یک ‌سال پس از کشته شدن قاسم سلیمانی؛ راهبرد سپاه قدس چه تغییراتی کرده است؟

By | ۱۳۹۹-۱۰-۱۳

۲۰۲۰ برای ایران و منطقه، طوفانی آغاز شد. تنها ۳ روز از نخستین روز سال ۲۰۲۰ گذشته بود که حمله هوایی نیروهای آمریکایی به کاروان خودروی یک گروه سیاسی که در ابتدا مشخص نبود چه کسانی در آن حضور داشتنند به «خبر فوری» رسانه‌های جهان تبدیل شد.

قاسم سلیمانی

گمانه‌زنی رسانه‌های داخل ایران ابتدا از کشته شدن شخصیت‌های ارشد گروه حشد شعبی حکایت داشت اما با انتشار گزارش‌های تکمیلی به تدریج مشخص شد که ابعاد این عملیات بسیار شگفت‌انگیز‌تر از تخمین‌های ابتدایی بوده است.

بعد از آنکه عیان شد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران و مرد شماره یک معادلات خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی که بسیاری او را قدرتمندترین فرد در منطقه می‌نامیدند با حمله پهپادی نیروهای آمریکایی در فرودگاه بغداد کشته شد، گمانه‌ها در خصوص واکنش احتمالی ایران نسبت به این اقدام آمریکا افزایش گرفت، هرچند کسی نمی‌دانست که دامنه پاسخ ایران تا چه اندازه خواهد بود، اما کمتر کسی تردید داشت که ضربه‌ای که از حیث راهبردی و رهبری بر جایگاه این سازمان سازمان‌دهی شده نظامی ایران در خاورمیانه وارد شده به راحتی قابل جبران نیست.

کاریزمای سلیمانی، نقطه تفاوت با قاآنی

نادر انتصار، استاد ممتاز دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا در این خصوص به یورونیوز می‌گوید: «قاسم سلیمانی یک استراتژیست پرکار و خبره بود و با گروه‌ها و افراد مختلفی در خاورمیانه رابطه داشت. او به خوبی می‌دانست که با شعار دادن یا داد و بیدار کردن نمی‌توان منافع ایران را منطقه حفظ کرد. به عبارت دیگر او سیاست‌های نظامی را از سیاست‌های دیگر کشور جدا نمی‌دانست. درک سیاسی سلیمانی کمک عمده‌ای به برنامه‌ریزی او در سطح نظامی می‌کرد.»

اما پرسشی که بسیاری در نخستین سالگرد کشته شدن سلیمانی به دنبال پاسخ آن هستند این است که عملکرد نیروی قدس سپاه در این یک سال چه تغییراتی کرده است؟ تیری کوویل، پژوهشگر مرکز تحقیقات فرانسه برای مطالعات بین‌المللی و استراتژیک در این خصوص به یورونیوز می‌گوید: «من فکر می‌کنم شبکه منطقه‌ای که که نیروهای قدس در شکل‌گیری آن نقش داشته‌اند امروز مهم‌ترین جنبه سیاست‌های منطقه‌ای ایران است. رهبران ایران معقتدند نفوذ ژئوپلتیکی یا آن طور که آنها آن‌را عمق استراتژیک می‌نامند هرگز مانند امروز مهم نبوده است. ضمن این که آنها بر این باورند حمله به ایران برای ایالات متحده و اسرائیل دشوار خواهد بود چرا که در ادامه تهران می‌تواند با تکیه بر همین توان با حمله به سراسر منطقه حمله واشنگنتن یا تل‌آویو را پاسخ دهد.»

این در حالیست که برخی بر این باورند در یکسال اخیر ایران به دلایل متعدد سیاست‌های محافظه‌کارانه‌تری در منطقه در پیش گرفته است. تغییری که عدم کاریزمای اسماعیل قاآنی در مقایسه با قاسم سلیمانی یکی از آنها است. کوویل در این خصوص به یورونیوز می‌گوید: «شاید رهبر جدید نیروی قدس به اندازه سلیمانی کاریزماتیک نباشد و نتواند مانند گذشته نظرات خود را به شبه نظامیان شیعه منطقه تحمیل کند، اما من هیچ تغییری در سیاست‌های ایران در منطقه نمی‌بینم. ایران همچنان بازیگر شماره یک در تحولات سوریه است. هرچند می‌توان پذیرفت که نیروی قدس سیاست صبر استراتژیک که از سوی علی خامنه‌ای تعیین شده را در منطقه پیش گرفته است.»

راهبرد صبر استراتژیک

در عین حال موضوع صبر استراتژیک ایران تا اندازه زیادی برآمده از فشارهایی است که از سوی دولت دونالد ترامپ در چهار سال اخیر بر ایران وارد شده است. ایران چه در موضوع توافق هسته‌ای موسوم به برجام و چه در مسائل منطقه‌ای همچون تحولات سوریه، لبنان و عراق تلاش کرده با کمترین چالش ممکن این سال‌ها را به پایان برساند تا بلکه دونالد ترامپ دهمین رئیس جمهوری تک دوره‌ای تاریخ ایالات متحده آمریکا لقب گیرد. این انتظار ایران البته درست از آب در آمد و رئیس جمهوری جمهوری‌خواه نتوانست در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ از پس جو بایدن بر آید. اما این سیاست صبر استراتژیک چه ابعادی داشته است؟

آرش عزیزی پژوهشگر دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب «فرمانده سایه» که به زندگی قاسم سلیمانی پرداخته در این رابطه به یورونیوز فارسی می‌گوید: «ایران تلاش کرده در سال حساس ۲۰۲۰ با آمریکا درگیر نشود. چون این واهمه وجود داشت که ترامپ در روزهای منتهی به انتخابات و یا حتی پس از شکست در مقابل جو بایدن، از هر درگیری به عنوان بهانه‌ای برای حمله نظامی به ایران استفاده کند.»

در ماه نوامبر وب سایت میدل ایست آی به نقل از منابع آگاه عراقی گزارش داد که اسماعیل قاآنی در سفری محرمانه به عراق پیام علی خامنه‌ای را به رهبران شبه نظامیان شیعه عراقی رسانده و از آنها خواسته تا زمان خروج ترامپ از کاخ سفید از هرگونه اقدام تنش زا علیه آمریکایی‌ها خودداری کنند تا از هرنوع اقدام بی پروای رئیس جمهوری آمریکا که می‌تواند برای همه هزینه‌ساز باشد جلوگیری به عمل آید.

سیاست فشار حداکثری

اما بخش دیگری از موضوع که سبب تغییر در راهبردهای نیروی قدس سپاه در منطقه خاورمیانه شده، فشار تحریم‌های بین‌المللی است که اقتصاد ایران را تقریبا فلج کرده و این کشور را در تامین مایحتاج ابتدایی خود نیز با دردسر رو به رو ساخته است. هرچند شورای امنیت سازمان ملل همراه با جامعه بین‌المللی و کشورهای اروپایی از ایده بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران استقبال نکرد و همچنان از توافق در وضعیت کمای برجام حمایت کرد، اما آنچه در صحنه عمل اتفاق افتاد دشواری‌هایی است که به اقتصاد ایران تحمیل شده و عملا جامعه بین‌الملل از تحریم‌های آمریکا علیه ایران پیروی کرده است.

آرش عزیزی در این خصوص به یورونیوز می‌گوید: «ایران تحت فشار شدید مالی ناشی از تحریم‌های بین‌المللی از منابع کمتری برای حمایت از گروه‌های شبه نظامی طرفدار خود در عراق و لبنان برخوردار است.»

این محدودیت منابع البته بعد اقتصادی ماجراست، از سوی دیگر شخصیت کاریزماتیک قاسم سلیمانی سبب می‌شد تا او از میزان مقبولیت بیشتری در میان کانون‌های داخلی قدرت در ایران برخوردار باشد. همین مقبولیت دست او را برای اجرای بی دغدغه‌تر پرونده‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران باز می‌کرد.

سید حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان در همین زمینه در گفتگویی به نقش بی بدیل قاسم سلیمانی در حمایت از سازمان‌ها و افراد نزدیک به حزب الله لبنان می‌پردازد. آقای نصرالله در گفتگوی خود با شبکه تلویزیونی المیادین که به جمهوری اسلامی ایران نزدیک است در خصوص کمک‌های قاسم سلیمانی پس از جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ چنین می‌گوید: «آن زمان قیمت نفت بالاتر بود و وضع مالی ایران بهتر. سلیمانی و برادران با اجرای طرح اسکان به صاحبان ۲۰۰ خانه‌ای که در جنگ ۳۳ روزه، محل اسکانشان خراب شده بود، یک سال هزینه اجاره و معیشتشان را دادند تا خانه‌هایشان را بسازند.»

این در حالیست که همان طور که نصرالله اشاره می‌کند نه دیگر قیمت نفت با آنچه در سال ۲۰۰۶ بود قابل مقایسه است و نه حجم و وسعت تحریم‌های بین‌المللی دیگر به ایران اجازه می‌دهد حمایت‌هایی که پیشتر از نیروهای وفادار خود در منطقه به عمل می‌آورد را تکرار کند.

نارضایتی‌های منطقه‌ای

اما علاوه بر محدودیت‌های مالی مولفه دیگری که بر وسعت عملکرد نیروی قدس سپاه در یکسال اخیر اثر گذاشته، نارضایتی‌های داخلی است که در کشورهایی چون لبنان و عراق نسبت به نقش آفرینی بازیگران خارجی طرح شده است. لبنان ماه‌هاست که درگیر بحران عمیق اقتصادی است و افزایش نرخ بیکاری و تورم کمر اقتصاد این کشور را خم کرده است. خیابان‌های شهرهای مختلف لبنان تقریبا هر روز صحنه اعتراضات و تظاهراتی است که نسبت به ناکامی و ناتوانی مدیران دولتی خشمگین هستند. برخی از این معترضان همچنین حضور قدرت‌های خارجی به ویژه ایران و عربستان را دلیل بحران‌های اقتصادی کشور خود می‌دانند.

بشار الحلبی، تحلیلگر لبنانی مسائل خاورمیانه در این خصوص به یورونیوز فارسی می‌گوید: «آنچه یک سال و نیم گذشته در عراق و لبنان اتفاق افتاده، فصل تازه‌ای از تغییر در منطقه است که ما پیشتر بخشی از آن‌را در تحولات موسوم به بهار عربی شاهد بودیم. معترضان در این دو کشور به خیابان‌ها آمدند و خواستار حقوق اساسی خود شدند. این اعتراضات که عموما از سوی جوانان سازماندهی شد، زمینه نگرانی نیروهای مسلط در هر دو کشور یعنی شبه نظامیان همسو با ایران را فراهم کرده است.»

برخی از تحلیلگران با این ایده موافق هستند که مردم کشورهای خاورمیانه از حضور و نفوذ ایران در کشورهای خود ناراضی هستند. تیری کوویل نویسنده فرانسوی کتاب «ایران، انقلاب نامرئی» در این خصوص به یورونیوز فارسی می‌گوید: «برخی از مردم منطقه از حضور و نفوذ ایران ناراضی هستند. در عین حال گروهی در ایران بر این باورند که تحریم‌های آمریکا علیه سوریه و لبنان با هدف ضربه زدن به نفوذ منطقه‌ای ایران صورت می‌گیرد، اما در حال باید به خاطر داشته باشیم ایران نشان داده آمادگی دارد برخی اصلاحات و تغییر رویکردها را در سیاست‌های خود در لبنان و عراق انجام دهد.»

این پژوهشگر فرانسوی مسائل ایران و خاورمیانه در ادامه می‌افزاید: «البته نباید فراموش کرد که محدوده تغییرات و نرمش‌هایی که ایران آماده است در عراق و لبنان از خود نشان دهد تا حدی خواهد بود که از نظر رهبران این کشور «عمق استراتژیک» ایران در منطقه حفظ شود.»

آمدن جو بایدن؛ پایان صبر استراتژیک؟

با این وجود هنوز مشخص نیست که بعد از کنار رفتن دونالد ترامپ از قدرت سیاست صبر استراتژیک ایران ادامه خواهد یافت یا با راهبردی جدید تغییر خواهد کرد. از یک سو تندروها در ایران نمی‌خواهند موقعیت استثنایی تضعیف اصلاح طلبان و میانه‌روها در ایران را از دست دهند. آنها بر این باورند که با ادامه شرایط کنونی هیچ فرد میانه‌رو یا اصلاح طلبی شانسی برای پیروزی در انتخابات ۲۸ خرداد سال آینده نخواهد داشت، مگر این که در ماه‌های کوتاه تلاقی دوره جو بایدن و حسن روحانی، دولت ایران بتواند به توافقی تازه به ساکن جدید کاخ سفید دست یابد و یا با احیای توافق رو به موت برجام، تحریم‌های وضع شده از سوی دونالد ترامپ لغو شوند. در این صورت مشخص نیست که کانون‌های سیاسی داخلی قدرت در ایران که طرفدار تغییر وضعیت موجود در صحنه سیاست کشور هستند، پس از روی کار آمدن جو بایدن، از ایده بازفعال سازی گروه‌های شبه نظامی نزدیک به تهران در منطقه استفاده کنند تا دست دولت روحانی را در هرگونه مذاکرات احتمالی با آمریکا تضعیف کنند.

آرش عزیزی پژوهشگر دانشگاه نیویورک در این رابطه به یورونیوز فارسی می‌گوید: «تصور می‌کنم راهبرد آتی نیروی قدس سپاه در ماه‌های ابتدایی روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا ربط مستقیمی به نتایج مذاکرات میان ایران و آمریکا و یا رفع احتمالی تحریم‌های تهران از سوی واشنگتن خواهد داشت.»

عزیزی در ادامه می‌افزاید: «اگر روحانی و ظریف بتوانند برجام را احیا کنند احتمال اینکه نامزدی با همین گرایش در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز شود، وجود خواهد داشت. در این صورت حتما نیروهای در سپاه تلاش خواهند کرد جلوی هرگونه روند تجدید مذاکرات و «برجام ۲» را بگیرند. اما در عین حال باید به خاطر داشته باشیم که حرف آخر را در این زمینه آیت الله خامنه‌ای می‌زند و اگر او به مذاکرات چراغ سبز نشان دهد، نیروهای سپاه هم نهایتا مجبور به پذیرش هستند چون دست‌کم «فعلا» فضای فعالیت مستقل از رهبری را ندارند.»

به هر ترتیب در یک سالگی کشته شدن فرمانده توانمند ایران در موضوعات نظامی و استراتژیک، به نظر می‌رسد ایران چاره‌ای جز انتخاب سیاست صبر استراتژیک در موضوعات مختلف سیاست خارجی و مسائل منطقه‌ای و حتی نظامی نداشته است. تاثیر مولفه‌های خارجی هم بر اهمیت برگزیدن این راهبرد از سوی ایران افزوده است، اما با این حال مشخص نیست در صورتی که راهبرد فشار حداکثری از سوی ایالات متحده از سر ایران برداشته شود، باز هم انتخاب ایران روندی محافظه‌کارانه در موضوعات مختلف منطقه‌ای خواهد بود یا شاهد بازتولیدی از استراتژی‌های دوران رهبری قاسم سلیمانی بر فعالیت‌های خاورمیانه‌ای خواهیم بود. در عین حال نباید این نکته را فراموش کرد که در نظام‌های سیاسی که نقش کارگزار بر ساختار اولویت دارد، حتی با وجود تغییر محیط خارجی تحمیل شده به ایران، نظام سیاسی ایران کارگزار توانمندی را از دست داده که نمی‌توان اثر نبود آن را کم اهمیت تلقی کرد.
یورونیوز:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *