وقتی تخم مرغ و نان با طعم کره قوت غالب کارگرها لاکچری می‌شود ,نه تنها کارگرها که بخش مهمی از جامعه درگیر کشیدن خجالت است

By | ۱۳۹۹-۰۶-۲۹

کارگرها این روزها حسابی معنای خجالت کشیدن را درک می‌کنند وقتی نمی‌توانند درخواست‌های کوچک خانواده‌شان را برآورده کنند. نه تنها کارگرها که بخش مهمی از جامعه درگیر کشیدن خجالت است. یادمان باشد، بچه 7 یا 8 ساله نه ترامپ را می‌شناسد و نه معنای تورم و گرانی را می‌داند.

وقتی یک شانه تخم مرغ و نان بربری غذای لاکچری کارگرها می شود

عصرایران؛ مصطفی داننده- حتما تا به حال یک کارگر را با شانه‌ای تخم مرغ، چندین نان بربری یا سنگک و بسته‌های کره دیده‌اید. به ویژه کارگرهایی که در ساختمان کار می‌کنند. قوت غالب این بخش از مردم همین بسته است یعنی تخم مرغ و نان با طعم کره.

حالا این غذای آنها حسابی گران شده است و دست برخی از کارگرها به این غذای ساده نمی‌رسد. غذایی که به معنای واقعی کلمه ساده است و خیلی از زمان‌‌ها زمینه ساز غُر زدن بچه‌ها بر سر مادرها می‌شود.

در زمان‌های نه چندان دور، آب‌گوشت هم در دسته غذای کارگران تعریف می‌شد اما حالا جزء منوی لاکچری رستوران‌هاست.

از دولت محترم و همه آنهایی که دستی بر این آتش دارند، درخواست می‌کنم، حداقل حواس‌شان به قوت طبقه کارگر باشد. آنها درآمد آنچنانی ندارند. خیلی‌هاشان بیمه نیستند. وضع زندگی‌شان به سامان نیست. آنها با هزار زحمت نانی به کف می‌آورند و با خانواده خود می‌خورند.

این بخش از مردم درد زیاد دارند. از اجاره خانه بگیر تا قسط جهیزیه دختر .حالا روا نیست برای خوردن یک تخم مرغ آب‌پز و سیب زمینی پخته هم غصه بخورند. اینکه به بچه‌های‌شان بگویند که دیگر توان خرید آن تخم مرغ را هم ندارند.

واقعا بچه‌های این قشر از جامعه چیز زیادی نمی‌خواهند. آنها نه تبلت می‌خواهند نه سفر نه لباس خوب. آنها فقط شاید در هفته آرزو داشته باشند یک بار فقط یک بار برنج با خورشت بخورند. دوست داشته باشند طعم کباب کوبیده را بچشند.

اینها آنهایی هستند که بچه‌های‌شان را نه از سر اینکه از دست‌شان خسته‌ شده‌اند و دوست دارند برای دو ساعت هم که شده از نفسی بدون آنها بکشند، راهی مدرسه می‌کنند بلکه به خاطر نداشتن پرداخت هزینه موبایل هوشمند و اینترنت پرسرعت برای دیدن شاد و بسته‌های آموزشی، آنها را راهی کلاس درس می‌کنند. تازه این برای آنهایی است که دست‌شان به دهن‎‌شان می‌رسد و اجازه می‌دهند پاره‌های تنشان درس بخوانند.

برخی هستند که به خاطر فشار اقتصادی و مشکلات خانوادگی، فرزندان خود را راهی بازار کار می‌کنند تا هم‌پای آدم‌بزرگ‌ها پول در بیاورند و به خانواده‌شان کمک کند.

خیلی از آنها بیمه هم نیستند، امنیت شغلی هم ندارند به ویژه در روزهای کرونایی که خیلی از ساخت و سازها و تولیدی‌ها تعطیل شده است.

کارگرها این روزها حسابی معنای خجالت کشیدن را درک می‌کنند وقتی نمی‌توانند درخواست‌های کوچک خانواده‌شان را برآورده کنند. نه تنها کارگرها که بخش مهمی از جامعه درگیر کشیدن خجالت است. یادمان باشد، بچه 7 یا 8 ساله نه ترامپ را می‌شناسد و نه معنای تورم و گرانی را می‌داند.

القصه که حواس‌تان به این بخش از جامعه باشد. زندگی آنها به سختی می‌گذرد، لطفا سخت‌ترش نکنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *