محیط‌بانان به «سوگ‌نامه» نیازی ندارند

By | ۱۴۰۰-۰۱-۱۸
درباره دو محیط بانی که با گلوله شکارچیان شهید شدند
امروز خبر شهادت میکائیل هاشمی و مهدی مجلل را شنیدم و بعد عکس‌های دل‌خراش‌شان رسید. دراز کشیده با دست‌های باز روی خاک خدا، خون خشکیده روی لباس‌های خدمت، پوکه‌های خالی فشنگ کنار شیشه خردشده ماشین…

دو محیط بانی که با گلوله شکارچیان شهید شدند

عصرایران؛ احسان محمدی- تا خبر شهادت محیط‌بانی می‌رسد ذهنم مثل کامپیوتر شروع می‌کند به گشتن فایل‌هایش. دنبال ردپایی در خاطراتم می‌گردم و متاسفانه خیلی وقت‌ها عکسی، لبخندی، خاطره‌ای یا حتی مجادله کلامی سر کلاس درس می‌رسم.

در طول 16 سال گذشته بیش از هر رئیس‌سازمان محیط‌ زیستی با محیط‌بانان برخورد داشته‌ام. محل کارم در کرج سالهاست وظیفه آموزش محیط‌بانان را برعهده دارد و همین امر موجب شده تقریباً تمام محیط‌بانان کشور دست‌کم یک‌بار بیایند و دوره‌ای بگذرانند و با آن‌ها دم‌خور شوم، ماموریت بروم، سر کلاس و کارگاه آموزشی‌شان باشم، از آن‌ها یاد بگیرم، در خوابگاه‌شان چایی بنوشم یا در ساعت آزادشان با هم ورزش کنیم.

بی‌هیچ اغراقی از نازنین‌ترین انسان‌هایی هستند که دیده‌ام. کسی که زندگی‌اش را صرف مراقبت از طبیعت کشور می‌کند، در مناطق برف‌گیر یا کویری و تفته، روی قایق یا سوار بر موتور از گونه‌های گیاهی و جانوری محافظت می‌کند حتماً انسان ویژه و متفاوتی است.

پیش از این هم در یادداشت «محیط‌بانان، تندیش‌های زنده وظیفه‌شناسی» نوشتم جز نیروهای نظامی و امنیتی، چند شغل را می‌توان مثال زد که کسانی، دور از چشم ناظر و دوربین مداربسته و رئیس و … اینطور برای انجام وظیفه تن را جلوی گلوله سپر کنند؟ خیلی اوقات می‌توانند چشم ببندند و وانمود کنند که ندیدند، بروند یک گوشه در سایه‌ساری بخوابند، کسی خبردار نمی‌شود در کوهستانی بی‌نهایت خانی آمده یا خانی رفته، اما آنها تندیس‌های زنده «وظیفه‌شناسی» هستند.

امروز خبر شهادت میکائیل هاشمی و مهدی مجلل را شنیدم و بعد عکس‌های دل‌خراش‌شان رسید. دراز کشیده با دست‌های باز روی خاک خدا، خون خشکیده روی لباس‌های خدمت، پوکه‌های خالی فشنگ کنار شیشه خردشده ماشین و ذهنم رفت سراغ گشتن فایل‌هایش …

هیچ مرثیه‌ای برای این رنج دل را آرام نمی‌کند. اینکه کسی یا کسانی (شکارچی یا متخلف متجاوز به طبیعت) دست به اسلحه ببرد و به تن هموطن خود که در حال دفاع از آب و خاک و سرسبزی است شلیک کند یک تراژدی تمام‌عیار است. چه می‌شود نوشت که دل مادر یک محیط‌بان شهید یا فرزندانش آرام بگیرد؟ که کسانی نگویند «مگر چقدر حقوق می‌گرفت که خودش را به کُشتن دارد؟» «مگه چند جک و جانور ارزشش را داشتند؟»، «وقتی میلیاردی اختلاس می‌کنند آدم عاقل خودش رو می‌ندازه جلوی گلوله؟»محیط بان

بعد از انقلاب بیش از 140 محیط‌بان شهید شده‌اند. آمار می‌گوید 30درصد آن‌ها با شلیک گلوله شکارچیان به شهادت رسیده‌اند، مابقی در نتیجه سوانجی مانند تصادف در حین ماموریت، پرتاب از کوه، سرما یا گرمازدگی و … جان باخته‌اند. یعنی حدود 50 نفر با شلیک مستقیم جان‌شان را فدا کرده‌اند. یعنی کسانی اسلحه را نشانه رفته‌اند تا بر سر و سینه بک هموطن شلیک کنند به جرم اینکه مانع از تجاوز و تعدی به حق حیات جانداران شده است.

در این سال‌ها اقدامات خوبی در زمینه آموزش، معیشت، حمایت‌های بیمه‌ای و حقوقی برای محیط‌بانان صورت گرفته است. هنوز کافی نیست اما با همراهی مردم که به مدد رسانه‌ها با این قشر زحمتکش همدلی می‌کنند، محیط‌بانان حالا غریبه نیستند ولی درد اینجاست که  متخلف مسلح خیلی آسان به خود اجازه می‌دهد آن‌ها را سلاخی کند و گمان دارند که در طبیعت دراندشت خدا جنایت‌شان دفن می‌شود و می‌گریزند یا با پرداخت دیه از قصاص نجات پیدا می‌کنند.

ماجرای درگیری محیط‌بانان و متخلفان ابعاد بسیار پیچیده‌ی دارد. از وجود بیش از یک میلیون اسلحه دست مردم تا کمبود نفرات، از احساس مالکیت برخی شکارچیان نسبت به تمام جانداران روی زمین تا فقدان تجهیزات برای پایش آنلاین مناطق و روبرو شدن ناگزیر محیط‌بان و شکارچی هیجان‌زده با هم، از در اولویت نبودن محیط‌زیست برای دولت‌ها تا فقری که بعضی اوقات باعث می‌شود گوشت شکار سر سفره برود و …

ماجرا با سوگنامه نوشتن حل نمی‌شود. کافی است به یاد بیاورید ده روز پیش نمایندگان مجلس شورای اسلامی دست به کاهش بودجه سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به سال گذشته زدند. خوشبختانه با اعتراض فعالان رسانه‌ای و حامیان محیط‌زیست و پیگیری مدیران این سازمان بودجه اصلاح شد و افزایش پیدا کرد اما تا چنین نگاه‌های درجه دو و سطح پائینی نسبت به محیط زیست وجود دارد شاهد تاوان دادن محیط بانانی خواهیم بود که در خط مقدم مبارزه با متخلفان هستند. آن‌ها سوگ‌نامه نمی‌خواهند، مویه و بنر تسلیت دردشان را چاره نمی‌کند، همراهی ملی برای پاسداری از ایران می‌خواهند.

با سرعت عمل و دقت نیروهای نظامی و امنیتی عاملان شهادت میکائیل هاشمی و مهدی مجلل دستگیر شده‌اند. همه منتظر عدالت هستیم تا این جنایت بدون مکافات نماند اما آیا تضمینی وجود دارد دوباره شاهد فاجعه‌ای خون‌بار از این دست نباشیم؟ کاش اینطور بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *