مرگ، انتخابی برای فرار از فقر؛ محرومیت سیستان و بلوچستان به روایت آمار

By | ۱۳۹۹-۱۲-۰۷

بنابر گزارش فعالان بلوچ، اعتراضات در استان سیستان و بلوچستان ادامه دارد و  خبرهایی از قطعی اینترنت در شهرهای مختلف این استان به گوش می‌رسد. این اعتراضات که از روز دوشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۹، هم‌زمان با انتشار ویدیوهایی از شلیک نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سوخت‌بران بلوچ آغاز شد، بار دیگر موضوع فقر، بی‌کاری و تبعیض در این استان را مورد توجه قرار داده است.

در این گزارش تلاش کرده‌ایم بر اساس آمار‌های رسمی جمهوری اسلامی، بگوییم وقتی از فقر در سیستان و بلوچستان حرف می‌زنیم، دقیقا از چه حرف می‌زنیم یا فقری که آدم‌ها را وادار به سوخت‌بری می‌کند، چه شکلی است؟

حتی در روایت‌های رسمی صاحب‌منصبان و رسانه‌های وابسته به حاکمیت نیز نام استان سیستان و بلوچستان هم‌نشین محرومیت و فقر است.
نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵ هم‌چنین نشان می‌دهند که بی‌سوادی در استان سیستان و بلوچستان برای مردان ۱۸.۷ درصد و برای زنان ۲۹.۱ است

حتی در روایت‌های رسمی صاحب‌منصبان و رسانه‌های وابسته به حاکمیت نیز نام استان سیستان و بلوچستان هم‌نشین محرومیت و فقر است. گویی این رسانه‌ها و مقام‌های رسمی که به طور معمول در برابر نارسایی‌ها و کمبودها تمام تلاش خود را می‌کنند تا واقعیت را اگرنه تحریف که دست‌کم تعدیل کنند، در برابر هجوم فلاکتی که در این استان چشم و گوش را پر می‌کند، خلع سلاح می‌شوند.

وجود فقر و محرومیت در سیستان و بلوچستان چنان عیان و آشکار است که شاید کمتر نیازی به آن باشد تا با استناد به گزارش‌های آماری و اعداد و ارقام بخواهی آن را به تصویر بکشی. با این حال، اعداد و ارقام این گزارش‌‌های آماری این حسن را دارند که نشان می‌دهند وقتی از فقر یا محرومیت در استان سیستان و بلوچستان صحبت می‌کنیم، دقیقا از چه سخن می‌گوییم.

گزارش مرکز آمار ایران از رتبه‌بندی سهم استان‌های مختلف از کل تولید ناخالص داخلی ایران نشان می‌‌دهد که سهم استان سیستان و بلوچستان در دوره زمانی ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۶ ناچیز و از ۰.۹ درصد تا ۱.۴ درصد در نوسان بوده و سهم این استان پهناور از تولید ناخالص داخلی حتی به ۱.۵ درصد نیز نرسیده است.

آمار میزان تولید سرانه به تفکیک استان‌های ایران نیز نشان می‌دهد که استان سیستان و بلوچستان از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی، قعرنشین استان‌های ایران است.

دخلی که با خرج برابر نیست

در سطح هزینه و درآمد خانوار نیز نتایج مشابه است. به استناد گزارش مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۹۸میانگین درآمد خانوارهای شهری و روستایی استان سیستان و بلوچستان پایین‌ترین بین خانوارهای شهری و روستایی ایران بوده است. هر خانوار شهری در این استان پارسال ۳۴ میلیون و ۳۳۸ هزار و ۴۰۰ تومان درآمد داشته که البته پاسخ‌گوی هزینه‌های سالانه آن‌ها نبوده است. در این گزارش، متوسط درآمد خانوارهای شهری در ایران ۳۶ میلیون و ۵۳۵ هزار و ۷۰۰ تومان اعلام شد. به این ترتیب، تراز بودجه خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۹۸ دو میلیون و ۱۹۷ هزار و ۳۰۰ تومان منفی بوده است.

این وضعیت برای خانوارهای روستایی استان نیز تکرار شده است. روستانشینان سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۹۸ به طور متوسط  درآمد سالانه‌ای معادل ۱۲ میلیون و ۸۱۰ هزار و ۴۰۰ تومان کسب کردند در حالی که هزینه‌های آن‌ها به طور میانگین در این سال به ۱۴میلیون و ۶۴۳ هزار تومان رسید که در نهایت در پایان پارسال کسری بودجه‌ای معادل یک میلیون و ۸۳۲ هزار تومان برای آن‌ها رقم زد.

کسری تراز بودجه خانوارهای ساکن در استان خود به خوبی بیانگر تحمیل فقر به زندگی اهالی استانی است که به لحاظ تورم، نرخی حتی بالاتر از میانگین کشوری را تجربه می‌کنند.

در پایان سال ۱۳۹۸، نرخ تورم متوسط ۱۲ ماهه‌ای که مرکز آمار ایران برای کل کشور اعلام کرد، ۳۴.۸ درصد بود. حال آن‌که نرخ تورم متوسط استان سیستان و بلوچستان در دوره مشابه به ۳۷.۱ درصد می‌رسید؛ به این معنا که پارسال پایین‌ترین درآمد خانوارهای شهری و روستایی در استانی رقم خورد که نرخ تورمی حتی بالاتر از میانگین کشوری را از سر گذراند.

کار نیست، امیدی هم به کاری نیست

دیگر شاخص کلان اقتصادی که به طور معمول می‌تواند تصویری قابل فهم از وضعیت معیشتی و رفاه جامعه ارایه کند، سنجش شاخص‌های مربوط به بازار کار است. نرخ بی‌کاری در سال ۱۳۹۸ در استان سیستان و بلوچستان ۱۳.۱ درصد بود که اگرچه بالاترین نرخ بی‌کاری در میان استان‌های ایران به حساب نمی‌آمد اما از نرخ بی‌کاری میانگین کشوری بالاتر بود. این نرخ در پایان پارسال، ۱۰.۷ درصد اعلام شد.

علاوه بر نرخ بی‌کاری، دو شاخص نرخ مشارکت اقتصادی و نسبت اشتغال، از جمله شاخص‌های بسیار مهم مربوط به بازار کار به حساب می‌آیند. نرخ مشارکت اقتصادی استان در سال ۱۳۹۸ به ۳۷.۵ درصد رسید که پس از استان مرکزی، پایین‌ترین نرخ مشارکت اقتصادی در میان استان‌های ایران بود.
نرخ مشارکت اقتصادی نشان می‌دهد که چه سهمی از جمعیت در سن کار در بازار کار حضور یافته و شانس خود را برای یافتن شغل امتحان کرده است. میانگین نرخ مشارکت اقتصادی در کل کشور در سال ۱۳۹۸ به ۴۴.۱ درصد رسیده بود.

نسبت اشتغال، دیگر شاخص قابل توجه در بیان وضعیت بازار کار است. پارسال نسبت اشتغال در استان سیستان و بلوچستان ۳۲.۶ درصد بود که پایین‌ترین رقم نسبت اشتغال در میان تمام استان‌های ایران به حساب می‌آمد. میانگین کشوری نسبت اشتغال در این سال به رقم ۳۹.۴ درصد بالغ می‌شد.

نسبت اشتغال بیان‌گر آن است که چه درصدی از کل جمعیت در سن کار توانسته است شغلی داشته باشد.

آخرین گزارش مرکز آمار ایران از شاخص‌‌های بازار کار ایران به فصل پاییز سال ۱۳۹۹ مربوط می‌شود. در این گزارش، نرخ بی‌کاری استان سیستان و بلوچستان ۸.۹ درصد اعلام شده که تک رقمی است و حتی از میانگین کشوری نرخ بی‌کاری در این فصل – ۹.۴ درصد – کمتر است. اما دیگر شاخص‌های مربوط به بازار کار در استان نشان می‌دهند که این کاهش نرخ بی‌کاری را نمی‌توان به حساب بهبود وضعیت اشتغال در استان نوشت.

نرخ مشارکت اقتصادی در استان طی فصل پاییز به ۳۲.۹ درصد رسید که نازل‌ترین نرخ مشارکت اقتصادی در میان استان‌های ایران بود. میانگین کشوری نرخ مشارکت اقتصادی در پاییز امسال ۴۱.۴ درصد بود.

هم‌چنین نسبت اشتغال در استان سیستان و بلوچستان طی پاییز ۱۳۹۹ به رقم ۲۹.۹ درصد رسید که پایین‌ترین رقم نسبت اشتغال در میان ۳۱ استان به شمار می‌رفت. میانگین کشوری رقم نسبت اشتغال در پاییز ۹۹۱۳ در گزارش مرکز آمار ایران ۳۷.۵ درصد اعلام شد.

پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی در استان سیستان و بلوچستان و همین‌طور نازل بودن نسبت اشتغال در این استان را می‌توان به پایین بودن ظرفیت اشتغال‌زایی استان مرتبط دانست که افراد را از یافتن شغل مناسب ناامید کرده است به طوری که جویندگان شغل این بازار را ترک می‌کنند و خانه‌نشین می‌‌شوند. علاوه بر این، ساختار سنتی استان و موانع فرهنگی حضور زنان در بازار کار، بخش بزرگی از جمعیت در سن کار را عملا از حضور در بازار و جست‌وجو برای شغل محروم می‌‌کند.

زمانی وضعیت بازار کار استان سیستان و بلوچستان واقعی‌تر می‌شود که بدانیم استان به لحاظ سنی، جوان‌ترین استان ایران است. بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵، میانه سنی در سیستان و بلوچستان به ۲۱ سال می‌رسید در حالی که میانه سنی جمعیت ایران در آن سرشماری ۳۰ سال اعلام شد.

فلاکت‌بارتر

حال با داشتن روایت‌هایی از تورم و بی‌کاری، می‌توان به تصویری از شاخص فلاکت در استان سیستان و بلوچستان و مقایسه این شاخص با میانگین کشوری شاخص فلاکت پرداخت. میانگین شاخص فلاکت در سال ۱۳۹۸ برای کل ایران ۴۴.۵ بود اما این شاخص برای استان سیستان و بلوچستان به ۵۰.۲ واحد می‌رسید.

نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵ هم‌چنین نشان می‌دهند که بی‌سوادی در استان سیستان و بلوچستان برای مردان ۱۸.۷ درصد و برای زنان ۲۹.۱ است که نسبت به بقیه استان‌های ایران، نرخ بالاتری دارد.

هم‌چنین نرخ شهرنشینی در استان سیستان و بلوچستان در سرشماری سال ۱۳۹۵ رقمی معادل ۴۸.۵ درصد اعلام شد که نازل‌ترین میزان شهرنشینی در کل استان‌های ایران بود. میانگین میزان شهرنشینی در ایران در آن سرشماری بیش از ۷۷ درصد گزارش شد.

میزان بی‌سوادی استان سیستان و بلوچستان در میان دختران و زنان بیشتر است. شمار قابل توجهی از کودکان به دلیل فقر و تنگ‌دستی، یا به مدرسه نمی‌روند و برای کمک به مخارج خانواده به کار مشغولند و یا از مقطع ابتدایی و متوسطه به بالا ترک تحصیل می‌کنند و بعضا به ازدواج‌های اجباری تن می‌دهند.

سرنوشت پسرها متفاوت است؛ آن‌ها اگر راهی برای ادامه تحصیل نیابند، ناچار می‌شوند به دست‌فروشی و مشاغلی از این دست روی آورند یا این‌که خرید و فروش سوخت و انتقال به  آن سوی مرزها را به عنوان راهی برای کسب معاش انتخاب می‌کنند.

یک چرای تاریخی

اما این تصویر شفاف و یکپارچه از فقر و محرومیت، تصویری تاریخی از استان سیستان و بلوچستان است و حتی تغییر حکومت‌ها و رژیم‌های سیاسی و نیز رفت و آمدهای دولت‌ها هم نتوانسته‌اند این تصویر را تغییر دهند.
واقعا چرا سیستان و بلوچستان توسعه نمی‌یابد؟ چندی پیش «امیر ثامنی»، رییس گروه آمایش سرزمین سازمان برنامه و بودجه کشور تلاش کرده بود تا به این پرسش در قالب یادداشتی که در روزنامه «دنیای اقتصاد» منتشر شد، پاسخ دهد.

ثامنی تاکید کرده بود: «مساله سیستان‌وبلوچستان در فقدان جامعیت، یکپارچگی نهادی و مشارکت مردم حل نمی‌شود.»

او در بند دیگری با تصریح بر این‌که از ظرفیت واقعی توسعه استان درک اشتباه وجود دارد، نوشته بود موقعیت ممتاز استان در بازرگانی، تجارت و ترانزیت بین‌المللی نادیده گرفته شده است و رقبای منطقه‌ای با سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها، گوی رقابت را از سیستان و بلوچستان ربوده‌اند.

این مقام سازمان برنامه و بودجه در پاسخ‌گویی به پرسش اساسی چرایی توسعه نیافتگی سیستان و بلوچستان، در بند دیگری تاکید کرده بود: «استان از ظرفیت حضور موثر نخبگانش در لایه‌های سطح بالا و تصمیم‌گیر دولت محروم است.»

در واقع در ساختار سیاسی ایران، سیستانی‌ها و بلوچستانی‌‌ها کسی را ندارند که برای آن‌ها لابی کرده و امکانات فراهم کند. یکی از دلایل این خلاء،  تبعیض‌های مذهبی و قومی است که در ساختار حکومت علیه اقلیت‌ها نهادینه شده است.

امیر ثامنی در پایان، دورافتادگی جغرافیایی از پهنه سرزمین و قطع پیوند ارتباطی با پیرامون را از مُهرهای توسعه‌نیافتگی بر پیشانی سیستان و بلوچستان می‌داند و بر اهمیت تسهیل تعاملات اقتصادی مرزنشینان پافشاری می‌کند؛ درست در روزهایی که با آتش گشودن نیروهای نظامی و امنیتی به روی چندین سوخت‌بر مرزنشین در سراوان، استان سیستان وبلوچستان افزون بر تحمل زخم کهنه فقر و محرومیتی تاریخی، داغ‌دار داغی تازه است. 

آرش حسن‌نیا , ایران وایر:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *