دوقطبی‌های کاذب؛ خیالات دولت جمهوری اسلامی و خطاهای محاسباتی پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا

By | ۱۴۰۰-۰۲-۲۳

– حسن روحانی: «وقتی من مذاکرات روزانه وین را می‌خوانم، مشاهده می‌کنم که این دیوار بلند تحریم هر روز یک تکه‌اش پایین می‌ریزد و خراب می‌شود و اگر همه دست به دست هم بدهیم در یک زمان کوتاهی برچیده می‌شود!»
– روحانی همچنین گفت: ««ما می‌خواهیم با بولدوزر این دیوار را جمع کنیم، برخی‌ها می‌گویند نه با فرغون و بیل این کار را انجام دهید، اشکالی ندارد ما این کار را با فرغون و بیل انجام می‌دهیم، کمی دیرتر به نتیجه می‌رسیم. بگذارید تمام شود، بگذارید این تحریم کنار برود.»
-شبکه خبری «پرس تی‌وی» گزارش داد آمریکا با اصرار بر عدم لغو ۵۰۰ تحریم برجامی عامل گره خوردن مذاکرات در وین است.
-عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش را «ید واحده» می‌داند اما پنتاگون نه!
-جان کربی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا: نیروی دریایی سپاه نیروی دریایی ایران [ارتش] نیست و ساختار گزارش دادن را مانند نیروی دریایی ایران انجام نمی‌دهد… ارتباط ما با نیروی دریایی ارتش حرفه‌ای باقی می‌ماند!

در مورد آنچه در جریان مذاکرات برجام در وین می‌گذرد اظهار نظرهای هم طرفین و هم رسانه‌ها بسیار ضد و نقیض است. آنچه تا کنون در عمل پیش رفته، ادامه تحریم‌هاست. شماری از کارشناسان تشدید درگیری‌ها در منطقه را از نشانه‌های قفل شدن مذاکرات وین می‌دانند و معتقدند جمهوری اسلامی تلاش می‌کند با بالا بردن سطح تهدیدات از طریق گروه‌های نیابتی و شبه‌نظامیان وابسته به خود به عنوان اهرم فشار علیه غربی‌ها جهت رسیدن به معامله‌ی مطلوب خود در مذاکرات استفاده کند.

در همین ارتباط، حسن روحانی چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت در نشست هیأت دولت معلوم نیست بر اساس کدام شواهد ادعا کرد «وقتی من مذاکرات روزانه وین را می‌خوانم، مشاهده می‌کنم که این دیوار بلند تحریم هر روز یک تکه‌اش پایین می‌ریزد و خراب می‌شود و اگر همه دست به دست هم بدهیم در یک زمان کوتاهی برچیده می‌شود!»

او افزود: «ما می‌خواهیم با بولدوزر این دیوار را جمع کنیم، برخی‌ها می‌گویند نه با فرغون و بیل این کار را انجام دهید، اشکالی ندارد ما این کار را با فرغون و بیل انجام می‌دهیم، کمی دیرتر به نتیجه می‌رسیم. بگذارید تمام شود، بگذارید این تحریم کنار برود.»

اما پایگاه خبری «پولیتیکو» ۱۱ ماه مه (۲۱ اردیبهشت) گزارش داد طرفین حاضر در مذاکرات وین در مورد اینکه کدامیک از تحریم‌های آمریکا باید در این مرحله لغو شود، متوقف شده‌اند. همچنین در مورد اینکه فعالیت‌های اتمی جمهوری اسلامی باید به چه سطحی بازگردد هنوز توافقی به دست نیامده است.

در این گزارش آمده هرچند مذاکرات برای احیای برجام ادامه دارد اما حاصل اندکی داشته و شاید نتیجه‌گیری به بعد از انتخابات ریاست‌ جمهوری اسلامی در ایران موکول شود.

همچنین شبکه خبری «پرس تی‌وی» وابسته به جمهوری اسلامی گزارش داد آمریکا با اصرار بر عدم لغو ۵۰۰ تحریم برجامی عامل گره خوردن مذاکرات در وین است. بر اساس آنچه «پرس‌تی‌وی» گزارش داده است، باقی‌ماندن تحریم این ۵۰۰ نهاد و فرد باعث می‌شود که ایران نتواند از منافع اقتصادی برجام استفاده کند. این گزارش افزوده است زیاده‌خواهی آمریکا در این راستا، بر خلاف ماده ۲۹ برجام، مانع عادی شدن روابط تجاری و اقتصادی ایران با جهان خواهد شد.

روزنامه «کیهان تهران» نیز با انتقاد از تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی در وین می‌نویسد «در شرایطی که آمریکا اعلام کرده که تحریم‌ها را لغو نمی‌کند و در پی آن است تا با دائمی ‌کردن محدودیت‌های برجامی ایران، توافق اتمی را به حوزه‌های موشکی و منطقه‌ای تعمیم دهد، یک مقام ارشد وزارت خارجه می‌گوید به مرحله مذاکره در خصوص متن رسیده‌ایم ولی در خصوص مفاهیم هنوز موضوعات حل‌ نشده‌ای باقی مانده است.»

در ایران همچنان جریان‌های نزدیک به قدرت اصلی و ولی فقیه اصرار دارند برای معامله جدید باید همه تحریم‌ها برداشته و سپس راستی‌آزمایی شود. این درواقع خواسته‌ی علی خامنه‌ای از تیم مذاکره کننده اعزامی رژیم در وین است اما چنین به نظر می‌رسد که دست‌کم تا کنون عملی نشده است. گذشته از اینکه داشتن چنین انتظاری از سوی طرفی که تهدید به شمار می‌رود و قرار است «مهار» شود بیشتر «خیال» و «توهم» به نظر می‌رسد!

درست در میانه‌ی مذاکرات اتمی و هنگامی که فرستادگان جمهوری اسلامی مدعی شدند متن توافق در حال نگارش است و همچنین ادعا شد که «آمریکا بخش عمده‌ای از آنچه را لازم و ضروری می‌دانیم پذیرفته است» دست‌کم دو بار قایق‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ناوگان آمریکایی در خلیج فارس نزدیک شده و آنها را مجبور به شلیک تیر اخطار کردند. در طول هفته‌های اخیر نیز حملات راکتی و پهپادی به مواضع سعودی و پایگاه‌های آمریکایی در عراق توسط شبه‌نظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد و حملات موشکی اخیر از غزه به اسرائیل نیز با شدتی که در بیست سال گذشته بی‌سابقه بوده است، روی داد! بر اساس گزارش‌های بین‌المللی در حملات موشکی دو روز گذشته بیش از هزار راکت و موشک شلیک شد.

در ارتباط با تحرکات ایذایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جان کربی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در مورد آنچه وی نیز حرکت‌های آزاردهنده قایق‌های تندرو سپاه پاسداران خوانده می‌گوید «آنها نوعی تهدید و خطری جانی محسوب می‌شوند.» وی همچنین هشدار داد «هرگونه خطای محاسباتی می‌تواند شرایط را از حالت عادی خارج کند که برای امنیت هیچکس منفعتی ندارد.»

رسانه‌های بین‌المللی از جمله «تلگراف» گزارش دادند شش شناور آمریکایی در حال اسکورت یک زیردریایی و ناو یو‌اس‌اس‌ جورجیا در تنگه هرمز بودند که با گروهی متشکل از ۱۳ قایق تندرو سپاه پاسداران مواجه شدند. این قایق‌ها با سرعت زیادی به سوی شناورهای آمریکایی حرکت می‌کردند و تا فاصله حدود ۱۳۷ متری نزدیک شدند. نیروی دریایی آمریکا برای دور کردن قایق‌های سپاه پاسداران ۳۰ تیر اخطار شلیک کرد.

بر اساس همه این شواهد این پرسش قابل طرح است که آیا تنها انگیزه‌ی جمهوری اسلامی از تشدید درگیری‌های منطقه‌ای داشتن اهرم فشار در مذاکرات علیه غربی‌هاست؟!

نشانه‌های زیادی وجود دارد که در داخل ایران جریانی قدرتمند در پی آن است که پیش از روشن شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی توافقی با غرب صورت نگیرد. به نظر می‌رسد استدلال این جریان نزدیک به سپاه پاسداران این است که اگر قرار بر توافق با آمریکا باشد، همین جریان معامله را انجام دهد تا از منافع سیاسی و  اقتصادی آن بهره ببرد چنانکه نفع برجام به دولت حسن روحانی و گروه‌های مافیایی حول و حوش آن رسید.

سیاست مزمن دوقطبی‌های کاذب

حزب‌اللهی‌ها و انقلابی‌ها دولت حسن روحانی و تیم محمدجواد ظریف را متهم می‌کنند با انگیزه‌های انتخاباتی به دنبال «برجام پلاس» هستند اما دولت این ادعا را رد می‌کند. از آنجا که شکاف درون رژیم عمیق‌تر شده، جریان نزدیک به خامنه‌ای انگیزه‌‌های زیادی دارد تا روند مذاکرات را به هر شکلی که می‌تواند به تأخیر بیاندازد. اما اینکه آیا این جریان خودمختار عمل می‌کند و یا از خامنه‌ای چراغ سبز دریافت کرده، می‌بایست شواهد موجود را کنار هم قرار داد. علی خامنه‌ای سابقه‌ای طولانی در این سیاست دارد که از یکسو می‌خواهد موفقیت‌ها به اسم او ثبت شود ولی شکست و ناکامی به گردن هر کسی غیر از او بیفتد. از همین رو «دو بال نظام» در این زمینه نیز به کمک وی آمده‌اند. یک نمونه بارز از این سیاست را در روی کار آوردن احمدی‌نژاد و سپس مغضوب شدن وی و شکستن همه کاسه و کوزه‌ها بر دولت او می‌توان دید.  ولی آیا قایق‌های سپاه پاسداران سر خود به کشتی‌های آمریکایی نزدیک شده و عملیات ایذائی انجام می‌دهند یا از مقامات «بالادستی» فرمان می‌گیرند؟! در همین ارتباط جان کربی سخنگوی پنتاگون در یک نشست خبری که سوم ماه مه برگزار شد گفته بود «نگرانی پنتاگون از فعالیت‌های تهدیدآمیز نیروی دریایی سپاه پاسداران به تهران منتقل شده است!» آیا وزارت دفاع آمریکا فکر می‌کند «تهران» از «فعالیت‌های تهدیدآمیز نیروی دریایی سپاه پاسداران» بی‌خبر است؟! یا اینکه انتقال خبر به تهران تنها به عنوان یک اقدام رسمی و فرمالیته برای ثبت روند تهدیدها صورت گرفته است؟

جان کربی همچنین در مورد اقدامات تحریک‌آمیز سپاه پاسداران گفت «خطر واقعی در چنین مواردی، خطای محاسباتی است… نیروی دریایی سپاه نیروی دریایی ایران [ارتش] نیست و ساختار گزارش دادن را مانند نیروی دریایی ایران انجام نمی‌دهد… ارتباط ما با نیروی دریایی ارتش حرفه‌ای باقی می‌ماند!» آیا این ارزیابی خود یک خطای محاسباتی نیست؟!

این واقعیت که در جمهوری اسلامی همه از یک نفر، ولی فقیه و شخص علی خامنه‌ای تبعیت می‌کنند آشکارتر از آن است که نیاز به توضیح و تفهیم داشته باشد. بعد از حملات موشکی اخیر از غزه به سوی شهرهای اسرائیل نیز مانند همه موارد مشابه پیشین تمام سران کشوری و لشکری نظام موضع مشترک دارند. از جمله دریابان علی شمخانی در توییتی نوشت «تارهای عنکبوتی که صهیونیست‌ها مدعی آهنین بودن آن بودند با موشک‌های مقاومت فلسطین فرو پاشید!» این سخنان تکرار مواضع علی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه پاسداران است. شمخانی بر اساس سابقه‌اش فصل مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی به شمار می‌رود. او  در هر دو سازمان خدمت کرده و منصوب علی خامنه‌ای در ریاست شورای عالی امنیت ملی رژیم ایران است.

اما از سخنان جان کربی چنین به نظر می‌رسد که پنتاگون و دولت آمریکا باور ندارند که سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در ایران از یک نفر دستور می‌گیرند و آن شخص علی خامنه‌ای است. اگر ممکن است در بدنه‌ی این دو نهاد نظامی، یکی متعارف و دیگری نامتعارف، تفاوت‌هایی وجود داشته باشد، اما فرماندهان سپاه و ارتش از یک آبشخور فکری و سیاسی تغذیه می‌شوند و به راحتی نیز می‌توان مثل شمخانی آنها را در هر کدام از این دو نهاد جابجا کرد!

چنین به نظر می‌رسد گویا غربی‌ها یا باور دارند که زمامداران جمهوری اسلامی، برخلاف اعلام و اعتراف خود این زمامداران، «سرنشینان یک کشتی»‌ نیستند یا اینکه به سود غرب است که حکومت را دارای منافع مشترک و «سرنشین یک کشتی» نبیند! چه باور باشد و چه سود، همین موضوع آنها را به خطای محاسباتی در دوقطبی‌های کاذب کشانده است از جمله دوگانه‌ی «میانه‌رو- تندرو» که محمدجواد ظریف در فایل صوتی خود از آن به عنوان «دیپلماسی» و «میدان» نام برد و در نهایت خودش نیز با عذرخواهی از «میدان» و اعلام سرسپردگی به علی خامنه‌ای، یعنی رهبر هم «تندروها» و هم «میانه‌روها» ثابت کرد که هیچ «میانه‌رو»ی در کار نیست! با اینهمه غربی‌ها تلاش می‌کنند همچنان با «میانه‌رو»ها در ارتباط باشند و بر اساس همین توهم نیز بین فرماندهی ارتش و سپاه تفاوت قائل می‌شوند آنهم در حالی که علی خامنه‌ای، تندرو اعظم، فرمانده کل قواست!

درواقع باید گفت در حالی که عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش را «ید واحده» می‌داند اما وزارت دفاع آمریکا بین آنها تفاوت قائل است!

رزمایش مشترک سپاه و ارتش با یگان‌هایی از چین و روسیه دی‌ماه ۱۳۹۸

این نگاه همواره در سیاست خارجی کشورهای غربی نسبت به جمهوری اسلامی وجود داشته و با جابجایی دولت، شدت و ضعف پیدا می‌کرده است. به نظر می‌رسد اکنون این دیدگاه در سیاست خارجی آمریکا دست بالا را دارد. چنانکه وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا درباره مذاکرات با تناقضی که احتمالا برای خودش نیز قابل توضیح نیست می‌گوید «امیدوارم تا زمان آغاز انتخابات در ایران در ماه ژوئن به اندازه کافی پیشرفت کنیم ولی نمی‌دانم تا انتخابات می‌توانیم به توافقی بر سر پایبندی طرفین و یک توافق برای ادامه مذاکرات گذشته برسیم!»

اختلاف بر سر فهرست طولانی تحریم‌ها

در میان این تناقضات  است که یک جریان در سطح بین‌المللی برای توافق سریع‌ با جمهوری اسلامی تلاش می‌کند اما به نظر می‌رسد سپاه پاسداران ترجیح می‌دهد تا تعیین تکلیف دولت بعدیِ جمهوری اسلامی موضوع ادامه پیدا کند.

در عین حال، یکی از نکات مورد اختلاف در مذاکرات وین فهرست بلندبالای تحریم نهادهای حکومتی و مقامات نظام است که اغلب آنها یا وابسته به سپاه پاسداران هستند و یا مقامات ارشد آن! تحریم اشخاص و شرکت‌ها و بنگاه‌های وابسته به سپاه پاسداران فعالیت‌ این نهاد را در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی محدود می‌کند و این اگرچه به سود کل نظام نیست ولی برای جریان رقیب یک فرصت به شمار می‌رود تا سپاه مجبور باشد از طریق همین رقبا اقدام کند و دست به دامان آنها شود.

واقعیت این است که اختلافات درون حکومت بر سر مذاکرات اتمی با غرب و مناسبات با آمریکا بسیار فراتر از «انتخابات» و بر سر مسائل استراتژیک و بنیادین است. رهبر ۸۲ ساله جمهوری اسلامی پایش لب گور است و احتمال بهم خوردن مناسبات قدرت در ایران وجود دارد. بنابراین جناح و دسته‌بندی‌های مافیایی که «دولت بی‌تفنگ» را در دست داشته باشد، امکانات و سهم بیشتری در قدرت خواهد داشت و این را هم وابستگان جمهوری اسلامی می‌دانند و هم طرف‌های بین‌المللی مذاکره با رژیم ایران. تنها یک عامل می‌تواند این معادلات را بهم بزند و آن مردم و کارزارهای آنها برای حاکمیت و حقوق خود است. در این صورت هم سرنوشت جناحین و وابستگان نظام و هم سرنوشت هر مذاکره و معامله‌ای مبهم و نامعلوم خواهد بود.
کیهان چاپ لندن:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *