لقمه‌ بزرگ در گلوی رهبر جمهوری اسلامی

By | ۱۳۹۸-۰۹-۱۰

اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و برخورد سرکوبگرانه شدید و بی‌سابقه حکومت که صدها نفر در آن جان باختند و هزاران نفر بازداشت شدند، وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران را تغییر داده است.

تردیدی وجود ندارد که رفتار جمهوری اسلامی از این به بعد عوض خواهد شد. سرکوب خونین و مرگبار اعتراضات و تشدید وحشت‌پراکنی در صداوسیما طلیعه رویکرد جدید حکومت است.

البته جمهوری اسلامی به لحاظ ساختاری و رفتاری همیشه نظامی اقتدارگرا و تمامیت‌خواه بوده و از خشونت ناموجه و قوه قهریه به فراخور نیاز برای بقا و به حاشیه راندن مخالفان و منتقدان استفاده کرده است، اما اکنون به نظر می‌رسد ناتوانی از حل و مهار ابرچالش‌ها و تنش‌های داخلی و خارجی باعث شده حکومت به سمت استفاده حداکثری و کنار گذاشتن پوشش‌ها و جنبه‌های روبنایی حرکت کند و به شکل علنی اِعمال خشونت عریان و بی‌پرده را توجیه کند.

آقای خامنه‌ای در دیدار با فرماندهان و نیروهای بسیج به مناسبت چهلمین سالگرد تشکیل این نهاد شبه‌نظامی، بر گسترش فعالیت و حوزه نفوذ بسیج تأکید و این توقعات را مطرح کرد:

«۱- بسیج در همه میادین دفاع سخت، نیمه‌سخت و نرم آماده‌به‌کار باشد و در همه محله‌های کشور در مقابل حوادث گوناگون راهبرد و تاکتیک آماده داشته باشد. ۲- در هیچ زمینه‌ای غافلگیر نشوید و سعی کنید در همه محله‌ها حضور داشته باشید. ۳- در جنگ نرم عکس‌العملی رفتار نکنید البته باید پاسخ دشمن را داد اما همیشه مانند شطرنج‌بازی ماهر یک قدم از دشمن جلو باشید و کنشی عمل کنید. ۴- ارتباطات خود را با مساجد تقویت کنید چرا که بسیج متولد مساجد است. ۵- با مجموعه‌های همسو با اهداف بسیج در دانشگاهها و خارج از آن، هم‌افزایی و همکاری کنید. ۶- بسیج در عین گستردگی چابک باشد و اسیر پابندهای رایج اداری نشود.»

این سخنان در کنار کاربست واژه «اشرار» برای معترضانی که به نافرمانی در برابر تصمیم جنجالی و غیرعقلانی افزایش ناگهانی بهای حامل‌های انرژی روی آورده بودند و همچنین عاری کردن معنای مستضعف از اقشار آسیب‌پذیر و تعریف آن به «انسان‌هایی که پیشوایان بالقوه عالَم بشریت و خلیفهالله در زمین هستند»، این تصور را قوت می‌بخشد که رهبری جمهوری اسلامی در اندیشه بسته‌تر کردن فضا و میدان دادن بیشتر به جناح‌بازهای نظام است.

همچنین او با تأکید مکرر بر واژه‌های نظامی و تلقی «جنگ امنیتی» از ناآرامی‌های اخیر، این پیام را به جامعه انتقال داد که تهدیدات قبلی وی که «در ایران عاشورا می‌شود» به معنی تحمیل جنگ داخلی در صورت گسترش نافرمانی و مقاومت مدنی در جامعه است.

از دید خامنه‌ای، بخشی از مردم که پذیرای تصمیمات نظام نشوند، از هیچ حقوقی بهره‌مند نیستند و به‌راحتی می‌شود خون آن‌ها را به عنوان عامل دشمن ریخت. در دوران جدید، برخلاف انتخابات‌های اخیر که وی خواهان رأی دادن مخالفان به خاطر کشور می‌شد، اکنون خامنه‌ای حق حیات برای مخالفانِ معتقد به نافرمانی قائل نیست.

ابزار رهبری در دوره جدید سیاسی که آستانه تحمل نظام در برابر اعتراضات معیشتی به صفر رسیده است، بسیج و نیروهای ویژه انتظامی و نظامی هستند که آموزش‌های لازم برای مهار شورش‌ها و اعتراضات شهری را فراگرفته و به تجهیزات مناسب مجهز شده‌اند. تصمیم نظام در مقطع فعلی مقاومت در سیاست خارجی و انتقال تنگناهای مالی به جامعه است تا با ایجاد ریاضت اقتصادی و استفاده از منابع مالی مردم و کاهش قدرت خرید آن‌ها، در برابر فشارهای سنگین دولت آمریکا ایستادگی کند.

سخنان ابوالفضل بهرام‌پور، کارشناس مذهبی صداوسیما در برنامه «آفتاب شرقی» شبکه یک که در پوشش تفسیر قرآن کشتار گسترده معترضان را توجیه و توصیه می‌کرد، دیگر گمانه‌ای است که جمهوری اسلامی تتمه تعارف‌ها را کنار گذاشته و به‌شکلی صریح اعلام می‌کند که با استفاده حداکثری از خشونت، اعتراضات را به حمام خون تبدیل می‌کند. همچنین آزادی‌ها را بیشتر محدود می‌کند و نقض حقوق شهروندی را گسترش می‌دهد.

این سیاست، علاوه بر آرایش جدید نظامی و تغییرات در ساختار و نوع عملیات نیروهای نظامی و انتظامی، به تغییراتی در عرصه قدرت سیاسی نیز احتیاج دارد. می‌توان پیش‌بینی کرد که نظام به سمت انسجام و یکدستی بیشتر حرکت کند.

حسن روحانی و دولت اعتدال اگرچه کاملاً خودش را در سرکوب بی‌رحمانه اعتراضات در اختیار نهاد ولایت فقیه قرار داد و دفتر ستادی سرکوب بود، اما موضع‌گیری نزدیکان رهبری و برخی از فرماندهان سپاه و ائمه جمعه نشان می‌دهد که تضعیف و محدود کردن او در دستور کار قرار دارد.

از این مرحله به بعد، نقش سپاه در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به احتمال زیاد بیشتر خواهد شد و تصور آرزوگونه برخی اصلاح‌طلبان دولت بعید است محقق شود که نظام در انتخابات مجلس دریچه رقابت‌ها را بازتر کند. برعکس، نظام به سمت بسته‌تر کردن انتخابات و ورود جمعی وفادارتر به نهاد ولایت فقیه حرکت خواهد کرد.

شکاف و چندصدایی در درون بلوک قدرت کار را برای برخوردهای سنگین امنیتی دشوار می‌سازد از این رو که ممکن است ریسک کنترل‌نشده پیدا کند. بعید به نظر می‌رسد که خامنه‌ای به سمت تحکیم همبستگی ساختاری و گفتمانی در درون حکومت با هدف تثبیت موقعیت نظام در فضای دوقطبی آنتاگونیستی در جامعه حرکت نکند. این اتفاق از طریق کنترل بیشترِ منابع قدرت و مدیریت فضای مجازی و ترویج نظریه توهم تئوری توطئه و گفتمان بنیادگرایی اسلامی شیعه‌محور رخ خواهد داد. حتی اگر نظام به سمت مصالحه با ترامپ نزدیک شود، که احتمال آن تا پیش از معلوم شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا ضعیف است، باز فشار بر داخل برداشته نخواهد شد.

اما آیا خامنه‌ای خواهد توانست سیاست جدید را با موفقیت پیش ببرد و از این بحران رهایی یابد؟

رصد اوضاع و ژرف‌کاوی اتفاقات تردید ایجاد می‌کند در این‌که خامنه‌ای بتواند لقمه بزرگی را که در گلو گذاشته ببلعد! به نظر می‌رسد او با اختلال در ساختار تشخیص مواجه شده و ابتلا به توهم و مالیخولیا که از گذشته به آن دچار بوده، وارد مرحله وخیم‌تری شده است. نتیجه این وضعیت خاص، خطای محاسبه است.

خامنه‌ای چالش‌های متعددی در پیش رو دارد. نخست این‌که سطح حمایت از برخوردهای سنگین امنیتی حکومت در بین جناح‌های حکومت پایین است. اگرچه روحانی و حلقه کوچک اعتدالی‌ها کاملاً با خامنه‌ای همسو شده‌اند، اما در عوض برآیند واکنش اصلاح‌طلب‌ها نشان می‌دهد که چرخش آشکاری به سمت دور شدن از نظام و سمت‌گیری پیرامون دفاع از حقوق معترضان داشته‌اند.

سطح مخالفت‌ها با خشونت فوق‌العادۀ به‌کارگرفته‌شده حتی در درون کارگزاران نظام نیز قابل‌توجه است. خبرهای غیررسمی حاکی است که بخشی از پایگاه اجتماعی نظام و حتی نیروهای بسیجی در شوک به سر می‌برند و به‌اصطلاح توجیه نیستند.

مخالفت مراجع تقلید حکومتی با افزایش قیمت بنزین و تقاضا برای لغو آن، که با ورود خامنه‌ای مورد توجه واقع نشد، دیگر گمانه‌ای است که تصور یکپارچه‌سازی نظام و بسیج همه منابع نیروها در پی کاربست خشونت حداکثری را غیرواقع‌بینانه می‌سازد. این مراجع از جمله علوی گرگانی، حسین نوری همدانی و ناصر مکارم شیرازی، بعد از حمایت همه‌جانبه خامنه‌ای از تصمیم سران سه قوه تغییری در موضع مخالف ابراز نکردند. از این رو، چه بسا موضع‌گیری خامنه‌ای محصول آگاهی و نگرانی ازهم‌گسیختگی در درون بلوک قدرت در صورت نبودِ واکنش حمایتی بوده باشد.

اپوزیسیون ساختارشکن و برانداز نیز فعال‌تر شده و حساسیت‌های خارجی نیز بیشتر شده است. احساسات نیروهای جامعه مدنی نیز جریحه‌دار شده و تعارض آن‌ها با نظام سیاسی بیشتر شده است.

علاوه بر این موارد، بعید به نظر می‌رسد که ظرفیت خشونت نظام نامحدود باشد. ویژگی‌های فرهنگ ایرانی و درهم‌تنیدگی جامعه ایران تنگناهای جدی و عبورناپذیر در برابر شکل‌گیری جنگ داخلی ایجاد می‌کند. هر آن ممکن است تشدید سطح خشونت باعث شود که دستگاه سرکوب به نقطه شکست و واژگونی نزدیک شود. تصور خطی بودن ظرفیت خشونت خطای ارزیابی بالایی دارد.

از سوی دیگر، گسترش سرکوب می‌تواند بخشی‌هایی از معترضان را به سمت رویارویی تمام‌عیار بکشاند و در نتیجه ترس جامعه بریزد و باعث اقدامات حماسی از سوی آنان شود که به نوبه خود می‌تواند وحشت را بر ارکان دستگاه سرکوب مستولی سازد و موازنه وحشت را به نفع معترضان تغییر دهد. به‌خصوص که اکنون نیروهایی در برابر حکومت قرار گرفته‌اند که خصلت رزمندگی و ستیزندگی بیشتری دارند.

بنابراین، با توجه به نکاتی که شرح داده شد، تصمیم حکومت برای تشدید بیشتر سختگیری‌ها و فضای پلیسی قطعی به نظر می‌رسد، اما احتمال موفقیت آن در مقهور و خاموش کردن میل به اعتراض در پرده ابهام و تردید جدی است.

رادیو فردا:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *