سپاه، فرزند خامنه‌ای و حاکم ایران

By | ۱۴۰۰-۰۲-۰۶

نیروی نظامی‌ای که یک دهه پیش در آستانه انحلال و ادغام در ارتش بود چگونه در جایگاه «حاکم مطلق» قرار گرفت؟

فایل صوتی افشا شده محمدجواد ظریف، نکته‌ای داشت که همه می‌دانستند ولی تا به حال از زبان یک مقام عالی جمهوری اسلامی بیان نشده بود: سپاه بر جان و مال و زندگی مردم ایران حاکمیت مطلق دارد.

ظریف در این مصاحبه بیش از سه‌ساعته از نقش سپاه در تعیین سیاست داخلی و خارجی ایران می‌گوید. از منافع پنهان و آشکار آن‌ها در بحران‌های سیاسی و بین‌المللی ایران پرده برمی‌دارد و از همه مهم‌تر بر این نکته تاکید می‌کند که سپاه پس از برجام، بازیگر نیابتی روسیه برای تخریب این توافق بین‌المللی بوده است.

در مهرماه ۱۳۹۸، علی خامنه‌ای دیداری مهم با مجمع عالی فرماندهان سپاه داشت. او در این دیدار سپاهی‌ها را فرزندان خود خواند و اعلام کرد که از عملکرد آن‌ها «صددرصد راضی‌» است

وزیرخارجه ایران با ذکر جزئیات رویدادهای مختلف می‌گوید که این سپاه است که عملا با کنار گذاردن روال‌های قانونی در همین سیستم پراشکال جمهوری اسلامی می‌تواند به یک کشور دیگر حمله موشکی کند، حمله به سفارت عربستان را برنامه‌ریزی و اجرا کند، با روسیه مذاکره کند و نیروی نظامی ایران را به جنگ در کشور دیگر بفرستد، هواپیمای مسافربری را سرنگون کند و بر آن سرپوش بگذارد و عملا سیاست، اقتصاد و زندگی مردم را به گروگان بگیرد.

اما سپاه چگونه به چنین پدیده‌ای در جمهوری اسلامی بدل شد؟ روابط سپاه و رهبر ایران چگونه است؟ این نیرو از چه مرجعی نیرو و اختیار می گیرد و به چه کسی پاسخگو است؟

فرزندان سپاهی‌ام، نفوذ خود را ۱۰ یا حتی ۱۰۰ برابر کنید

در مهرماه ۱۳۹۸، علی خامنه‌ای دیداری مهم با مجمع عالی فرماندهان سپاه داشت. او در این دیدار سپاهی‌ها را فرزندان خود خواند و اعلام کرد که از عملکرد آن‌ها «صددرصد راضی‌» است. او در خطاب خود به فرماندهان سپاه، ضمن تمجید از حضور این نیروی نظامی در سیاست بین‌المللی، امور فرهنگی، امور اقتصادی و سازندگی، امور اجتماعی و دیگر عرصه‌های فعالیت در ایران، از آن‌ها خواست تا حضور و نفوذ خود را بیش از گذشته گسترش دهند و به «ده و یا حتی صد برابر» وضعیت فعلی برسانند.

سپاه در سه دهه رهبری علی خامنه‌ای و با چراغ سبز او، تقریبا تمامی حوزه‌های مرتبط با کار یک دولت مستقر را به شکل ویژه و بدون وجود هیچ مکانیسم پاسخگویی و شفافیت، در اختیار گرفته است. داشتن سازمان اطلاعاتی مستقل و متنفذ، فعالیت اقتصادی در همه زمینه‌ها، از حوزه انرژی و ارتباطات تا گمرک و اسکله‌های اختصاصی، در کنار اختیارات خاص برای کنترل روابط دیپلماتیک در سطح منطقه و بین‌المللی، و همچنین، دارا بودن سازمان رسانه‌ای، تبلیغاتی و فرهنگی گسترده، سبب شده است تا سپاه گام به گام حوزه‌های نفوذ و حضور «دولت» را در ایران قبضه کند و به «دولت در سایه» رهبر جمهوری اسلامی ایران بدل شود.

شاید کمتر کسی گمان می‌کرد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در آخرین روزهای عمر روح‌الله خمینی مراحل حذف و ادغام در ارتش ایران را سپری می‌کرد و فرماندهانش در آستانه محاکمه در دادگاه‌های نظامی بودند، سه دهه بعد به سازمانی تبدیل شود که در امور نظامی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی، بین‌المللی و فرهنگی در جمهوری اسلامی، بازیگری بی‌رقیب باشد.

منجی سپاه با فسخ حکم خمینی

رابطه دومین رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران از همان ابتدا رابطه‌ای ویژه و خاص بوده است. علی خامنه‌ای تنها چند روز پس از آن که ردای رهبری جمهوری اسلامی را بر دوش انداخت، دستور داد تا اجرای فرمان روح‌الله خمینی به هاشمی رفسنجانی برای ادغام نیروهای مسلح متوقف شود.

طرح ادغام نیروهای مسلح برای رسیدن به انسجام و هم‌افزایی، در حکم انتصاب اکبر هاشمی رفسنجانی در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ به سمت جانشین فرمانده کل قوا، به صراحت از سوی آیت‌الله خمینی ذکر شده بود. بنا به این حکم، رفسنجانی مامور شده بود تا به نیابت از رهبر وقت ایران، با تشکیل یک ستاد فرماندهی کل و تمرکز اختیارات تبلیغی، نظامی، لجستیکی و پشتیبانی، کار «حذف یا ادغام سازمان‌ها و تشکیلات تکراری و غیرضروری» را به سرانجام برساند. در آن حکم، علاوه بر موضوع ادغام، بحث برپایی دادگاه‌های نظامی برای محاکمه فرماندهان نظامی در همه رده‌ها نیز ذکر شده بود، و به رفسنجانی امر شده بود که به شکل «درست و قاطع» از «قوانین دادگاه‌های نظامی در زمان جنگ» برای تنبیه متخلفان استفاده شود.

در ماه‌های پایانی عمر نخستین رهبر جمهوری اسلامی، سپاه در متزلزل‌ترین موقعیت خود از ابتدای تشکیل قرار داشت. فرماندهانش در معرض محاکمه و حتی اعدام بودند، و سازمان سپاه نیز مراحل پایانی حذف و ادغام در ارتش را سپری می‌کرد.

اما چند روز پس از مرگ آیت‌الله خمینی، رهبر جدید به هاشمی دستور می‌دهد تا به‌فوریت موضوع ادغام سپاه و ارتش را کنار بگذارد، چرا که وی به آن موضوع اعتقاد ندارد.

یحیی رحیم صفوی، یکی از فرماندهانی که در سال ۱۳۶۸ در معرض اعدام بود و اکنون مشاور عالی نظامی رهبر جمهوری اسلامی است، در این باره می‌گوید: «با رحلت حضرت امام و آغاز رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، چند روز بیشتر نگذشت که ایشان دستور دادند جلسات طرح ادغام ارتش و سپاه متوقف شود و فرمودند که من اعتقادی به ادغام ارتش و سپاه ندارم و ارتش و سپاه دو بازوی مسلح انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که باید به همین صورت باقی بمانند و طبق وظایف قانون اساسی به همکاری با یکدیگر ادامه دهند.»

سپاه و خامنه‌ای، دو یار دیرین با پروژه‌های شخصی

سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲، دو مقطع زمانی مهم در تحولات خاورمیانه‌اند. در این سال‌ها، اسرائیل به لبنان حمله می‌کند، قرارگاه برون‌مرزی رمضان در ایران تشکیل می‌شود، حزب‌الله لبنان به دنیا می‌آید، جهاد اسلامی لبنان از دل شاخه نظامی فتح منشعب می شود و ترور برون‌مرزی اپوزیسیون جمهوری اسلامی از حالت نامنظم خارج و فرم تشکیلاتی معینی می‌یابد.

در زمستان سال ۱۳۶۱ و چند ماه پس از حمله اسرائیل به لبنان، علی خامنه‌ای از محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه می‌خواهد که طرح خود را برای «تشکیلات رسمی ستاد جنگ‌های نامنظم سپاه برای عملیات برون‌مرزی» تهیه و به شورای عالی دفاع بفرستد.

علی خامنه‌ای، رهبر کنونی ایران در آن زمان در جایگاه ریاست‌جمهوری و ریاست شورای عالی دفاع قرار داشت اما ایده ایجاد واحدی مستقل و منظم برای عملیات‌های برون‌مرزی به دلیل نقش او در شورای عالی دفاع ایجاد نشده بود.

در بهار سال ۱۳۶۱، گروه ۹ نفره فراکسیون حزب‌الله که در آن زمان بخشی از جنبش امل لبنان بودند راهی تهران شدند و با آیت‌الله خمینی دیدار کردند. فراکسیون حزب الله متشکل از جوانان شیعه در مناطق جنوبی لبنان بود که عموما در بخش نظامی جنبش امل فعالیت می‌کرد. جنبش امل، یک گروه عمدتا شیعی بود که در سال ۱۳۵۲ به وسیله امام موسی صدر تشکیل شده بود. به رغم اکثریت داشتن شیعیان در این جنبش، گروه‌های مارکسیست و سکولار لبنانی نیز حضور پررنگی در آن داشتند.

اختلاف جوانان و روحانیون به‌شدت مذهبی جنوب لبنان با بخش‌های سیاسی و غیرمذهبی امل سبب شده بود تا آن‌ها فراکسیونی به اسم «حزب‌الله» تشکیل دهند و اقداماتشان را با یکدیگر هماهنگ سازند.

دیدار بهار سال ۱۳۶۱ آیت‌الله خمینی با ۹ نفر از این افراد انجام شد. صبحی طفیلی و سید عباس موسوی در این دیدار حضور داشتند. این دو نفر بعدتر نخستین و دومین دبیرکل حزب‌الله لبنان شدند.

آن‌ها از آیت‌الله خمینی دو درخواست داشتند. اولین درخواست این بود که از نفوذ انقلابیون ایرانی در جنبش امل به نفع تقویت فراکسیون آن‌ها استفاده شود. تعیین نماینده‌ای برای هماهنگی امور میان فراکسیون حزب‌الله و رهبر جمهوری اسلامی دومین درخواست آن‌ها بود.

آیت‌الله خمینی با هر دو خواسته موافقت کرد. او از بدو تشکیل جنبش امل نسبت به حضور گرایش‌های مارکسیستی و سکولار بدبین بود و طبیعتا تقویت جناح شیعی و به‌شدت مذهبی را سیاستی درست می‌دانست. او همچنین علی خامنه‌ای را به عنوان نماینده و رابط خود به فراکسیون حزب‌الله معرفی کرد. اعطای این مسئولیت به علی خامنه‌ای، او را در جایگاه هماهنگ‌کننده روابط با گروه‌های اسلام‌گرا قرار داد و پرونده افغانستان، لبنان، سوریه، ترکیه و اروپای غربی را زیر دستان او گذاشت؛ پرونده‌هایی که در آن زمان اهمیت چندانی نداشت.

این نقطه آغازی است برای ورود علی خامنه‌ای به بازی‌های منطقه‌ای و پیوند او با سپاه در جایگاه بازیگر سیاست خارجی.

حمله تابستان سال ۱۳۶۱ به لبنان، سرعت تحولات را افزایش داد. خامنه‌ای از فراکسیون حزب‌الله خواست که از جنبش امل خارج شوند و سازمانی مستقل تشکیل دهند. بلافاصله سازمان حزب‌الله لبنان تشکیل و صبحی طفیلی به عنوان نخستین دبیرکل آن برگزیده شد. صبحی طفیلی به‌رغم نزدیکی به تهران و تبعیت از آیت‌الله خمینی، قائل به تقویت فعالیت سیاسی در سازمان حزب‌الله به جای مقاومت مسلحانه بود. در میان شورای رهبری حزب‌الله، سیدعباس موسوی، رابطه نزدیک‌تری با علی خامنه‌ای داشت و مقاومت مسلحانه را پشتوانه فعالیت سیاسی می‌دانست.

برای حفظ انسجام داخلی در سازمان نوپای حزب‌الله، سازمان جهاد اسلامی لبنان به رهبری عماد مغنیه در خارج از سازمان مادر یعنی حزب‌الله، تشکیل شد تا این سازمان به‌صورت مستقل عملیات‌های نظامی و انتحاری را انجام دهد.

به موازات تشکیل این دو سازمان، طرح تشکیلات برون‌مرزی سپاه نیز توسط محسن رضایی تدوین و در اردیبهشت سال ۱۳۶۲ با تایید شورای عالی دفاع، قرارگاه رمضان تشکیل شد. قرارگاه رمضان، تشکیلات رسمی ستاد جنگ‌های نامنظم سپاه برای عملیات برون‌مرزی بود. در سال نخست، این قرارگاه بر عملیات‌های اطلاعاتی برون‌مرزی در مناطق کردنشین شمال عراق و استفاده از معاودان عراقی و نیروهای افغانستانی در جنگ با عراق متمرکز شد. پرونده لبنان در سال نخست، بیشتر در دفتر علی خامنه‌ای رسیدگی می‌شد و تنها بخشی از کارهای اطلاعاتی و لجستیکی با استفاده از امکانات قرارگاه رمضان صورت می‌گرفت.

یگان‌های قرارگاه رمضان متشکل از لشکر ۹ بدر (لشکر عراقی‌ها) به فرماندهی اسماعیل دقایقی و بعدتر محمدرضا نقدی، لشکر۶ ویژه پاسداران به فرماندهی صادق محصولی، تیپ هوابرد به فرماندهی محسن شفق، تیپ ظفر و تیپ ابوذر (افغانستانی‌ها) به فرماندهی محمدرضا حکیم جوادی بود.

تیپ ابوذر که متشکل از چهار گردان رزمی از افغانستانی‌ها بود در سال ۱۳۶۴ به قرارگاه رمضان پیوست و تنها یک سال فعال بود. این تیپ در سال ۱۳۶۵ منحل شد. بخش زیادی از نیروهای آن با تصمیم تاکتیکی علی خامنه‌ای به سمت جبهه شمال افغانستان راهی شدند تا گروه‌های مقاومت اسلامی را در برابر حضور نظامی اتحاد جماهیر شوروی در این کشور را تقویت کنند.

پس از مرگ آیت‌الله خمینی و آغاز رهبری علی خامنه‌ای، قرارگاه رمضان با ایجاد تغییراتی به سپاه قدس تغییر نام داد. برای تشکیل سپاه قدس، لشکر ۶ ویژه پاسداران به سه تیپ تقسیم شد که یک تیپ به نیروی قدس رفت و واحد عملیاتی این سپاه را در دست گرفت. نیروهای دو تیپ دیگر نیز در تیپ عملیاتی کاشان و لشکر سید‌الشهدا ادغام شدند. تیپ عملیاتی کاشان و لشکر ۱۰ سیدالشهدا، بخشی از نخستین و دومین حلقه امنیتی تهران هستند.

ترورها؛ برنامه لبنانی با نظارت ایرانی

تشکیل قرارگاه رمضان، سازمان جهاد اسلامی لبنان و سازمان حزب‌الله سه رویداد مهم هستند که خاورمیانه را تا هم‌اکنون تحت تاثیر خود قرار داده است.

نخستین عملیات بزرگ سازمان جهاد اسلامی لبنان در آبان سال ۱۳۶۲ انجام و مقر نظامیان آمریکایی در بیروت منفجر شد. این گروه تحت هدایت دفتر علی خامنه‌ای دومین عملیات خود را در بهمن ماه ۱۳۶۲ و در پاریس انجام دادند تا پس از انجام یک عملیات لبنانی یک عملیات ایرانی هم صورت گرفته باشد.

در ۱۸ بهمن‌ماه ۱۳۶۲، غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران در سال ۱۳۵۷ به همراه برادرش در پاریس ترور شدند. نیروهای جهاد اسلامی لبنان به رهبری عماد مغنیه این عملیات را انجام داده بودند. سران انقلابی تهران، اویسی را تهدیدی بزرگ می‌دانستند. آن‌ها معتقد بودند که او هماهنگ‌کننده نیروهای نظامی مخالف جمهوری‌اسلامی و البته عامل کشته شدن مخالفان حکومت شاه در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ است.

ترور اویسی نخستین حضور لبنانی‌ها در پروژه حذف مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی نبود. در سال ۱۳۵۹، انیس نقاش تلاش کرد، شاپور بختیار را ترور کند. این ترور نافرجام بود. نقاش دستگیر و زندانی شد. او که ماه گذشته به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت، در مصاحبه‌ای گفته بود که سپاه پاسداران از او خواسته بود تا بختیار را بکشد. برنامه‌ریزی برای این ترور به شکلی غیرحرفه‌ای و نامنظم انجام شده بود. مقایسه نحوه برنامه‌ریزی این ترور با ترورهایی که پس از تشکیل قرارگاه رمضان انجام شد نشان می‌دهد که یکی از عوامل تشکیل این قرارگاه ایجاد مرکزی برای برنامه‌ریزی و جمع‌آوری اطلاعات برای ترورهای خارج از ایران بوده است.

پس از تشکیل قرارگاه رمضان و بعدتر سپاه قدس، یگان‌های عملیاتی برون‌مرزی ایرانی و نیروهای شبه‌نظامی لبنانی دو هدف را عملیاتی کردند. یک هدف حذف مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی بود و هدف دیگر ایجاد جنگ نامتقارن با نیروهای آمریکایی و اسرائیلی. برای دستیابی به این دو هدف متناسب با نوع عملیات، از نیروهای ایرانی، لبنانی و یا ترکیبی از هر دو استفاده می‌شد.

برای درک نوع رابطه قرارگاه رمضان با علی خامنه‌ای کافی است بدانیم که نیروهای این قرارگاه تنها بخش از نیروهای نظامی ایران بودند که در اختلافات روی‌داده بر سر معرفی مجدد میرحسین موسوی به عنوان نخست‌وزیر، در جبهه علی خامنه‌ای قرار داشتند. فرماندهان سپاه در دیگر قرارگاه‌ها و لشکرها همگی از ابقای موسوی حمایت می‌کردند.

هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نوشته زمانی که خامنه‌ای و ۹۹ نماینده مجلس مخالفتشان را با نخست‌وزیر محبوب خمینی اعلام کردند گروهی از فرماندهان سپاه به او اعلام کرده‌ بودند که نیروهای سپاه در حفاظت از جان این افراد مردد شده‌اند.

تا پایان جنگ ایران و عراق، فعالیت تیم‌های ترور خارج کشور با هماهنگی قرارگاه رمضان انجام می‌شد. این برنامه‌های ترور محدود به چهره‌های شاخص و یا اهداف بزرگ بود. بیشتر این فعالیت‌ها در زمان جنگ از سوی نیروهای لبنانی انجام می‌شد. در مقطعی از جنگ هشت‌ساله،  نیروهای جهاد اسلامی لبنان و سازمان مادر آن‌ها، حزب‌الله با انجام چندین عملیات ربودن شهروندان و نظامیان آمریکایی و غربی فضا را برای معامله‌های تسلیحاتی برای تامین نیازهای ایران در جنگ فراهم می‌کردند که معروف‌ترین آن‌ها «ماجرای مک‌فارلین» است.

رهبری جدید، سازماندهی جدید

قرار گرفتن خامنه‌ای در جایگاه رهبری، دایره عمل و فعالیت این حلقه برون‌مرزی را به‌شدت و سرعت تقویت کرد. با تشکیل سپاه قدس، واحدهای ویژه آسیای میانه، اروپا، افغانستان و پاکستان، لبنان، سوریه و عراق در این سپاه متمرکز شد و ترورهای خارج کشور نیز شدت بیشتری پیدا کرد.

پس از رهبری خامنه‌ای، واحدهای عملیاتی و اطلاعاتی قراگاه رمضان و قرارگاه حمزه‌سید‌الشهداء، معاونت اطلاعات ستاد مشترک سپاه و معاونت خارجی وزارت اطلاعات در ارتباط مستقیم قرار گرفتند و به صورت مشترک عملیات‌های برون‌مرزی را انجام دادند.

یک ماه پس از رهبری خامنه‌ای در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸، عبدالرحمان قاسملو، دبیرکل حزب دموکرات کردستان در وین ترور شد. ترور را گروهی از نیروهای عملیاتی قرارگاه رمضان انجام دادند که در پوشش مذاکرات صلح توانسته بودند اعتماد قاسملو را به خود جلب کنند.

اعضای تیم ترور، غفور درجزی، مصطفی مصطفوی و محمد جعفری صحرارودی بودند. غفور درجزی که با نام امیر منصور بزرگیان اصل به وین سفر کرده بود، در زمان جنگ، رابط اطلاعاتی قرارگاه رمضان با وزارت اطلاعات بود. محمد جعفری صحرارودی نیز که هم‌اکنون به عنوان رییس‌دفتر علی لاریجانی فعالیت می‌کند، رابط عملیاتی قرارگاه رمضان با احزاب کردی عراقی به رهبری مسعود بارزانی و جلال طالبانی بود.

این تیم سه سال بعد نیز محمد حسین نقدی، یکی از اعضای شورای ملی مقاومت را در رم ترور کرد.

در دومین ماه رهبری خامنه‌ای دومین و سومین عملیات ترور برون‌مرزی انجام شد. در شهریور سال ۱۳۶۸، غلام کشاورز و صدیق کمانگر در قبرس و عراق ترور شدند. این ترورها به فاصبله دو هفته از یکدیگر انجام شد. این دو از موسسان و رهبران حزب کمونیست ایران بودند.

در روز چهار فروردین ۱۳۶۹، کاظم رجوی در سوییس ترور شد. عبدالرحمان برومند، دیگر مخالف سیاسی جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۷۰ در پاریس به قتل رسید.

در همه این ترورها، عوامل آن موفق شدند از کشور محل ترور فرار کنند و به ایران بازگردند.

در روز ۱۵ مرداد ۱۳۷۰، شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر حکومت پهلوی به شکلی وحشیانه ترور شد. علی وکیلی‌راد یکی از عوامل این ترور که از نیروهای امنیتی ایران بود در لوزان سوییس دستگیر شد.

در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ فریدون فرخزاد، خواننده و هنرمند ایرانی در خانه خود در بن آلمان به ضرب چاقو کشته شد.

در ۲۶ شهریور ۱۳۷۱، صادق شرفکندی، دبیرکل جدید حزب دموکرات کردستان به همراه چند نفر دیگر در رستوران میکونوس برلین ترور شدند. سلسله حوادثی سبب شد تا عوامل اجرایی و لجستیک این ترور دستگیر شوند. تیم ترور شرفکندی متشکل از نیروهای حزب‌الله لبنان، سپاه قدس و وزارت اطلاعات بودند. برگزاری دادگاه عوامل این ترور که چهار سال به طول انجامید ابعاد سازمان ترور خارج کشور جمهوری اسلامی و نقش رهبر جدید ایران در فرماندهی آن را روشن ساخت.

رسوایی ترور در رستوران میکونوس و هزینه اقتصادی آن برای جمهوری اسلامی سبب شد تا آن‌ها تغییراتی در برنامه حذف مخالفان سیاسی در خارج از کشور انجام دهند و ترور در خاک اروپا محدود و یا منتفی شود.

عملیات با اهداف بین‌المللی

اما فعالیت این حلقه تحت فرماندهی علی خامنه‌ای، تنها محدود به حذف مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی نبود. همان‌گونه که گفته شد، نخستین عملیات این حلقه، انفجار پایگاه تفنگداران دریایی در بیروت بود و این عملیات‌ و چندین عملیات ربودن و قتل شهروندان و نظامی‌های غربی، تا ابتدای دهه ۹۰ ادامه داشت و لبنان را به مکانی نا‌امن برای آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها بدل کرده بود.

به موازات این عملیات‌ها در لبنان، شاخه عربی این حلقه، متشکل از معاودان عراقی و نیروهای عملیاتی لبنانی سلسله عملیات‌های دیگری در کویت، بحرین، عراق و مصر انجام دادند.

در دوره رهبری علی خامنه‌ای و در سال ۱۳۷۲، جنگ صربستان و بوسنی زمینه را برای ورود تشکیلات برون‌مرزی سپاه به قلب اروپا فراهم کرد. محمدرضا نقدی یکی از فرماندهان قرارگاه رمضان و بعدتر سپاه قدس فرماندهی نیروهای ایرانی را به دست گرفت. بخشی از نیروها با پوشش امدادگران هلال احمر به این کشور اعزام شدند. حساسیت اروپایی‌ها و آمریکا سبب شد تا این نیروها نتوانند حضور پردوامی در این کشور بیابند.

در معرفترین عملیات برون‌مرزی این حلقه، در ۲۷ تیرماه ۱۳۷۳، مرکز همیاری یهودیان در بوینس ایرس آرژانتین منفجر شد و ۸۵ نفر جان خود را از دست دادند. تحقیقات انجام‌شده در آرژانتین روشن ساخت که شاخه نظامی حزب‌الله لبنان این عملیات را انجام داده است. علی خامنه‌ای، سپاه قدس، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه نیز به عنوان طراح این حمله معرفی شدند.

شاخه نظامی حزب‌الله لبنان، یک‌سال قبل از این بمب‌گذاری و با ادغام رسمی سازمان جهاد اسلامی لبنان در آن ایجاد شده بود.

اتهاماتی در زمینه نقش این حلقه در انفجار برج‌های خبر در عربستان سعودی نیز وجود دارد که البته هنوز ثابت نشده است.

آخرین فعالیت این حلقه به برنامه‌ریزی برای ترور عادل الجبیر، سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا مربوط می‌شود که عوامل آن پیش از اقدام در مهرماه سال ۱۳۹۰ دستگیر شدند. در جریان محاکمه منصور ارباب‌سیر، متهم این ترور، روشن شد که عبدالرضا شهلایی از فرماندهان سپاه قدس این ترور را برنامه‌ریزی و هدایت می‌کرده است.

عبدالرضا شهلایی هم‌اکنون مسئول پرونده یمن در سپاه قدس است و آمریکا برای دستگیری او جایزه‌ای ۱۵ میلیون دلاری تعیین کرده است.

پروژه شخصی خامنه‌ای

همانگونه که شرح داده شد، سپاه برای رسیدن به جایگاه حاکم مطلق در ایران، راهی طولانی پیموده است. او بی‌دلیل در نقطه‌ای قرار نگرفته که خامنه‌ای آن‌ها را فرزندان خود بنامد و آرزوی توسعه ۱۰ و ۱۰۰ برابری نفوذشان را بکند.

رشد سپاه در جمهوری اسلامی به موازات رشد خامنه‌ای از یک نیروی در حلقه دوم قدرت در دهه ۶۰ به تنها مرجع قدرت در دهه ۸۰ و ۹۰ هم‌پا و هماهنگ بوده است.

رسیدگی به وضعیت جنبش‌های منطقه‌ای و هماهنگی عملیات‌های برون‌مرزی تنها مسئولیت واقعی و عملیاتی علی خامنه‌ای در زمان حیات آیت‌ـ‌الله خمینی بود. او در پست تشریفاتی ریاست‌جمهوری عملا در سیاست داخلی، جنگ و روابط دیپلماتیک هیچ نقشی نداشت. خامنه‌ای به دلیل اختلافات گسترده با میرحسین موسوی و روشن شدن ناتوانی‌اش در عزل او، در سیاست داخلی نیز جایگاهی لرزان‌تر از قبل یافته بود.

پروژه قرارگاه رمضان، نظم دادن به عملیات‌های برون‌مرزی، سامان دادن معارضان عراقی و تنظیم رابطه آیت‌الله خمینی با نیروهای شبه‌نظامی در لبنان تنها چیزی بود که خامنه‌ای را در دهه ۶۰ به خود مشغول می‌کرد. زمین بازی محدود و کوچک خامنه‌ای در زمان حیات آیت‌الله خمینی سبب شد تا او همین چند مسئولیت کوچک را به عنوان پروژه‌ای شخصی درنظر بگیرد و تا جای ممکن آن را توسعه دهد. توسعه این پروژه‌ها می‌توانست به توسعه نقش کم‌فروغ او در سیاست داخلی کمک کند.

او پس از آن‌که به صورتی ناباورانه‌ در سال ۶۸ در جایگاه رهبری قرار گرفت، همین سیاست را پی گرفت. سپاه قدس را شکل داد، مخالفانش در داخل و خارج از کشور را یک به یک عقب راند و در همه این پروژه‌ها سپاه یاور همیشگی او بود. منطقه خاورمیانه، پروژه‌ای است که از بهار سال ۱۳۶۱ برسازنده هویت علی خامنه‌ای بوده و به او این امکان را داده تا تصویر سیاستمدار ضعیف، دست‌دوم و فرعی را با «رهبر قدرتمند و توانا» جایگزین کند. سپاه، ابزار خامنه‌ای برای شکل دادن به این بخش کلیدی در زندگی سیاسی او بوده و به همین دلیل «میدان» (آنگونه که جواد ظریف سپاه را می‌خواند) بر جان و مال و زندگی ایرانیان حاکم شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *