از بزرگنمایی تا کتمان واقعیت؛ رسانه‌های ایران چرا مذمت شدند؟

By | ۱۳۹۸-۱۱-۰۱

ساعت یک و بیست دقیقه بامداد چهارشنبه هجدهم دی ماه ۱۳۹۸، حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد، بزرگترین مقر نظامیان آمریکا در عراق، آغاز شد. حدود یکساعت و ده دقیقه بعد، اولین اخبار مربوط به این عملیات در کانال‌ تلگرام رسانه‌های ایران منتشر شد و بسیاری از آنها خبر کشته شدن هشتاد و سپس صد سرباز آمریکایی در عین‌الاسد را مخابره کردند. بعضی از این رسانه‌ها حتی از کشته شدن صدها سرباز آمریکایی خبر دادند. ویران شدن کامل پایگاه عین‌الاسد، خبر دیگری بود که از سوی بعضی از رسانه‌های ایرانی منتشر شد.

دقیقا چهار ساعت بعد از آغاز حمله موشکی ایران به عین‌الاسد، یعنی در ساعت شش و نوزده دقیقه، پدافند هوایی سپاه پاسداران به «اشتباه» هواپیمای مسافربری اوکراین را در آسمان تهران هدف قرار داد و در اثر این شلیک اشتباه، ۱۷۶ سرنشین این پرواز کشته شدند. برخلاف نحوه پوشش خبری حمله موشکی به عین‌الاسد، این بار هیچ رسانه‌ای در ایران عجله‌ای برای انتشار اخبار مرتبط با سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین نداشت. حتی در بعد از ظهر چهارشنبه، هجدهم دی ماه، زمانی که شایعه سقوط هواپیمای مسافربری در اثر شلیک موشک، در فضای مجازی منتشر شده بود، رسانه‌های داخل ایران علاقه‌ای به جدی گرفتن این احتمال نشان ندادند. خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری ایران در روز چهارشنبه، هیچ تحقیق و جست‌وجویی درباره احتمال سقوط هواپیمای مسافربری با شلیک موشک خودی، انجام ندادند. روزنامه‌های ایران نیز روز پنج‌شنبه به کلی خالی از کنکاشی در این خصوص بودند. برعکس، تمام نوشته‌های مطبوعاتی در ایران، چه مکتوب چه الکترونیک، در روزهای پنج‌شنبه و جمعه، در صدد القاء این ادعا بودند که فرضیه سقوط هواپیمای مسافربری با شلیک موشک نهادهای نظامی ایران، مصداق «شایعه»، «دروغ»، «جنگ روانی»، «سناریوسازی دروغین غرب» با هدف «به حاشیه بردن حمله به پادگان عین الاسد» است. بعضی از رسانه‌ها حتی از «تلاش شرکت بوئینگ برای جلوگیری از سقوط سهام و سرپوشی بر روی مشکلات فنی هواپیمای خود» یاد کردند و سقوط هواپیمای اوکراینی با شلیک پدافند ایرانی را به کلی غیر علمی و ناممکن دانستند.

با «نادرست» از آب درآمدن خبر ۸۰ کشته در حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد و سپس اثبات سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در اثر شلیک موشک پدافند هوایی ایران، به نظر می‌رسد که اعتبار رسانه‌های ایرانی نزد مردم ایران بیش از پیش کاهش یافته است. اغراق شتابزده در خبررسانی راجع به حمله موشکی ایران به عین‌الاسد و سکوت در قبال علت سقوط هواپیمای مسافربری، و بویژه انکار احتمال سقوط در اثر برخورد موشک خودی به هواپیما، موجی از انتقاد را نسبت به عملکرد رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران ایرانی در فضای مجازی و در لایه‌های گوناگون جامعه ایران برانگیخت. اینکه این نحوه خبررسانی چه تاثیری بر اعتبار روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های ایرانی بر جای نهاده است و اساسا چرا این رسانه‌ها در مواجهه با دو واقعه مذکور، حمله موشکی به عین‌الاسد و ساقط شدن هواپیمای اوکراینی، چنان عملکردی داشتند، موضوع گفت‌وگوی یورونیوز با محمد مهاجری سردبیر خبرگزاری خبرآنلاین و علی میرفتاح سردبیر روزنامه اعتماد است.

«اعتبار رسانه‌های ایران مخدوش شده است»

محمد مهاجری، سردبیر خبرگزاری خبرآنلاین، درباره نحوه اطلاع‌رسانی رسانه‌های ایران در خصوص سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین و تاثیر این امر بر اعتبار رسانه‌های داخل ایران می‌گوید: «پس از چنین حوادثی، در همه جای دنیا همیشه تحفظی در انتشار اخبار به وجود می‌آید؛ به گونه‌ای که اجازه انتشار اخبار دقیق داده نمی‌شود. پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، اگر اخبار غیر رسمی را منها کنیم، اولین اخبار رسمی مربوط به واقعه دست کم با ۲۴ ساعت تاخیر منتشر شد.»

محمد مهاجری، سردبیر خبرگزاری خبرآنلاین یورونیوز

اگر افرادی منتقد لاپوشانی و پنهانکاری درباره واقعه سقوط هواپیما مسافربری هستند، به نظرم این پنهانکاری در حوزه نیروهای مسلح کاملاً قابل فهم، قابل توجیه و قابل قبول است

آقای مهاجری ادامه داد:«سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در نزدیکی فرودگاه امام خمینی، حادثه‌ای بود که در اوج جنگ، یعنی ساعتی پس از حمله ایران به پایگاه نظامی آمریکا رخ داد. بنابراین طبیعی بود که هر گونه اطلاع‌رسانی نظامی در آن ساعات، با حداکثر حفاظت منتشر شود. در واقع رسانه‌های رسمی نباید انتظار می‌داشتند چنین اخباری خیلی شفاف در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور منتشر شود. اگر افرادی منتقد لاپوشانی و پنهانکاری درباره واقعه سقوط هواپیما مسافربری هستند، به نظرم این پنهانکاری در حوزه نیروهای مسلح کاملاً قابل فهم، قابل توجیه و قابل قبول است. نکته‌ای که الان مورد انتقاد برخی از شهروندان است، این است که چرا پس از گذشت یکی دو شبانه‌روز، خبررسانی درباره حادثه سقوط هواپیما با ارائه اطلاعات نادرست به مردم عجین شد. در یکی دو روز اول، رسانه‌های داخلی این حادثه را یک اتفاق غیر منتظره اما کاملاً عادی دانستند. یعنی رسانه‌ها نوشتند که این سقوط یک اتفاق معمولی بوده است. افکار عمومی از این ناراحت است که چرا راجع به واقعه‌ای که عادی نبوده، رسانه‌ها به گونه‌ای اطلاع‌رسانی کردند که گویی واقعه‌‌ای عادی رخ داده است. گلایه مردم بیشتر از این جنبه ماجراست وگرنه به نظرم نیروهای مسلح می‌توانستند به راحتی می‌توانستند توضیح دهند که از ارائه هر گونه اطلاعات ریز در این زمینه معذوریم. حتی به نظرم اگر نیروهای مسلح بیانیه‌ای صادر می‌کردند که دلایل سقوط هواپیما تا دو سه روز دیگر معلوم خواهد شد، رسانه‌های کشور متهم به دروغگویی و پنهانکاری نمی‌شدند. الان آنچه مسلم است این است که رئیس جمهور، سازمان هواپیمایی کشوری، سخنگوی دولت و رسانه‌های متعلق یا نزدیک به دولت، همگی از یک حادثه عادی خبر می‌دادند و اگر امروز اعتبار رسانه‌های ما مخدوش شده، به دلیل خدشه‌ای است که به نحوه اطلاع‌رسانی وارد شده است.»

«در میان پروپاگاندای رسمی و خبرپراکنی بی‌دیسیپلین»

علی میرفتاح، سردبیر روزنامه اعتماد و مجله کرگدن، درباره ضعف‌های عملکرد رسانه‌های ایران در حوادث مهم و ملی می‌گوید: « نیازی نیست بر ضعف‌ها و مشکلات مطبوعات به طور خاص و رسانه‌ها به طور عام سرپوش بگذاریم. هر بار که حادثه‌ای پیش می‌آید، بخصوص وقتی که حادثه‌ای در ابعاد ملی پیش می‌آید، ضعف و فتور رسانه‌ها آشکارتر می‌شود. رسانه‌های رسمی در این مواقع به سراغ پروپاگاندا می‌روند که قابل درک است. رسانه‌های نوپا، نظیر پایگاه‌های خبری فضای مجازی، یعنی همین کانال‌ها و شبکه‌هایی که در تلگرام یا توییتر یا اینستاگرام قابل دسترسی هستند، حوادث بزرگ را فرصتی می‌بینند برای مطرح کردن خودشان. همه رسانه‌ها البته سعی می‌نند از اخبار و حوادث نردبامی برای دیده شدن و اعتبار یافتن و پیدا کردن مخاطبان جدید بسازند. اما واقعیت این است که رسانه‌های جدید ما آن قدر به نردبام می‌پردازند که از خبر اصلی بازمی‌مانند. این سبقت سرسام‌آور و این سرعت بیش از حدی که در پایگاه‌های خبری فضای مجازی به چشم می‌خورد نه فقط آزارنده است بلکه باعث بی‌اعتباری رسانه‌ها می‌شود. همه از روی دست هم بی‌آنکه به دیسیپلین خود یا به منابع خبر توجه کنند، خبرها را پی در پی تایید و تکذیب می‌کنند. منظورم این نیست که با برشمردن خبط و خطاهای رسانه‌های جدید ناتوانی و ضعف مطبوعات را توجیه کنم بلکه می‌خواهم بگویم اگر بناست مطبوعات را ببینیم و نقدشان کنیم، قبلش باید فضای عمومی رسانه‌ها را ببینیم و ارزیابی کنیم. ما در میانه محوری هستیم که یک سرش پروپاگاندای رسمی است و یک سرش هم سر و صدا و جنب‌وجوش رسانه‌های جدید.»

«بیماری کلیک دقت را فدای سرعت کرد»

محمد مهاجری با تایید این که روزنامه‌ها و سایت‌های خبری ایران به دلیل بودجه ناکافی، حتی پس از بالا گرفتن تقابل ایران و آمریکا در عراق خبرنگاری در بغداد نداشتند، دسترسی سریع به اخبار یک درگیری نظامی را هم برای خبرنگاران دشوار می‌داند و می‌گوید: «وقتی شما می‌خواهید از وقایع رخ داده در حوزه‌هایی خبر بدهید که ورود خبرنگاران عادی به آن حوزه‌ها امکان‌پذیر نیست، چاره‌ای ندارید جز اینکه بسنده کنید به اطلاعات رسمی. به همان میزان که منابع رسمی در کشور ما از کشته شدن هشتاد نفر در حمله به عین‌الاسد خبر دادند، آقای ترامپ هم در همان لحظات اول اعلام کرد هیچ اتفاقی در عین‌الاسد نیفتاده است. اما بعدا عکس‌هایی که واشنگتن پست و سایر رسانه‌ها منتشر کردند، نشان داد آن ادعا که آمریکا در عین‌الاسد هیچ خسارتی ندیده است، چندان هم درست نبود. به هر حال درباره رخدادهای نظامی، قطعا اطلاعات اندکی به دست رسانه‌های مستقل می‌رسد و عمدتاً گمانه‌هاست که در این رسانه‌ها منتشر می‌شود. در رسانه‌های غربی و عربی هم در اولین ساعات پس از حمله ایران به عین‌الاسد، عمدتاً گمانه‌ها و اخبار غیر موثق منتشر می‌شد. کار رسانه تولید خبر و گزارش است. بنابراین رسانه‌ها ولو به صورت غیر حرفه‌ای و ناشیانه، اصرار دارند که اولین منتشرکننده اخبار باشند؛ به این دلیل که باید دیده شوند و حضور داشته باشند. من قبول دارم که بعضی از رسانه‌های ما مرتکب اشتباهات حرفه‌ای می‌شوند صرفا برای اینکه اولین منتشرکننده خبر باشند. الان بعضی از خبرگزاری‌های معتبر دنیا، به هیچ وجه کار سرعتی انجام نمی‌دهند و همیشه دنبال انتشار خبرهای دقیق‌ترند. من هم معتقدم اگر بعضی از رسانه‌ها تامل بیشتری می‌کردند و خبرهای دقیق‌تری منتشر می‌کردند، قطعا بهتر بود اما «بیماری کلیک» یا بیماری دیده شدن، موجب شد که آن شب اخبار غیر دقیق در رسانه‌ها منتشر شود؛ بخصوص در رسانه‌های فضای مجازی ما که حرفه‌‎ای‌گری کمتری دارند و کمتر هم کنترل می‌شوند.»

«روزنامه‌ها به بقا فکر می‌کنند نه حضور موثر»

سردبیر روزنامه اعتماد در پاسخ به این انتقاد که چرا وقتی شایعه سقوط هواپیمای مسافربری در اثر شلیک موشک مطرح شد، رسانه‌های ایران هیچ تحقیق و جست‌وجویی برای تعیین صحت و سقم این شایعه نکردند، می‌گوید: « رسانه‌ را اگر بخواهیم ارزیابی کنیم باید سوابق و ملاحظاتش را هم در نظر بگیریم. در خلاء که بحث نمی‌کنیم. بدون توجه به کانتکست، نمی‌توان تکست روزنامه‌ها را ارزیابی کرد. حقیقت این است که به هزار و یک دلیل روزنامه‌ها به لحاظ اقتصادی و سیاسی و فناوری ضعیف شده‌اند و توانشان را برای حضور پررنگ در جامعه از دست داده‌اند. روزنامه‌ها بیشتر از آنکه به «حضور» فکر کنند و برای حضور برنامه بریزند، به «بقا» فکر می‌کنند و دنبال راهی می‌گردند که فعلا حیاتشان ادامه پیدا کند. برای همین نباید از آن‌ها انتظار تکلیف مالایطاق داشت. این خیلی ساده است که شما بگویید روزنامه‌ها باید خبرنگار ویژه سقوط هواپیما داشته باشند تا به سراغ اهل فن برود و محققانه ماجرا را پیگیری کند. اما موضوع این است که در عمل و با توجه به شرایط اقتصادی-سیاسی مطبوعات آیا وجود چنین خبرنگار محقق جسوری امکان تحقق دارد؟ بر همین مبنا ما خبرنگار حرفه‌ای در دیگر حوزه‌ها هم نداریم. زیرا حضور و اعزام خبرنگار نیازمند دوام و قوام اقتصادی-سیاسی-اجتماعی است. این را برای توجیه عملکرد ضعیف رسانه‌ها نمی‌گویم بلکه نمی‌شود رسانه‌ای را در مرز بودن و نبودن، ماندن و تعطیلی قرار بدهید بعد از او انتقاد کنید که چرا در منطقه خبرنگار ندارد؟ عملاً نمی‌تواند و زورش نمی‌رسد که داشته باشد. با این حال اگر امکانات و مقدرات و مقدورات را در نظر بگیریم اتفاقا این مطبوعات عملکرد قابل دفاعی داشته‌اند و در این موارد نمره قبولی می‌گیرند. زیرا کماکان چراغ نقادی و پرسشگری را روشن نگه داشته‌اند.»

«باور نمی‌کردیم»

اما سردبیر خبرآنلاین در پاسخ به سوال فوق گفت: « بهت ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری به قدری شدید بود که هیچ کس حاضر نبود بپذیرد که نیروهای نظامی ما ممکن است سهواً هواپیمای مسافربری را زده باشند. حتی هدف قرار گرفتن سهوی هواپیمای مسافربری هم مقبول کسی نبود چه رسد به هدف قرار گرفتن عمدی. یعنی باور اینکه اتفاقی به این بزرگی در کشور رخ داده باشد، واقعاً مشکل بود. به نظرم چنین بهتی در ماجرای یازده سپتامبر هم وجود داشت. بسیاری باور نمی‌کردند چنان حادثه‌ای در کشور آمریکا قابل وقوع باشد. من به عنوان یک روزنامه‌نگار، بی‌آنکه بخواهم مسئولیت حرفه‌ای خودمان را کوچک بینگارم، فکر می‌کنم چنین فضاهایی مستعد قربانی کردن وظایف حرفه‌ای رسانه‌ها هستند.»

آقای مهاجری در پاسخ به این سوال که فقدان جست‌وجوی روزنامه‌نگاران ایرانی درباره صحت و سقم شایعه سقوط هواپیما در اثر شلیک موشک خودی، ناشی از بهت روزنامه‌نگاران بود یا هراس آن‌ها از حکومت، گفت: «به عنوان کسی که در فضای رسانه‌ای داخل ایران فعالیت دارم، باید بگویم کسی با ما تماس نگرفت که این یا آن خبر را منتشر نکنید با بکنید. از این جهت، دست کم تا جایی که خود من شاهدش بودم، هیچ کنترلی بر رسانه‌ها وجود نداشت. من احساس می‌کنم حتی خبرنگارانی که در رسانه‌های مستقل هم کار می‌کردند، تصوری جز یک سقوط عادی نداشتند. من با برخی از این روزنامه‌نگاران شخصا صحبت کردم. همه‌شان واقعا فکر می‌کردند سقوط هواپیمای اوکراینی، حادثه‌ای عادی و در اثر نقص فنی بوده است. عصر روز چهارشنبه، که برخی از منابع غربی اعلام کردند این حادثه در اثر شلیک موشک رخ داده است، تازه برای بعضی از روزنامه‌نگاران هم این سوال پیش آمد که شاید گزینه‌های دیگری هم در سقوط هواپیما مطرح باشد. به همین دلیل، جمعه شب تعداد روزنامه‌نگارانی که معتقد بودند سقوط هواپیما یک حاثه طبیعی و عادی بوده، کمتر شده بود.»

«روزنامه‌ها سرافکنده نیستند»

اما علی میرفتاح، سردبیر مجله کرگدن، که سال گذشته در این مجله پرونده‌ای علیه «دروغگویی در فضای مجازی» منتشر کرد، با اینکه «حقیقت‌یابی» را وظیفه رسانه‌ها می‌داند، بسنده کردن روزنامه‌های ایران به انتشار نظرات کارشناسان مخالف فرضیه «سقوط هواپیما در اثر شلیک موشک» را مایه بی‌اعتبار شدن این روزنامه‌ها نمی‌داند و می‌گوید: «سال‌هاست که مردم به روزنامه به چشم بنگاه خبرپراکنی نگاه نمی‌کنند و روزنامه‌ها را برای اینکه بدانند چه خبر شده و چه کسی چه حرفی زده، ورق نمی‌زنند. اخبار – راست و دروغ – با سرعت شگفت‌آوری در محیط‌های دیگر و از طریق گوشی‌های موبایل در جهان پراکنده می‌شوند. در این میان سهم روزنامه‌ها تحلیل و حقیقت‌یابی و نقادی و پرسشگری است. نمی‌گویم در این زمینه بی‌نقص عمل می‌کنیم و محظوری نداریم و به مشکل برنمی‌خوریم. چرا. در این زمینه هم نقدهای جدی به روزنامه‌ها وارد است. مع‌الوصف هم در زمینه حوادث اخیر و هم در زمینه اخبار و حوادث گذشته، روزنامه‌ها سرافکنده نیستند و بی‌اعتبار نشده‌اند. فکر می‌کنم اوضاع و احوال ما خیلی بدتر از بقیه نیست.»

«رسانه‌های ایران در پی احیاء اعتماد مردمند»

اما محمد مهاجری در قبال عملکرد رسانه‌های ایرانی در آن سه روز قبل از انتشار اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح ایران، نقدپذیری بیشتری نشان می‌دهد و می‌گوید: «به هر حال اشتباه رسانه‌ای ممکن است در نیویورک تایمز و رویترز و بی‌بی‌سی و خبرآنلاین و هر رسانه‌ای اتفاق بیفتد. در این موضوع خاص برحسب اتفاق خبر رسانه‌های غربی درست بود. چون مردم مقطعی فکر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند، طبیعی است که نسبت به رسانه‌های داخلی بدبین شوند و تصور کنند باید پناه برد به رسانه‌های غربی. به نظرم بازگشت این اعتماد از دست رفته، تا حدی دشوار است ولی ناممکن نیست. در این موضوع خاص اصلاً بحث آزادی بیان و سانسور مطرح نبود ولی به هر حال رسانه‌های کشور ما در فضای فعلی، هر چه بتوانند به سمت بیان واقعیت‌های بیشتر بروند، به نفع جامعه رسانه‌ای کشور است. من در روزهای اخیر دیده‌ام رسانه‌های داخلی سعی می‌کنند‌ خودشان را از اتهام پنهانکاری و اشتباه خارج کنند و حتی بعضی از رسانه‌ها عذرخواهی کردند. در مجموع رسانه‌های داخلی در تلاشند آن اعتماد را برگردانند. فضای رسانه در همه جای دنیا ممکن است دچار چنین نوساناتی شود. شما برای اطلاع‌رسانی، راهی جز استفاده از رسانه‌ها ندارید. اعتماد از دست رفته یا تقلیل‌یافته مردم خودبه‌خود احیا می‌شود. حالا ممکن است بعضی از رسانه‌ها زودتر از این موهبت برخوردار شوند و بعضی رسانه‌ها، دیرتر. اما اشتباه نکنیم؛ در ماجرای سقوط هواپیما، رسانه‌ها مشکل اصلی نبودند؛ اطلاعات واقعی در جای دیگری بود و آن اطلاعات به دست رسانه‌ها نمی‌رسید. شاید اگر از همان نخستین دقایق پس از سقوط هواپیما، اطلاع‌رسانی درست‌تری از سوی نهادهای رسمی صورت می‌گرفت، رسانه‌ها هم دچار سردرگمی نمی‌شدند.»

در ماجرای سقوط هواپیما، رسانه‌ها مشکل اصلی نبودند؛ اطلاعات واقعی در جای دیگری بود و آن اطلاعات به دست رسانه‌ها نمی‌رسید

محمد مهاجری
سردبیر خبرگزاری خبرآنلاین

آقای مهاجری به این سوال که «شما گفتید در مورد سقوط این هواپیما، برحسب اتفاق اخبار نیویورک تایمز درست و اخبار رسانه‌های ایرانی نادرست بود ولی آیا فکر نمی‌کنید دلایلی ساختاری و سیستماتیک هم در کار است که مثلاً نیویورک تایمز قابل اعتمادتر از مطبوعات ایران به نظر می‌آید؟» چنین پاسخ داد: «شما آدمی را در نظر بگیرید که سه نوع بیماری دارد و سرماخوردگی برای او، در قیاس با آدمی که آن بیماری‌ها را ندارد، ممکن است زیان بیشتری داشته باشد. از قضا این آدم دچار سرماخوردگی می‌شود و این باعث تشدید همه آن بیماری‌هایش می‌شود. واقعه سقوط هواپیمای مسافربری هم به نوعی موجب تشدید مشکلات ساختاری رسانه‌های ما شد.»

«روزنامه‌ها بار احزاب را به دوش می‌کشند»

علی میرفتاح درباره رابطه نزدیک برخی از سردبیران و روزنامه‌نگاران ایرانی با مقامات و جناح‌های سیاسی کشور و تاثیر این امر بر استقلال روزنامه‌های ایران می‌گوید: «از آنجایی که در ایران احزاب قوت و قدرتی ندارند و مردم و حاکمیت به آن‌ها عموما نگاه خوبی ندارند، روزنامه‌ها خواسته و ناخواسته مسئولیت احزاب را نیز به دوش گرفته‌اند. اگر می‌بینید که بیشتر روزنامه‌های اصلاح‌طلب از دولت حمایت می‌کنند دلیلش این است که این‌ها بیش از احزاب و دیگران در روی کار آمدن دولت نقش داشته‌اند. برای همین، بخواهند یا نخواهند، در مناسبات سیاسی کشور ملاحظات حزبی را نیز در نظر می‌گیرند. از این نظر دوری و نزدیکی روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران به سیاستمداران، به موقعیت حزب سیاسی آن‌ها بستگی دارد و نمی‌شود آن‌ها را ملامت کرد.»

«هنوز هم رسانه مستقل داریم»

محمد مهاجری هم در پاسخ به این نقد که «رسانه‌های ایران به دو دسته «طرفدار دولت» و «مخالف دولت و طرفدار حکومت» تقسیم شده‌اند و جای رسانه‌های مستقل در ایران خالی است»، می‌گوید: « رسانه‌هایی هم هستند که ممکن است گرایش‌هایی به سمت دولت یا سایر بخش‌های حاکمیت وجود داشته باشد ولی این گرایش‌های به معنی وابستگی سیاسی یا اقتصادی نیست. یعنی آدم‌‌های مستقل در رسانه‌های ما واقعا وجود دارند. این تقسیم‌بندی شما ممکن است درباره شصت-هفتاد درصد رسانه‌های ایران، و شاید هم حتی بیشتر، درست باشد ولی در ایران هنوز هم رسانه‌های تاثیرگذاری وجود دارند که البته گرایش‌هایی به برخی افراد در داخل حاکمیت دارند ولی نکته مهم این است که این رسانه‌ها وابستگی اقتصادی به فرد یا نهادی در ساختار قدرت ندارند. حتی وابستگی به معنای برخورداری از رانت سیاسی هم ندارند. به نظرم این قبیل رسانه‌ها هنوز هم در ایران وجود دارند ولی من این‌جا نمی‌خواهم از رسانه خاصی نام ببرم.»

«روزنامه‌نگار مستقل داریم، روزنامه‌نگاری مستقل نه»

اما سردبیر روزنامه اعتماد درباره استقلال روزنامه‌های ایران نظری متفاوت با نظر سردبیر خبرآنلاین دارد. علی میرفتاح می‌گوید: «فراموش نکنیم که اغلب روزنامه‌های موجود خاستگاه سیاسی دارند و مدیر مسئول بیشتر روزنامه‌ها یا امروز جزو وکلای مجلس هستند، یا قبلاً جزو مسئولان بوده‌اند یا پیوندهایی با بدنه قدرت دارند. بنابراین ملاحظات مدیر مسئول‌ها و صاحب‌امتیازها در رفتار و گفتار ژورنالیست‌هایی که با آن‌ها کار می‌کنند دخالت دارد. ما روزنامه‌نگار مستقل زیاد داریم اما روزنامه‌نگاری مستقل (به معنای سیاسی-‌رسانه‌ای) تقریباً نداریم.»

علی میرفتاح، سردبیر روزنامه اعتمادیورونیوز

ما روزنامه‌نگار مستقل زیاد داریم اما روزنامه‌نگاری مستقل (به معنای سیاسی-‌رسانه‌ای) تقریباً نداریم

«روزنامه‌نگاران بهتر است با وزرا رفیق نشوند»

محمد مهاجری درباره روزنامه‌نگارانی که با مقامات سیاسی رفاقت یا نوعی رابطه عاطفی برقرار کرده‌اند و تاثیر این امر بر عملکرد و استقلال حرفه‌ای آن‌ها می‌گوید: «این یک امر اجتناب‌ناپذیر است. شما در خاطرات روزنامه‌نگاران بزرگ دنیا هم چنین چیزی را می‌بینید. مثلاً فلان روزنامه‌نگار با جیمی کارتر یا باراک اوباما دوست بوده است. این دوستی‌ها قطعاً در جاهایی تاثیرگذار است ولی تاثیر این روابط، همیشه منفی نیست. گاهی شما به دلیل رفاقت با یک چهره یا شخصیت سیاسی، ممکن است بتوانید از اطلاعات او در انتشار یک خبر درست‌تر یا انجام یک مصاحبه دقیق‌تر استفاده کنید. من اصل این روابط را فی حد ذاته منفی نمی‌دانم؛ اگر فقط در حد رفاقت‌هایی باشد که هیچ رانتی بر آن مترتب نیست. به نظر من اگر یک روزنامه‌نگار با یک وزیر، ارتباطی واقعاً روزنامه‌نگارانه قرار داشته باشد، به نظرم آفات این ارتباط خیلی کاهش پیدا می‌کند؛ اما اگر این رابطه به گونه‌ای باشد که وابستگی جناحی بوجود بیاورد، که قاعدتاً در بسیاری از موارد نیز این طور است، قطعاً خطرناک است. در مجموع من هرگز توصیه نمی‌کنم یک روزنامه‌نگار با یک وزیر رفیق شود. اما اگر این رفاقت قبل از وزارت آن وزیر شکل گرفته باشد، دیگر نمی‌توان کاری کرد.»

«رسانه‌ها هزینه مناقشات سیاسی را کاهش می‌دهند»

علی میرفتاح در پایان تغییر نگاه مقامات سیاسی ایران به مطبوعات را شرط بهبود عملکرد رسانه‌های ایران می‌داند و به یورونیوز می‌گوید: «‌روزنامه‌ها – به طور کلی رسانه‌ها – می‌توانند بسیاری از تنش‌ها و تشنج‌ها و منازعات سیاسی-اجتماعی را به جان بخرند و جلوی متشنج شدن جامعه را بگیرند و تنش‌ها را نگذارند که به بدنه اجتماع برسد. رسانه‌ها مثل بالشتک‌هایی می‌مانند که دعواها را به حرف و کلام تقلیل می‌دهند و منازعات را به بحث‌های نظری و سیاسی ترجمه می‌کنند. از این نظر زنده بودن روزنامه‌ها و هیاهوهای سیاسی-اجتماعی آن‌ها برای سلامت جامعه مفید است. ایضاً هزینه مناقشات سیاسی را همین روزنامه‌ها می‌توانند پایین بیاورند. برای همین حتی اگر اصحاب قدرت به روزنامه‌ها بدبین باشند، می‌توانند از حضور آن‌ها برای حفظ سلامت و آرامش جامعه استفاده کنند.»

«با بودجه حکومتی، امیدی به رسانه‌ها نیست»

محمد مهاجری هم شرط بهبود عملکرد رسانه‌های ایرانی را استقلال مالی آن‌ها می‌داند و می‌گوید: «به نظر من مادامی که رسانه‌های ما وابسته به بودجه دولتی و حکومتی باشند، هرگز نمی‌توان به آن‌ها امید بست. بنابراین من به جدّ معتقدم هر گونه رانت دولتی باید از رسانه‌های ما برداشته شود و هیچ گونه یارانه‌ای به رسانه‌ها پرداخت نشود. در این صورت می‌توان امیدوار بود که رسانه‌های ایران استقلال بیشتری داشته باشند.»
یورونیوز:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *