فرماندهی سپاه را به محسن رضایی واگذار کرد. او پس از ترک پست فرماندهی سپاه دوباره از نظرها مخفی ماند و به کار مورد علاقه‌اش در حوزه‌های امنیتی و اطلاعاتی پرداخت. نفوذ او در بخش‌های امنیتی سپاه، وی را بیش از گذشته به علی خامنه‌ای نزدیک کرد. در سال ۱۳۶۲ و با تشکیل قرارگاه عملیاتی رمضان، وی به عنوان فرمانده این قرارگاه منصوب شد. قرارگاه رمضان واحد اطلاعات برون مرزی و عملیات نامنظم سپاه بود که در سال ۱۳۶۹ و به فرمان علی خامنه‌ای، «سپاه قدس» از دل آن متولد شد.

پس از آغاز دوره رهبری علی خامنه‌ای، وی پس از چهار سال از پرده بیرون آمد و در سال ۱۳۷۲ به حکم خامنه‌ای مسئولیت «فرماندهی حفاظت اطلاعات سپاه» را به عهده گرفت. وی تا سال ۱۳۸۵ در آن سمت ماند. رضایی در دوره ۱۳ ساله فرماندهی‌اش در حفاظت اطلاعات سپاه، استخوان‌بندی اطلاعاتی و امنیتی سپاه را بازطراحی کرد، و شبکه‌ای را ایجاد کرد که نهایتاً در سال ۱۳۸۸ نام «سازمان اطلاعات سپاه» را بر خود گرفت.

وی پس از پایان دوران فرماندهی‌اش در حفاظت اطلاعات سپاه، به حکم علی خامنه‌ای از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷، قائم‌مقام سپاه بود و مدیریت دوران گذار از فرماندهی حلقه رحیم صفوی و محسن رضایی به محمدعلی جعفری را به عهده گرفت. رضایی در دوره دوساله قائم‌مقامی‌اش در سپاه، سرداران نزدیک به هاشمی رفسنجانی را از حلقه اول فرماندهی خارج کرد و زمینه را برای جایگزینی آن‌ها با چهره‌های کاملاً وفادار به علی خامنه‌ای از سوی محمدعلی جعفری آماده ساخت.

در سال ۱۳۸۷ رضایی مجدداً از صحنه علنی سپاه خارج شد و جای خود را به سردار محمد حجازی داد. در ۱۱ سال گذشته، وی به‌رغم آن‌که سمت رسمی نداشته است، در دفتر علی خامنه‌ای مشغول به کار بوده است و همراه با سردار حسن محقق، از نزدیک‌ترین چهره‌های امنیتی و نظامی به مجتبی خامنه‌ای، فرزند رهبر جمهوری اسلامی ایران، بوده است.

ماجرای قتل و حذف فیزیکی

در سال ۱۳۹۳، خبری مبنی بر ترور «محمدرضا حاجیان نژاد» از فرماندهان سابق یگان ویژه هجرت، منتشر شد. یگان ویژه هجرت، بخشی از سپاه پاسداران است که در عملیات‌های مرزی در سیستان و بلوچستان فعالیت می‌کند. رسانه‌های نزدیک به سپاه، به گونه‌ای نامعمول، به این خبر نپرداختند.

محمدرضا حاجیان نژاد یا «حاج رضا حاجیان» پیش از آن که در خرداد ۹۳ در مقابل در منزلش با چند گلوله کشته شود، با انتشار کتاب و یک فایل تصویری مدعی شده بود که پس از خروجش از سپاه وارد فعالیت اقتصادی شده است، و «شرکت سرمایه‌گذاری تلاشگران فلق» که متعلق به مرتضی رضایی است و توسط برادر زن و پسر وی اداره می‌شود، از اموال او بوده است که در یک معامله، آن غصب کرده‌اند.

او در کتابی که به عنوان «فریاد عدالت یک سرمچار» منتشر کرده است، اتهامات گسترده‌ای از قبیل قاچاق، حذف فیزیکی، خرید و فروش غیرقانونی ارز و دخالت در انتخابات را متوجه مرتضی رضایی، طائب، حسن محقق و دیگر سرداران و مقامات سپاه کرده است. وی در آن کتاب مدعی شده است که مرتضی رضایی دست راست خامنه‌ای و از معتمدان پسر وی مجتبی است و اقدامات خود را با پشتوانه حمایت آن‌ها انجام می‌دهد. گرچه در آن کتاب سندی برای اثبات این اتهامات منتشر نشده است، ولی مرگ او در سال ۱۳۹۳ ابهامات در اطراف نام «مرتضی رضایی» را بیش از پیش مطرح ساخت.

حذف مفسدان یا تمیزکاری پس از جنایت!

با دستگیری بابک زنجانی، حسین شیرازی‌منش، حسن میرکاظمی، و اکبر طبری، به حاشیه رانده شدن سعید مرتضوی و اعدام شتابان حمیدرضا باقری درمنی، همه افرادی که شهرت فسادشان با حلقه‌ای از سرداران و نزدیکان علی خامنه‌ای در سه دهه گذشته گره خورده است، یک ‌یک حذف می‌شوند.

آنچه در جلو پرده نمایش داده می‌شود، عزم و اراده جمهوری اسلامی و رییس جدید قوه قضاییه آن برای «مبارزه با فساد دانه‌درشت‌ها» است، اما شواهد و اخبار نشان می‌دهد که در پشت این نمایش، تمیزکاری گسترده‌ای برای پاک کردن تمامی سرنخ‌هایی در جریان است که مستقیماً به ذی‌نفوذ‌ترین و مهم‌ترین چهره‌های مورد اعتماد علی خامنه‌ای و فرزندش ختم می‌شود. سخن حسن میرکاظمی (رعیت) درباره خودش، بخشی از واقعیت را عیان می‌کند: «رعیت، رعیت مرتضی رضایی بوده و هست». حال باید دید مرتضی رضایی رعیت چه کسی بوده و هست؟
ایندیپندنت فارسی :