۱۰ اشتباه مرگبار مدیریت کرونا در ایران

By | ۱۴۰۰-۰۶-۱۶

شاید مهم‌ترین و مرگبارترین تصمیم اشتباه تعیین استراتژی تولید داخلی واکسن کرونا به جای اقدام به‌موقع برای خرید و واردات واکسن‌های موثر باشد

در آبان سال ۱۳۹۹، هنگامی‌ که دکتر رضا ملک‌زاده، معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در متن استعفای خود برای سعید نمکی وزیر بهداشت دولت روحانی، ٰیکی از دلایل استعفایش را اظهارات غیرعلمی و ناشی از شتاب‌زدگی‌ نمکی در مورد واکسن ایرانی کرونا قید می‌کرد که هنوز در حال گذراندن مراحل اولیه بود و او با ادعای تولید آن معرکه‌ به راه انداخته بود، شاید تصورش را هم نمی‌کرد که کمتر از یک سال بعد از آن و در مراسم تودیع نمکی و معارفه وزیر بهداشت جدید، از خدمات نمکی در جریان مدیریت همه‌گیری کووید-۱۹ در ایران با عنوان «الماس درخشان» قدردانی شود؛ خدماتی که امروزه در بُعد مدیریت و مهار ویروس کرونا به‌ شکل یک کشتارهولناک درآمده است.

البته این موضوع نه تنها برای معاون مستعفی نمکی که برای سایر ایرانیان که از نزدیک مدیریت ناهماهنگ و آشفته او در سِمت وزارت را تجربه و زندگی کرده یا مرگ عزیزان خود را شاهد بوده‌اند، هم چندان قابل درک نیست؛ مخصوصا وقتی‌ که دو روز بعدتر رئیس‌جمهور جدید در اولین مصاحبه تلویزیونی خود بدون هرگونه شرمندگی یا عذرخواهی، جلو دوربین‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت: «تولید داخلی واکسن نمی‌توانست نیاز کشور را تامین کند؛ به همین دلیل از خارج واکسن وارد می‌کنیم.»

با اینکه در مراسم‌ تودیع و معارفه در جمهوری اسلامی تعارف و ارائه گزارش‌های غیرواقعی کاملا رایج است، اما به کار بردن جملات اغراق‌آمیز فوق و دادن القابی مانند «شهید زنده» به وزیری که ایران در سایه بی‌تدبیری و مدیریت فاجعه بار او پنج موج پی‌درپی و مرگبار کرونا را پشت سر گذاشته است، بی‌احترامی و دهن‌کجی به خانواده‌های داغدار بیش از ۲۵۰ هزار کشته  کرونا در ایران ( بر اساس برآوردهای سازمان بهداشت جهانی) محسوب می‌شود.

ناکارآمدی نظام فقهی و مدیریت غیرعلمی مسئولان جمهوری اسلامی در ۴۲ سال گذشته، عقب‌ماندگی کشور، اتلاف منابع و فقر و فلاکت ایرانیان را به همراه داشته اما شاید هیچ‌کدام از بحران‌های پی‌درپی گذشته از جمله جنگ و سیل و زلزله به‌اندازه بحران کرونا ناتوانی و زیان‌بار بودن نحوه مدیریت فقها را برای مردم ایران مشخص نکرده است؛ زیرا از یک سو بیماری کووید-۱۹ جان عزیزان آن‌ها را می‌گیرد و از دیگر سو می‌بینند که چگونه این بیماری در کشورهای دیگر منطقه و جهان نسبت به ایران مرگ‌ومیر کمتری داشته و علمی و بهتر مدیریت شده است.

در لحظه تهیه این یادداشت، بر اساس طبقه‌بندی سایت OUR WORLD IN DATA که از سایت‌های معتبر آماری و وابسته به دانشگاه آکسفورد است، در میان ۲۳۰ کشور و منطقه جغرافیایی دنیا، ایران از نظر افرادی که به‌طور کامل واکسینه شده‌اند، در رتبه ۱۶۰ قرار می‌گیرد؛ اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم تاخیر در برنامه واکسیناسیون ایران، اصلی‌ترین عامل مرگ‌ومیر بالا و احتمال بروز موج‌های جدید محسوب می‌شود؛ برنامه‌ای‌ که تا پیش از صحبت‌های همین شنبه‌شب رئیسی، قرار بود بر مبنای تکیه بر تولید داخلی واکسن‌هایی مانند «کوو ایران برکت» و «پاستوکووک» انجام شود و برهمین اساس، مسئولان جمهوری اسلامی زمان طلایی ثبت سفارش و خرید واکسن‌های موثر را از دست دادند و با توجه به نیاز بالای کشورها به واکسن کرونا در سطح جهان، به احتمال زیاد حتی اگر برای خرید واکسن خارجی اراده موثری هم وجود داشته باشد، زمان تحویل آن به درازا خواهد کشید که متاسفانه به معنای تداوم وضع مرگبار موجود خواهد بود؛ زیرا تا لحظه تنظیم این یادداشت، از واکسن‌های کرونا تولید ایران، کمتر از ۸.۲ میلیون دوز تزریق شده است؛ واکسن‌هایی که همچنان در مراحل مختلف مطالعات بالینی‌اند و مقالات معتبری درباره اثربخشی آن‌ها منتشر نشده است.

با اینکه نحوه برخورد کلیت نظام و در راس آن شخص رهبر جمهوری اسلامی در بروز این فاجعه نقش و مسئولیت درجه اول را دارد، اما بدون شک وزارت بهداشت به‌عنوان مرجع تخصصی در کنترل و مهار همه‌گیری کرونا و شخص سعید نمکی در این ماجرا نقش بسیار مهم و برجسته‌ای دارند؛ زیرا بدون ارائه براوردهای غلط و اغراق‌آمیز از توان علمی و صنعتی کشور در تولید واکسن کرونا که در قالب تولید میلیونی از فروردین تا شهریور سال ۱۴۰۰ وعده داده می‌شد، شاید نحوه برخورد سایر دستگاه‌ها نیز از همان ابتدا به سمت واردات واکسن معطوف می‌شد.

البته یک اشکال جدی در دستگاه رهبری جمهوری اسلامی این است که نقد علمی و کارشناسی را برنمی‌تابد؛ به همین دلیل بخش بزرگی از مدیران و کارشناسان با هدف ارتقا موقعیت یا حفظ جایگاه خود، به جای ارائه نظرات علمی و ترجیح منافع اجتماعی، به توجیه تصمیم‌های اشتباه یا سخنان غیرعلمی رهبران جمهوری اسلامی می‌پردازند. این موضوع در جریان مدیریت همه‌گیری کووید-۱۹ بیش از هر زمان دیگری آشکار شد؛ به‌عنوان مثال، زمانی که رهبر جمهوری اسلامی بر مبنای توهم توطئه ویروس را ساخته آمریکایی‌ها برای ضربه زدن به نظام دانست یا بعدتر مه آن را کم‌اهمیت و قابل‌رفع با دعاهای «صحیفه سجادیه» معرفی کرد یا هنگامی‌ که ورود موثرترین واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی را ممنوع می‌کرد، دستگاه عریض و طویل مدیریتی و کارشناسی موجود در وزارت بهداشت نه تنها در برابر این نگاه غلط و غیرعلمی نایستاد و برای تصحیح اشتباهات مرگ‌بار ناشی از آن تلاشی نکرد، بلکه وزیر بهداشت با انتشار نامه‌های عاشقانه و سرشار از تملق به رهبر جمهوری اسلامی به توجیه آن در افکارعمومی مشغول شد.

با اینکه شرح کامل اشتباهات مرگبار ۲۰ ماه گذشته مسئولان جمهوری اسلامی ایران در جریان همه‌گیری نیازمند نگارش مقالات مفصل‌تر یا حتی انتشار کتاب است، موارد زیر را می‌توان به‌طور خلاصه کلیدی‌ترین این خطاها دانست:

۱- دست‌کم گرفتن روند پیش رو و نداشتن برنامه جامع مدیریت همه‌گیری؛ اتفاقی که در سطح جهان به پیدایش همه‌گیری منجر ‌شد اما بسیاری از کشورها به سرعت در جهت تصحیح آن برآمدند و اکنون به‌صورت نسبی در مهار ویروس و کاهش مرگ‌ومیر ناشی از آن موفق شده‌اند.

۲- انتخاب استراتژی درمانی به جای پیشگیری از ورود ویروس یا مهار انتشار آن در کشور؛ هر نظام درمانی هرچقدر هم که قوی و پیشرفته باشد، در جریان یک همه‌گیری مرگبار ویروسی مانند کرونا قادر به پاسخگویی به همه نیازهای درمان و بستری بیماران (مخصوصا در صورت نیاز به خدمات ویژه مانند آی‌سی‌یو) نیست.

۳- فقدان هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف مدیریتی در بخش‌های سیاسی اقتصادی‌ و حتی فرهنگی و اجتماعی؛ مهار یک همه‌گیری بدون همکاری همه نهادها و بسیج تمام امکانات یک کشور امکان‌پذیر نیست.

۴- دخالت مراجع مذهبی و ترویج امور خرافی که تشدید انتشار ویروس و افزایش مرگ‌ومیر را در پی داشت و از سوی دیگر، شیوع توهم توطئه در عالی‌ترین سطوح رهبری کشور.

۵- در طول پنج موج پی‌درپی در ایران یک سناریوی تکراری اتفاق افتاده است؛ ویروس کرونا یا سویه‌های جدید آن به‌راحتی به کشور وارد شده‌اند و نه تنها اقدام مناسبی برای مهار محلی آن اتفاق نیفتاده، بلکه با تصمیم‌های غلط مانند آزادی مسافرت در تعطیلات نوروزی یا برگزاری مراسم مذهبی نظیر عاشورا زمینه‌های گسترش آن در سراسر کشور فراهم شده است. این فرایند تکراری، از درس نگرفتن حتی از تجربه‌های داخلی خبر می‌دهد.

۶- محدودیت‌های سخت‌گیرانه رفت‌وآمد یا تعطیلی کامل اجتماعی برای قطع زنجیره انتقال ویروس هرگز اتفاق نیفتاد و اگر هم تعطیلی اعلام شد، در سایه تامین نشدن نیازهای اقتصادی مردم و جبران نشدن خسارت‌های اقتصادی مشاغل نه تنها هیچ تاثیری در مهار همه‌گیری نداشت، بلکه به گفته خود مسئولان جمهوری اسلامی، تعطیلات بی‌هدف و کوتاه‌مدت، بدتر شدن اوضاع را سبب شد.

۷- پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری فیزیکی هرگز در سطحی که مهار کرونا و پیشگیری از موج‌های پی‌درپی را در پی داشته باشد، رعایت نشدند.

۸- بی‌توجهی به پروتکل‌های درمانی سازمان بهداشت جهانی؛ به‌عنوان نمونه مصرف بی‌رویه داروهایی مانند رمدسیویر یا فاویپیراویر که تاثیر ثابت‌شده‌ای در درمان کووید-۱۹ ندارند یا مصرف بی‌رویه کورتیکواستروئیدها که افزایش بروز بیماری قارچ سیاه در میان مبتلایان به کووید-۱۹ در ایران را سبب شدند.

۹- نفوذ و غلبه باندهای مافیایی و تاثیر شرکت‌های زیرمجموعه نهادهای وابسته به رهبر جمهوری اسلامی در واردات داروهای بی‌اثر یا غیرضروری که به جای آن‌ها می‌شد مثلا واکسن به کشور وارد کرد.

۱۰- شاید مهم‌ترین و مرگ‌بارترین تصمیم اشتباه در ۲۰ ماهی که از همه‌گیری کرونا در ایران گذشت، تعیین استراتژی تولید داخلی واکسن کرونا به جای اقدام به‌موقع برای خرید و واردات واکسن‌های موثر باشد؛ این در حالی است که توان علمی و صنعتی چنین کاری در کشور وجود نداشت و تشخیص آن هم به هوش بالا یا بررسی زیادی نیاز نداشت؛ اما به گفته برخی مسئولان جمهوری اسلامی، ممنوعیت واردات واکسن‌های خارجی، بیشتر برای تقویت تولید داخلی صورت گرفته است؛ البته از آنجایی که شرکت‌های دخیل در این امر عمدتا دولتی یا وابسته به نهادهای نظامی یا بیت رهبری‌اند، بی‌شک انگیزه‌های سودجویانه و سوداگرانه نیز در آن دخیل بوده‌اند.

ایندیپندنت فارسی :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *