شهردار ۱۳ خانه دارد، من اما با ۱۳ ساعت کار در روز و سه فرزند در یک اتاق زندگی می‌کنم

By | ۱۳۹۹-۰۶-۱۳

این چند سطر به خاطر سخنان آن شهروند در ماهشهر است که خطاب به رییس مجلس می‌گوید: «شهردار 13 خانه دارد، من اما با 13 ساعت کار در روز و سه فرزند در یک اتاق زندگی می‌کنم»

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- بنا نداشتم دربارۀ سفر اخیر و نسبتاً پر سر و صدای آقای قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی به خوزستان و دیدار و گفت و گو با شماری از مردم بندر ماهشهر مطلبی بنویسم.

هم به این خاطر که یکی از همکاران یادداشتی در این باره نوشته و پیشنهاد کرده است چند ماه یا یک سال بعد مانند میهمانان برنامۀ «خندوانه» در فضای مجازی و نه الزاماً صدا و سیما گزارش دهند که به وعدۀ خود وفا کرده اند یا نه و هم به این سبب که نمی دانم هدف آقای قالیباف از سفرهای استانی دقیقا چیست؟

اگر انتخاباتی و تبلیغاتی و به قصد کاندیداتوری خودشان باشد که شروع زودهنگام به حساب می آید هر چند باید مراقب باشند به سرنوشت شروع های زودهنگام یکی دو نامزد احتمالی دیگر منجر نشود ضمن این که در سال آینده 60 ساله می شوند و نمی توانند مصداقی بر «جوان انقلابی» شناخته شوند. در سال 84 البته از کاندیداهای دیگر جوان تر بودند.

اگر هم به قصد تبلیغ نامزد مورد حمایت و القای این نکته باشد که اهل عمل هستیم نه حرف، باز انتخاباتی است. آن هم در فضایی که شدیدترین فشارها و تحریم ها متوجه ایران است و دست دولت واقعا بسته است.

هدفی که از جانب خود آقای قالیباف، اعلام شده البته «نظارت میدانی» است. منتها جنس و اقتضای ریاست مجلس با شهرداری تهران و فرماندهی نیروی انتظامی اساساً متفاوت است و رییس مجلس فرمان خاصی نمی تواند صادر کند و از این حیث با سفرهای رییس قوه قضاییه نیز تفاوت فراوان دارد.


وقتی رییس قوۀ قضاییه از نزدیک با مردم رو به رو می شود و مثلا از زندانی دیدن می کند می تواند همان جا دستور لازم را صادر کند و بر تصمیمات او در تهران نیز اثر می گذارد و چنانچه به لحاظ عاطفی تحت تأثیر قرار گیرد نقش آن را در اقدامات بعدی می بینیم.

این که عالی ترین مقام قضایی از نزدیک ببیند یا بشنود رشوه یا فسادی در کار است یا حقوق زندانی رعایت نمی شود قطعا اثر گذار است اما کاری را که استاندار می تواند در محل انجام دهد رییس مجلس نمی‌تواند.

با این همه همین که درددل های مردم را از نزدیک بشنوند و از مرکز و هزارتوی اداری بیرون بیایند خوب است. منتها اگر نماینده شهر، حاصل یک انتخابات رقابتی و با مشارکت اکثریت مردم باشد همین ها را می‌تواند به رییس مجلس منتقل کند و نیاز به سفر و پوشیدن لباس محلی و گرد آوردن مردم زیر یک سقف در شرایط کرونایی هم نخواهد بود ولو خود ماسک زده باشد.

باری، اگر چنین است پس این یادداشت از سر چیست؟ این چند سطر به خاطر سخنان شهروندی است که می گوید: «شهردار 13 خانه دارد، من اما با 13 ساعت کار در روز و سه فرزند در یک اتاق زندگی می کنم.»
(این جمله را یک بار دیگر بخوانید).

خوب بود آقای رییس مجلس یک نشست دیگر ترتیب می داد یا به شهرداری می رفت و کم و کیف ماجرا را جویا می شد. چون یک خانه برای نشستن است و نهایتا یکی دو خانه را هم اجاره داده است. 13 خانه دیگر چه فقره ای است؟

شاید منظور این است که در کار ساخت و ساز است و مجتمعی ساخته که در این صورت هم «تعارض منافع» خواهد بود.

نمی دانیم آنچه آن شهروند گفته تا چه اندازه قرین به صحت است اگر چه با آن درد و احساس و مقابل دوربین چه دروغی دارد که بگوید اما همین که مقابل یکی از مقامات با آن حالت بنشینی و شکوه کنی که شهردار 13 خانه دارد و من با 13 ساعت کار تنها یک اتاق دارم، موضوعی نیست که با نظارت میدانی و لباس محلی و توییت حمایت آمیز یکی دو نفری که 12 سال نان و نمک شهرداری تهران را خورده اند حل و فصل شود و نشان می دهد گیر کار جدی تر از این حرف هاست.

حالا می رسم به این که انگیزه ام چه بود از پرداختن به این موضوع. اوایل پیروزی انقلاب، برای این که موضوع فلسطین و رنج آوارگان فلسطینی به زبان ساده روشن شود کتابی کودکانه با عنوان «فلسطینی خانه ندارد» یا «خانه» منتشر شد که هر که یک بار خوانده و حتی دیده باشد فراموش نکرده است.

هر صفحه به یک موجود اختصاص داشت و بیش از دو جمله هم نبود: مورچه، خانه دارد. نام خانۀ او لانه است. اسب خانه دارد. نام خانۀ او اصطبل است. پرنده، خانه دارد. نام خانۀ اوآشیانه است. فلسطینی اما خانه ندارد….

اگر آقای قالیباف همین یک فقره را روشن می کرد کافی بود. روز بعد از شهردار ماهشهر یا شهردار منطقه مورد نظر آن شهروند می خواست بیاید و توضیح دهد واقعا 13 خانه دارد یا نه. اگر نه، سوء تفاهم رفع می‌شد و اگر آری توضیح می‌داد در کار ساخت و ساز است یا با بساز و بفروشی شریک شده و آیا قانون چنین اجازه‌ای به او می دهد یا نه یا به او به ارث رسیده و مالیات بر اجارۀ آنها را نیز می‌پردازد.

این که مقامات، حرف مردم را از نزدیک بشنوند البته خیلی خوب است. منتها مگر این شهر و شهرهای دیگر مورد بازدید نماینده ندارند؟ مگر نمایندۀ مردم نیستند؟ مگر شهردار منتخب شورای شهر و شورا منتخب مردم نیست؟ مگر رسانه ندارند؟

شهردار اسبق تهران که سه بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده و با بودجه سر و کار داشته بهتر می داند اگر آقای احمدی‌نژاد به سفرهای استانی می رفت اختیار عزل و نصب داشت و با نفت 125 دلاری و وقتی بودجه را با 50 دلار بسته بودند پول مازادی در اختیار داشت که می توانست خرج کند. این که رییس مجلس با کدام پشتوانۀ اجرایی و پولی به منطقه رفته هم مشخص نیست هر چند همین که به جای حرف زدن کمی هم بشنوند خوب است.

من اما به همان جمله می اندیشم: شهردار 13 خانه دارد. من با سه فرزند و 13 ساعت کار در روز یک اتاق دارم.

پرنده، خانه دارد و نام آن آشیانه است. مورچه خانه دارد، نام آن لانه است…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *