آیا ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۱۷ را داشته است؟

By | ۱۳۹۸-۰۷-۰۶

رییس جمهور ایران به مخاطبین خود گفت که کشورش “به رغم همه سنگ اندازی های دولت آمریکا، به حرکت در مسیر رشد و سازندگی اقتصاد و جامعه” ادامه داده است. در اثبات موجه بودن این خوشبینی، آقای روحانی به ویژه بر آخرین تحولات نرخ رشد اقتصادی ایران تاکید کرد و در همان حال از کاهش مستمر نرخ تورم و مثبت شدن تراز تجاری کشور نیز سخن گفت.

در سخنرانی چهارشنبه سوم مهر ماه حسن روحانی در هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، یک پاراگراف به تحولات اقتصاد کلان ایران اختصاص یافت که در آن آقای روحانی اعلام کرد ایران بالاترین نرخ رشد جهان در سال ۲۰۱۷ را داشته است.

معجزه یک ساله

در ادبیات اقتصادی جمله ای است که به بنیامین دیسراییلی، نخست وزیر بریتانیا در دوران ملکه ویکتوریا نسبت داده شده است : “دروغ بر سه نوع است : دروغ معمولی، سوگند غیر واقعی و آمار”. آنچه در این جمله طنز آلود مورد انتقاد قرار گرفته هم آمار ساختگی و تبلیغاتی است و هم استفاده ابزاری از آمار کم و بیش درست به گونه ای نادرست به منظور دستیابی به هدف های دلخواه.

توصیف کوتاه حسن روحانی از اوضاع کنونی اقتصادی ایران، به رغم عدم دقتی که در ارائه آمار از سوی او دیده میشود، الزاما بر داده های نادرست تکیه ندارد. ولی چگونگی استفاده از این داده ها تصویری کاملا واژگونه از اقتصاد کلان کشور در وضعیت کنونی ارائه میدهد، مخاطبان غیر متخصص را به بیراهه میکشاند و ناظران آگاه به مسایل ایران را حیرت زده میکند.

در مورد نرخ رشد ایران آقای روحانی چنین میگوید : “اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۷ بالاترین نرخ رشد اقتصادی در جهان را … تجربه کرد و امروز هم، علیرغم التهابات ناشی از عوامل خارجی در یک سال و نیم گذشته، بار دیگر به مسیر رشد و ثبات بازگشته است. رشد تولید ناخالص داخلی ایران، بدون نفت، در ماه های اخیر مجددا مثبت شده است.”

در این سخنان دو اشتباه دیده میشود که می توان آنها را نادیده گرفت و یا به بی احتیاطی همکاران رییس جمهوری اسلامی نسبت داد. اول این که نرخ رشد اقتصادی بالای ایران، که به ارزیابی صندوق بین المللی پول به ۱۲.۵ در صد رسید، در سال ۲۰۱۶ (تقریبا سال ۱۳۹۵ خورشیدی) به دست آمد و نه در سال ۲۰۱۷ ، آنگونه که حسن روحانی گفته است. اشتباه دوم این است که حتی با نرخ رشد ۱۲.۵ در صد، ایران در سال ۲۰۱۶ بر خلاف گفته آقای روحانی به بالاترین نرخ رشد اقتصادی دنیا و حتی خاور میانه دست نیافت، چون در همان سال به ارزیابی صندوق بین المللی پول نرخ رشد عراق با ۱۳.۵ در صد از ایران بیشتر بود.

ولی این اشتباهات اهمیتی ندارد و در اصل موضوع که ایران طی یک سال در دوره زمامداری آقای روحانی به نرخ رشد دو رقمی دست یافته، تغییری به وجود نمی آورد. آنچه در عوض تحلیل رئیس جمهور ایران را در معرفی وضعیت اقتصادی ایران به جهانیان به سختی متزلزل میکند، نگفتن واقعیت ها در مورد دلایل این جهش خارق العاده تولید ناخالص داخلی در ایران طی یک سال مورد نظر است. در واقع رییس جمهوری اسلامی نمیگوید چرا نرخ رشد ایران یکباره از زیر یک در صد در ۲۰۱۵ به ۱۲.۵ در صد در سال بعد اوج گرفت، اما بلافاصله در سال های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ به ترتیب به ۳.۷ در صد و منهای ۴ در صد سقوط کرد. دلیل این معجزه یک ساله را می توان در یک چیز خلاصه کرد : انعقاد قرار داد هسته ای موسوم به “برجام” با گروه معروف به “پنج به علاوه یک” در جولای ۲۰۱۵.

در واقع با انعقاد “برجام” و باز شدن راه های مبادله ایران با جهان، به ویژه از راه صدور نفت، ظرفیت های صادراتی کشور که به دلیل تحریم های هسته ای بلا استفاده مانده بود، آزاد شدند و ارزش صادرات نفتی کشور بر پایه آمار سازمان اوپک از ۲۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ به ۴۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ افزایش یافت. افزایش حجم ارز ناشی از صادرات همراه با دیگر تسهیلاتی که در اختیار ایران قرار گرفتند و تکان های مثبتی که از این راه در بخش های گوناگون اقتصادی کشور به وجود آمد، همه و همه نرخ رشد ۱۲.۵ در صدی سال ۲۰۱۶ را به وجود آوردند.

اما نرخ رشد بالا زمانی آینده ساز است که درونزا باشد و طی یک دوران کم و بیش طولانی ادامه پیدا کند. اقتصاد چین طی مدت چهل سال گذشته، از ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۸، از میانگین رشد ۹.۴ در صد در سال برخوردار بود و به همین دلیل به جایگاهی امروزی رسید.

اقتصاد
در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی دهه اول با نرخ رشد منفی سپری شد و چنین پیداست که دهه چهارم هم می تواند با نرخ رشد منفی به پایان برسد

رمز و راز فقیرتر شدن ایرانیان

در مورد ایران جهش مصنوعی نرخ رشد در ۲۰۱۶ با همان شتابی که آمده بود، ناپدید شد و کشور یک بار دیگر به دلیل فلج شدن دستگاه سیاستگذاری، متوقف شدن هر گونه اصلاحات ساختاری و به ویژه بازگشت تحریم ها، بار دیگر در گرداب رشد منفی فرو رفت. هم منابع داخلی و هم منابع بین المللی، از جمله صندوق بین المللی پول، نرخ رشد اقتصادی ایران را در سال جاری حدود منهای شش در صد پیش بینی میکنند. در سال آینده میلادی هم در بهترین حالت نرخ رشد ایران بین صفر و یک نوسان خواهد کرد.

در کشورهای نفت‌خیز محاسبه نرخ رشد واقعی بر پایه کاهش یا افزایش تولید ناخالص داخلی هم در بخش نفت و هم در بخش غیر نفت انجام میگیرد. حال اگر بخواهیم با ظرافت و دقت بیشتری محاسبه کنیم، می توانیم سهم نفت را جدا کنیم با این هدف که دریابیم یک اقتصاد با محرک های درونی خود، و بدون تکیه بر در آمد های حاصل از نفت، چه اندازه ظرفیت رشد دارد. این محاسبه کار ساده ای نیست، به این دلیل ساده که نقش نفت تنها به دریافتی های ارزی حاصل از صدور این کالا خلاصه نمی شود. اوجگیری و سقوط در آمدهای حاصل از صدور نفت بر همه بخش های صنعتی و بازرگانی و خدماتی کشور تاثیر میگذارد. به رغم این دشواری، ارائه دو نرخ رشد بر اساس محاسبه یا عدم محاسبه نفت هم در سازمان های بین المللی و هم در کانون های آمارگیری اقتصادی در درون کشور رواج دارد.

با توجه به سقوط صادرات نفتی ایران در سال جاری، که بر اساس آمارهای گوناگون به یک پنجم تا یک ششم صادرات سال گذشته تنزل یافته است، تردیدی نیست که رشد واقعی تولید ناخالص داخلی ایران (مرکب از نفت و غیر نفت) در سال جاری منفی خواهد بود (حدود شش در صد).

آیا رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت مثبت شده است؟

حسن روحانی در سخنرانی خود در مجمع عمومی ملل متحد ترجیح داد بر رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت تاکید کرد. به گفته او، “در ماه های اخیر مجددا مثبت شده است”. آیا این گفته درست است؟

نخست باید گفت که معمولا در شرایط نامساعد اقتصادی، دستگاه های آماری ایران در انتشار داده های اقتصاد کلان بسیار دست به عصا راه میروند و در واقع این داده ها را امنیتی تلقی میکنند. در مورد رشد تولید ناخالص داخلی ایران، به تازگی ارقامی از سوی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به هیات دولت جمهوری اسلامی ارائه شده که نشان میدهند این شاخص در سه ماهه اول سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته به مثبت چهار دهم در صد رسیده است. در مدت مورد نظر نرخ رشد در بخش کشاورزی ۶ در صد بوده، ولی در بخش صنعت و معدن از صفر در صد فراتر نرفته است. در مجموع رشد تولید ناخالص داخلی غیر نفتی در بهار سال جاری، همانگونه که گفتیم، به چهار دهم در صد رسید. چنین پیدا است که در آستانه سفر نیویورک حتی همین تکان تقریبا نامحسوس به حسن روحانی قوت قلب بخشیده، تا جایی که تصمیم گرفته است آنرا به اطلاع مجمع عمومی سازمان ملل برساند.

در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی دهه اول با نرخ رشد منفی سپری شد و چنین پیداست که دهه چهارم هم می تواند با نرخ رشد منفی به پایان برسد. در واقع طی دهه ۱۳۹۰، اقتصاد ایران در سال های ۹۱، ۹۲، ۹۴ و ۹۷ رشد منفی داشته است و سال ۹۸ نیز، همانگونه که پیش از این گفتیم، به احتمال فراوان با نرخ منفی در حدود منهای شش در صد به پایان خواهد رسید. با توجه به همین رشد منفی است که میانگین تولید ناخالص سرانه (تولید ناخالص کل تقسیم بر شمار جمعیت) طی چهل سال گذشته حدود سی در صد کاهش یافته، حال آنکه تولید ناخالص داخلی برای هر شهروند ترکیه طی همان مدت ۱۷۷ در صد افزایش یافته است.

فقیر تر شدن ایرانیان پیامد ناگزیر همین رویداد است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *