ورشکستگی بازار چاپ و نشر کتاب در ایران و رونق خریدوفروش دست‌دوم‌ها

By | ۱۳۹۹-۱۱-۰۲

مشهورترین بازار کتاب دست‌دوم ایران هنوز هم «بازار ایران» در راسته «خیابان انقلاب» و در مجاورت «سینما مرکزی» است

دست‌دوم فروشی‌های کتاب، مغازه‌هایی کوچک هستند که عطر آن‌ها، بوی کهنگی کتاب است و برای مشتاقان کتاب، به‌خصوص این روزها که بازار فروش کتاب نو با قیمت‌های جدید و اوضاع خراب اقتصادی مردم چندان خوب نیست، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده‌اند. این کتابفروشی‌ها، محلی برای پیدا کردن کتاب‌هایی است که گاه عمر آن‌ها از سن خریدار و فروشنده هم بیشتر است. کتاب‌هایی دست‌دوم، نایاب یا ممنوع شده که می‌توان آن‌ها را از لابه‌لای قفسه‌های درهم ریخته و فشرده، پیدا کرد.

ورشکستگی بازار چاپ و نشر کتاب در ایران

روزگار دست‌دوم فروش‌های بازار کتاب

روزگاری این کتابفروشی‌ها به دلیل داشتن مشتریان خاص، عموما کلکسیونر و به اصطلاح «خوره کتاب»، شهرتی خاص داشتند چرا که مشتریان آن‌ها نیز افرادی خاص و ویژه بودند اما در دو سال گذشته و با افزایش ناگهانی قیمت کتاب، این مغازه‌ها دیگر فقط به علت عرضه کتاب‌های قدیمی و نایاب، موردتوجه کتاب‌خوانان نیستند بلکه به محلی برای پیدا کردن کتاب‌های روز با قیمت ارزان‌تر تبدیل شده‌اند.

مشهورترین بازار کتاب دست‌دوم ایران هنوز هم «بازار ایران»، در راسته «خیابان انقلاب» و در مجاورت «سینما مرکزی» است. ساختمانی چند طبقه که در راهروهای باریک آن می‌توان هر کتابی را پیدا کرد. با گشت‌وگذاری در بازار متوجه می‌شویم که کسب‌وکار آن‌جا نیز همانند کتابفروشی‌های سطح شهر اُفت کرده است اما نکته اصلی، خریداران جدید در این بازار هستند که برخلاف مشتریان همیشگی و قدیمی نه برای یافتن کتابی نایاب که برای پیدا کردن کتاب ارزان به اینجا سر می‌زنند.

«آقای حشمتی» از قدیمی‌های بازار ایران است و می‌گوید: «حیات این بازار به فرصت خرید کتابخانه‌های ارزشمند و شخصی وابسته بود؛ بلکه از میان آن‌ها بتوان به نسخه‌ای نایاب رسید اما در دو سال گذشته و به خاطر شرایط اقتصادی خانواده‌ها، افراد مختلف به‌ویژه زوج‌های جوان، کتابخانه‌های کوچک خود را برای فروش می‌گذارند که معمولا کتاب‌های آن‌ها همین کتاب‌های موجود در بازار است اما به خاطر اینکه ما با ۳۰ تا ۳۵ درصد پشت جلد خرید می‌کنیم، مشتری می‌تواند کتاب روز را با قیمت پایین‌تر از ما بخرد.» او حسرت روزگاری را می‌خورد که مشتریانش گاهی برای خرید یک کتاب ماه‌ها منتظر می‌شدند تا مثلا به فرض، چاپ اول کتابی متعلق به دهه چهل  برایشان پیدا شود. او می‌گوید: «من هنوز نتوانستم با این شیوه جدید خو بگیرم و دلتنگ همان مشتریان قدیمی هستم».

سعید از جوانترهای این بازار است و معتقد است: «اتفاقا این تغییر مشتری‌ها بد هم نیست و میزان فروش بیشتر شده است. اگرچه مشتری‌های قدیمی کم شده‌اند و هنوز سود اصلی در همان شیوه قدیم پیدا کردن و فروش کتاب‌های نایاب است، اما مشتریان جدید هم سبب می‌شوند تا دخل‌وخرج مغازه با هم بخواند.»

تاثیر تحریم و تورم بر بازار کتاب ایران

با گسترش تحریم‌ها در دو سال گذشته و نایاب شدن کاغذ در بازار آزاد، وزارت ارشاد با همکاری اتحادیه ناشران شروع به توزیع «کاغذ سهمیه‌ای» کرد بلکه بتواند روند سرسام‌آور افزایش قیمت کتاب را کنترل کند. اقدامی که اگرچه تا حدی توانست به این کنترل قیمت کمک کند اما شرایط بحرانی اقتصاد و همچنین افزایش بی‌رویه قیمت تونر چاپ و سایر هزینه‌های جاری ناشران، سبب شد تا باز هم قیمت پشت جلد کتاب با رشدی دو و گاه سه برابری مواجه شود.

برای آنکه روند افزایش قیمت کتاب را بهتر درک کنیم باید در نظر بگیریم که در سال ۹۷ قیمت پشت جلد یک کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای در قطع رقعی با جلد شومیز،‌ بین ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان بود؛ یعنی صفحه‌ای حدود ۸۰ تا ۱۰۰ تومان. این رقم در سال ۹۹ به صفحه‌ای ۲۰۰ تا ۲۳۰ تومان افزایش یافته است که قیمت همان کتاب را در سال ۹۹ به مبلغ ۴۰ تا ۴۳ هزار تومان می‌رساند. حال اگر به سال ۹۶ بازگردیم متوجه می‌شویم که قیمت پشت جلد همین کتاب، چیزی حدود ۱۲ هزار تومان بوده است و نشان می‌دهد که قیمت کتاب طی سه سال، رشدی سه برابری را تجربه کرده است.

سونامی تعطیلی و ورشکستگی کتابفروشی‌ها

افزایش قیمت‌های مورد اشاره،‌ بر میزان خرید کتاب تاثیر مستقیم گذاشت و سبب شد با شروع تعطیلات ناشی از همه‌گیری کرونا، کتابفروشی‌های زیادی ورشکست و تعطیل شوند. کتابفروشی‌هایی که گاه عمر فعالیت آن‌ها به بیش از ۵۰ سال می‌رسید.

«کتابفروشی طهوری» با قدمتی ۷۰ ساله شاید مهمترین آن‌ها باشد. «طهوری» اگرچه نام شناخته‌شده‌تری است اما کتابفروشی‌های دیگری هم بودند که در کوران گسترش کرونا تاب نیاوردند و به ناچار تعطیل شدند. کتابفروشی‌های نیل، دف، هنوز، کتابسرای عبدالهی در شیراز یا کتابفروشی معروف رشت که گفته شاید با ادامه این شرایط مجبور به تعطیل کردن کسب‌وکار خود شود و ده‌ها نام دیگر، به دومینوی تعطیلی کتابفروشی‌ها پیوسته‌اند.

اما در این میان، همان‌طور که گفتیم مغازه‌ها و دستفروشانی که کتاب‌های دست‌دوم می‌فروختند، توانستند بخش زیادی از مشتریانی که دیگر توان خرید کتاب نو را نداشتند، به خود جذب کنند. هرچند این جذب مشتری سبب شد تا شیوه فعالیت آن‌ها به سمتی برود که شاید دیگر نتوان آن‌ها را «کتابفروشی‌های خاص» نامید.

قاچاقچیان در بازار کتاب

در کنار همه این مسائل، رواج فروش کتاب‌های کپی در این کتابفروشی‌ها و نیز در بساط کتابفروشان کنار خیابانی، به صنعت نشر و ناشران مستقل و فرهنگی در ایران ضربه سنگینی زده است. موضوعی که بارها با عنوان قاچاق کتاب تیتر یک رسانه‌ها شد. قاچاق کتاب‌هایی که به‌محض استقبال گسترده از آن‌ها در بازار رسمی، افراد سودجو نسخه‌های قاچاقشان را به بازار عرضه می‌کنند و به دلیل این که در این روش به پرداخت هزینه‌های حق‌التالیف و طراحی و هزینه‌های جاری ناشران نیازی نیست، می‌توانند این کتاب‌ها را با نصف قیمت کتاب اصلی به فروش برسانند. غرفه‌های فروش ۵۰ درصدی که در سطح به چشم می‌خورند معمولا از این کتاب‌ها تغذیه می‌کنند.

اگرچه «اتحادیه ناشران» در دو سال گذشته با جدیت بیشتری به جنگ این قاچاقچیان کتاب رفته است اما در بازار دست‌دوم فروشان و دستفروشان کنار خیابانی، همچنان به‌راحتی به این کتاب‌ها برمی‌خوریم.

«آقای یحیوی» که در خیابان یوسف آباد زیرپله‌ای قدیمی دارد و سال‌ها است که به فروش کتاب‌های نایاب مشغول است، می‌گوید: «متاسفانه زمانی دستفروشان کتاب و همکارانی از جنس من، هویت خود را از فروش کتاب‌های نایاب و ممنوع می‌گرفتند اما امروز به خاطر بازار پرسود کتاب قاچاق، بسیاری به فروش کتاب‌هایی که نسخه اصلی‌ آن‌ها در بازار موجود است روی آوردند که هویت این شغل را به خطر انداخته است چرا که بعضی از ما دیگر «فروشنده کتاب ممنوع شده یا نایاب» نیستیم، بلکه «فروشنده کتاب دزدی» هستیم. این که فرد یا افرادی کتاب ناشری را کپی کنند و به نصف قیمت بفروشند، دزدی محسوب می‌شود و البته من به‌شخصه این کار را انجام نمی‌دهم.»

رحیم، از دستفروشان خیابان انقلاب، معتقد است: «دلیل اقبال مردم به کتاب‌های کپی یا چاپ قدیم، نه فقط قیمت کمتر آن‌ها که بی‌اعتمادی مردم به پروسه اخذ مجوز و مسئله سانسور است.» او به سوال تکراری خریدارانش اشاره می‌کند که می‌پرسند: «کتاب سانسور که نشده است؟» رحیم برای اثبات نظر خود به کتابی که در بساط  دارد اشاره می‌کند و می‌گوید: «این کتاب پس از چند سال، توسط ناشرش تجدید چاپ شده است و با وجود برابری قیمت نسخه اصلی با نسخه‌ای که دستفروشان می‌فروشند، مردم حاضر به خرید نسخه تجدید چاپ شده نیستند چون گمان می‌کنند کتاب سانسور شده است.»

بر خلاف نظر رحیم، یکی از کتابفروشی‌های راسته کریم‌خان که حاضر به اعلام نام نشد، می‌گوید:  «خریداران واقعی متوجه فرق کیفیت، چه در نوع چاپ و چه در بی‌غلط بودن نسخه‌های اصلی هستند اما وضعیت بد اقتصادی سبب شده است تا مردم با وجود آگاهی از کیفیت پایین نسخه‌های قاچاق یا دست‌دوم، به دلیل قیمت پایین، این نسخه‌ها را خریداری کنند.»

قدیمی‌فروش‌های کتاب در ایران چه می‌کنند؟

با توجه به اینکه در این گزارش بیشتر قصد بررسی وضعیت کتابفروشی‌های خاص و قدیمی را داشتیم بار دیگر به سراغ یکی از قدیمی‌های این بازار که در خیابان انقلاب سال‌ها است فعالیت دارد رفتیم. آقا ابراهیم به گفته خودش ۴۰ سال است که در کار فروش کتاب‌های قدیمی و نایاب است. او معتقد است: «هنوز قدیمی‌ها و هسته اصلی کتابفروشی‌های خاص و قدیمی‌فروش، به سراغ کتاب‌های قاچاق و کپی نرفته‌اند. اما این واقعیت است که بازار از کتاب‌های روز که به‌صورت دست‌دوم به فروش می‌رسند پر شده است.» آقا ابراهیم همانند آقای حشمتی دلیل این امر را بیشتر شدن فروشندگان کتابخانه‌های شخصی می‌داند و می‌گوید: «فقط بحث نیاز مالی برای فروش کتاب‌های شخصی نیست، کوچک شدن خانه‌ها سبب شده مردم کتاب‌هایی که خوانده‌اند را اینجا برای فروش بگذارند تا با پولش کتاب جدید بخرند.» او بیشتر این گروه از مشتری‌ها را دانشجوها می‌داند و می‌گوید: «با این وضعیت قیمت بالای کتاب و جا نیفتادن استفاده از کتابخانه‌های عمومی، دانشجوها و جوانترها برای خرید کتاب جدید، کتاب‌هایی که قبلا خریده‌اند را به نصف و گاه ۳۰ درصد قیمت پشت جلد می‌فروشند و از خود ما یا کتابفروشی‌های بازار اصلی، کتاب‌های دیگری می‌خرند.»

از آقا ابراهیم درباره وجود مشتریانی که هنوز برای کتاب‌های خاص و چاپ قدیم هزینه می‌کنند پرسیدیم. او گفت: «این جنس مشتری‌ها به‌شدت کم شده‌اند چرا که نسل جدید این بازار به سمت فروش در فضای مجازی رفته‌اند و با حذف هزینه‌های جا و مکان، این امکان را دارند تا نسخه‌های نایاب را به قیمتی بسیار کمتر از مغازه‌داری چون من به فروش برسانند.»

او همچنین به مسئله چاپ دیجیتال اشاره می‌کند و می‌گوید: «بیشتر علاقه‌مندان به خواندن نسخه‌های چاپی قدیم که سانسور کمتری دارند یا انتشار آن‌ها ممنوع شده است، به جای خرید نسخه اصل از طریق اینترنت به پی‌دی‌اف کتاب‌های قدیمی دسترسی پیدا می‌کنند و از روی آن‌ها چاپ می‌کنند و نیازی به‌صرف هزینه‌های بالا برای خرید نسخه قدیمی ندارند.»

بازاری که دیگر از رنگ و بو افتاده

بازار کتابفروشی‌های خاص و قدیمی فروش تهران امروز دیگر رنگ بوی سال‌های قبل را ندارد. بیشتر مغازه‌ها از نسخه‌های دیجیتال پر شده‌اند و آنچه در ویترینشان به چشم می‌خورد کتاب‌های دست‌دوم منتشر شده در همین سال‌های اخیر است. هرچند این تغییر به نفع مردمی است که به دلیل وضعیت سخت اقتصادی، توان خرید کتاب‌ با قیمت به‌روز شده پشت جلد را ندارند و اگر هنوز کتاب را از سبد خرید خود حذف نکرده باشند، گاهی با کمی جست‌وجو می‌توانند در این مغازه‌ها نسخه دست‌دوم کتاب‌های روز را با قیمتی کمتر پیدا کنند.

این مسئله در دو سال گذشته سبب شده است تا کتابفروشی‌هایی در سطح شهر تهران، با تغییر شیوه فروش به محل مبادله یا فروش کتاب‌های دست‌دوم تبدیل شوند که شاید مشهورترین آن «کتابفروشی نشر رود» در کریم‌خان باشد. یک کتابفروشی قدیمی که به مرور و طی یک سال و نیم گذشته، از کتابفروشی به  دست‌دوم فروشی کتاب بدل شد.

اگر روزگاری در میان بساط دستفروشان و کتابفروشی‌های کوچک و قدیمی، کتاب‌های ممنوعه و نایاب به چشم می‌خورد، آنچه امروز به چشم می‌آید همان کتاب‌های پشت ویترین مغازه‌ها است که فقط ردی از مطالعه فرد دیگری بر آن نقش بسته است و همین، آن کتاب را به خریده شدن دوباره و سفر به خانه‌ای نو سوق می‌دهد. تا کی و کجا دوباره خریدار جدید آن را بفروشد و دیگری و دیگران آن را بارها و بارها بخرند و بفروشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *