ویژه محرم ۴| ایرانیان بر چه کسی می‌گریند؟ از سوگ سیاوش تا عزای حسین

By | ۱۳۹۹-۰۷-۰۱

 ادیان و به تبع آن مذاهب٬ هیچ کدام از عدم به وجود نیامده‌اند؛ هرکدام سرشارند از آیین‌ها٬ نشانه‌گان و نمادهای ادیان و مذاهب دیگر. دین اسلام و مذهب شیعه نیز از این کلیت جدا نیستند. به‌خصوص مذهب شیعه که با فرهنگ ایرانی به‌گونه‌ای در هم تنیده شده که گاه جدا کردن و مجرد دیدن آن‌ها مقدور نیست.

مثلا جایگاه فاطمه زهرا در بین شیعیان مطابق است با نقش پوروچیستا، کوچک‌ترین دختر از سه دختر زرتشت. فاطمه زهرا همزمان نقشی چون آناهیتا٬ الاهه آب در بین شیعیان پذیرفته است، به طوری که برخلاف نص تاریخ در بین ایرانیان مشهور است که مهریه‌ او آب است.

گرته‌برداری‌های شیعیان از ادیان پیشااسلامی ایران محدود به فاطمه زهرا نیست. ایرانیان مفتون حماسه و ذکر پهلوانی٬ پس از فتح ایران به دست سپاه اسلام به قامت تنی چند از نزدیکان پیامبر اسلام نیز لباس سلحشوری پوشاندند از جمله نوه او٬ حسین.

امام سوم شیعیان یا سیاوش اساطیر

از مهم‌ترین داستان‌های سوگ در اساطیر ایران، سوگ سیاوش و آیین‌های همراه آن است. سرگذشت سیاوش در بسیاری از متون کهن ایرانی آمده و بخش مهمی از شاهنامه را نیز به خود اختصاص داده است.

روایتی که شیعیان ایرانی از سومین پیشوایشان نقل می‌کنند٬ شباهتی فراوان به اسطوره سیاوش دارد.

هر دو قربانی تهمت شدند٬ سیاوش قربانی تهمتِ نظر داشتن به زن پدرش و حسین قربانی تهمت خروج از حج؛ هر دو به نحو دلخراشی کشته شدند و هر دو از جمله معدود شخصیت‌های تاریخی بودند که ایرانیان لااقل در دوره‌ای به صورت جمعی به سوگشان می‌نشینند.

گذشته از شباهت‌های روایت٬ نحوی عزاداری برای این دو نیز با هم منطبق است.

«اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجیب است و مطربان، آن سرودها را کین سیاوش گویند. مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه‌هاست…. مطربان آن را سرود ساخته‌اند و می‌گریند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از ۳۰۰۰ سال است.»​

در تاریخ جامع ایران آمده است: « «در میان شیعیان ایران سالروز رحلت پیامبر(ص)، شهادت حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و مخصوصا شهادت امام حسین(ع) دیگر امامان ایام سوگواری به شمار می‌رود. گاه در سوگواری‌های مذهبی در میان شیعیان آیین‌های سیاوشان دیده می‌شود. نوع برگزاری عزاداری برای امام سوم شیعیان عراق نیز به‌آیین سیاوشان نزدیک است، در حالی که در میان سنی‌ها عزاداری به این سبک وجود ندارد، و آنرا دلیلی بر ایرانی بودن این نوع سوگواری دانسته‌اند.» (جلد بیستم٬ صفحه ۹۷)

نیلی کردن جامه و شهرها در سوگ سیاوش٬ رسمی است پیشا-اسلامی که در مراسم عزاداری برای امام سوم شیعیان تکرار شده است.

در کتاب تاریخ جامع ایران همچنین آمده است: «آتش‌افروزی در تکیه‌ها رسمی بوده است که از دوران کهن نشانه دارد. در عقدا که شهری میان نائین و اردکان یزد است سه تکیه وجود دارد که بر روی تکیه بزرگتر در عزاداری عاشوار آتش می‌افروخته‌اند. این آتش که کدک نام دارد، باید در طول دهه روشن بماند و یکی از بزرگان خانواده‌های آنجا به نگهبانی آن می‌پردازد تا آتش خاموش نشود و بر طاقنمای تکیه نیز چراغ روشن می‌کرده‌اند.»

از جمله دیگر نمادهای عزاداری عاشورا در برخی شهرهای ایران «نخل» گردانی است؛ اما این «نخل»ها پیشینه‌ای بسیار طولانی‌تر از دین اسلام دارند: «ساختن تابوت‌های تمثیلی در ایران پیشینه‌ای دراز دارد و به سوگواری‌های سیاوش و گرداندن تابوت او بازمی‌گردد. در ماوراءالنهر تا سده‌های نخست اسلامی شبیه سیاوش را می‌ساختند و در تابوت می‌گرداندند.» (کتاب تاریخ جامع ایران٬ صفحه ۹۸)

ذکر مصیبت یا روضه خوانی برای امام سوم شیعیان نیز از ابداعات پیروان این مذهب نبوده است. در تاریخ بخارا آمده است: «اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجیب است و مطربان، آن سرودها را کین سیاوش گویند. مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه‌هاست، چنانکه در همه ولایت‌ها معروف است و مطربان آن را سرود ساخته‌اند و می‌گریند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از ۳۰۰۰ سال است.»​ ​

رنگ سبز زرتشتیان بر تن شیعیان

شیعیان استفاده از رنگ سیاه یا همان نیلی را در مراسم عزاداری برای پیشوایانشان٬ بالاخص حسین٬ از مراسم سوگ سیاوش گرته برداری کردند؛ اما سیاه تنها رنگی نبود که پیش از اسلامی برای مراسم مشابهی به کار می‌رفت.

رنگ سبز نماد دین زرتشت است. دینی که ستایشگر طبیعت بود و در کنار سفیدی به معنای پاکی٬ سبزی را نیز به عنواد نماد خرمی برگزیده بود.

استفاده از رنگ سبز در دوران مانویت به اوج خود رسید. رنگ سبز نماد هنر دوران مانویت است. اگرچه ایدولوژی مانویت در مواجهه سرکوب سخت زرتشتیان٬ مسلمانان و مهمتر از همه مسیحیان از میدان اندیشه رخت بربست اما هنر٬ به‌خصوص در ایران هنوز متاثر از مانویت است.

این مانویان بودند که سرو سربلند ایرانی را که از جمله نمادهای دین زردشت بود تبدیل به جقه سرافکنده پس از اسلام کردند و رنگ سبز را نماد شیعیان.

از سوی دیگر ایرانیان که مذهب شیعه را به منظور ایجاد تقابل با فاتحان سنی مذهب خود برگزیده بودند٬ در مقابل رنگ سیاه مطلوب خاندان بنی‌عباس بر سبز پوش بودن شیعیان تاکید کردند تا این تفاوت آشکارتر شود؛ زیرا که سیاه در بین ایرانیان تا پیش از اسلام رنگی مکروه بود و ایرانیان زرتشتی و مانوی در سوگ هم حتی سفید می‌پوشیدند.

در حقیقت تنها ارجاع تاریخی به نیلی رنگ پوشیدن در مراسم سوگ برمی‌گردد به سوگ سیاوش.

از سوی دیگر سیاوش در اساطیر ایرانی نماد مرگ و زندگی، پژمردن و بهار نیز بوده و در اکثر دیوار نگاره‌های باستانی در تمامی قلمرو فرنگی ایرانی٬ از بخارا تا ﻣﺎﻭﺭﺍﺀﺍﻟﻨﻬر با تن‌های مختلف رنگ سبز به تصویر در آمده است.

علم ابوالفضل و گرز سلحشوران شاهنامه

رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران توسط صفویان همزمان بود با بازشدن پای «اروپایی‌ها» به ایران؛ از سوی دیگر ورود علم و کتل به متن عزاداری رسمی شعیان برای امام سومشان نیز همین زمان بود.

یکی از اولین ارجاعات تاریخی به مراسم عزاداری امام سوم شیعیان به سبک نوین را یکی از جهانگردان ایتالیایی نوشته است٬ تاورنیه.

او که در روز عاشورای ۱۰۷۸ ق در میدان نقش جهان اصفهان حضور داشته می‌نویسد: «دوازده دسته از دوازده محله اصفهان با علم وکتل و عماری و ساز وبرگ‌های مخصوص عزاداری به میدان نقش جهان آمدند. هر دسته یک عماری داشت که هشت تا ده نفر آن را حمل می‌کردند. چوب عماری به انواع گل و بوته نقاشی شده در هر عماری تابوتی گذارده، روی آن رابا پارچه زری پوشانده بودند… در جلوی هر دسته یک یدک (کتل: اسب جنیب) را می‌کشیدند، کتل‌ها را با زین و یراق آراسته و به آنها تیر و کمان و شمشیر و خنجر آویخته بودند. در یک صد گامی ‌جایگاه شاه یدک کشان اسب‌ها را به تاخت وامی‌داشتند و دسته با عماری دنبال آنها می‌دویدند.» درواقع این اسبها مظهر همان اسبانی بودند که شهیدان بر آنها سوار شده بودند و به جنگ می‌رفتند.

تاکید بر اسب در مراسم عزاداری حسین یا مراسم شبیه خوانی٬ ارجاعی‌ست مستقیم به اسب سیاوش. شبرنگ اسب سیاه رنگ سیاوش هم در اساطیر نقشی پررنگ دارد هم در شاهنامه فردوسی.

بخشی وسیع از داستان‌هایی که در مورد سیاوش نقل می‌شود٬ بخصوص در سووشون مربوط به عزاداری شبرنگ بر پیکر سیاوش است؛ همچون ذوالجناح حسین.

گرز رستم نیز در اساطیر نقشی پررنگ دارد٬ اسلحه او در مصاف با تورانیان. ایرانیان پس از گرویدند به اسلام و انتخاب مذهب تشیع گرز رستم را در قالب علم به دست ابوالفضل دادند.

اگرچه که علم‌های ابتدایی بسیار ساده‌تر و به شکل همان گرز سنتی ایرانی بود. به مرور اما تیغه‌هایی به علم اضافه شد؛ تعداد تیغه‌ها متناسب با ۵ تن آل عبا، و ۱۲ امام شیعه و ۱۴ معصوم به همین تعدادها ساخته می‌شود. تیغه وسط نیز الله است٬ هیچگاه عَلَمی با پیش از ۱۵ تیغه ساخته نمی‌شود.

اما در دوران صفویه٬ شیعیان متاثر از نحوی عزاداری اسپانیولی‌زبان‌ها برای عیسی ناصری٬ تغییرات بیشتری در نحوه‌ی برگزاری مراسم عزاداری عاشورا دادند.

تا پیش از آن همچون سووشون٬ عزاداران امام سوم شیعیان در میدانی جمع می‌شدند اما حرکت نمی‌کردند؛ پس از صفویه بود که عزاداران شروع به حرکت در معابر عمومی کردند. همچنین تا پیش از آن صدمه زدن به جسم بخشی از عزاداری محرم نبود٬ کما اینکه تا کنون نیز برای دیگر ائمه یا شخصیت‌های مقدس مذهب تشیع مراسم سینه و زنجیر زنی٬ به غیر از مواردی استثنائی٬ برگزار نمی‌شود.

زنجیر نماد‌های عزاداری محرم آنچنان به مراسم سووشون وصل است که کتمان آن ممکن نیست؛ در حقیقت ایرانیان از دوران کهن تا به امروز نه به عزای یک فرد به نام سیاوش یا حسین که به سوگ نماد شجاعت٬ معصومیت و کشته بهتان می‌نشینند. حال گاه او را حسین می‌خوانند گاه سیاوش.
زیتون ـ سولماز ایکدر:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *