جمهوری اسلامی؛ جنگ‌های پر هزینه و بی‌غنیمت

By | ۱۴۰۰-۰۸-۲۶

حکومت ایران معمولا وقتی خود را بازنده میدان می‌بیند، بازی را به هم می‌زند

هفته گذشته بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در این کشور را برکنار کرد. جواد غفاری سال ۲۰۱۴ به دستور قاسم سلیمانی ظاهرا برای حمایت از رژیم بشار اسد و در واقع برای تحقق رویای هلال شیعی به سوریه اعزام شده بود.

گرچه سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران، روز گذشته این خبر شبکه العربیه را رد کرد و گفت که ماموریت غفاری در سوریه به پایان رسیده است، اما به نظر می‌رسد که بشار اسد دیگر تمایلی به ادامه حضور نیروهای ایرانی در خاک سوریه ندارد. نزدیک به ۱۱ سال از آغاز جنگ داخلی سوریه می‌گذرد؛ در این مدت جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان اصلی‌ترین حامی دولت سوریه میلیاردها دلار در این کشور هزینه کرده است.

به گفته حشمت‌الله فلاحت پیشه، عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس جمهوری اسلامی، ایران ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار به سوریه کمک کرده است و این پول باید پس گرفته شود. شاید با ماندن اسد به نظر برسد که جمهوری اسلامی ایران برنده جنگ ۱۱ ساله سوریه است. اما این تنها یک روی سکه است. از همان روزهای اول شروع جنگ داخلی در سوریه جمهوری اسلامی ابتدا به‌صورت غیرعلنی با کمک‌های مستشاری و سپس به‌صورت علنی با اعزام نیرو و جنگ‌افزار از حکومت بشار اسد حمایت کرد. جمهوری اسلامی معمولا وقتی خود را بازنده میدان می‌بیند، بازی را به هم می‌زند.

به‌طور نمونه در عراق وقتی گروه‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی در انتخابات مجلسی عراق شکست خوردند، اعلام کردند که نتایج انتخابات را نمی‌پذیرند. پس‌ازآن حامیان ائتلاف فتح، شاخه سیاسی حشد شعبی، به رهبری هادی عامری و عصائب اهل حق به رهبری قیس خزعلی به خیابان‌ها آمدند و علیه نخست‌وزیر عراق مصطفی کاظمی دست به اعتراض زدند. رهبران «کتائب حزب‌الله» از گروه‌های مسلح وابسته به ایران در عراق نیز نتایج انتخابات را «تقلب و فریبکاری بزرگ» خواندند.

پس‌ازآن در تاریخ هفت نوامبر اقامتگاه نخست‌وزیر عراق در منطقه سبز بغداد هدف حمله پهپادی قرار گرفت. برخی از مسئولان امنیتی عراقی  در گفتگو با رویترز گفتند این حمله توسط یک گروه موردحمایت ایران، انجام شده است و پهپادها و مواد انفجاری در این حمله ساخت ایران است. گرچه چند روز پس‌ازآن تعدادی از مقام‌های آمریکایی اعلام کردند که این حمله احتمالا با دستور مستقیم جمهوری اسلامی نبوده است، اما به‌طور قطع کار شبه‌نظامیان شیعه بوده که ایران آن‌ها را مسلح کرده است.

جمهوری اسلامی در لبنان نیز با وضعیتی مشابه روبرو شده است. حزب‌الله لبنان دیگر میان مردم این کشور محبوبیتی ندارد. حتی تبلیغات گسترده‌ای که بعد از ارسال سوخت توسط جمهوری اسلامی به این کشور شد، تاثیری در نگاه مردم به حزب‌الله و ایران نداشت. دولتمردان لبنانی و مردم این کشور حزب‌الله را مانعی بر سر راه بهبود وضع نابسامان اقتصادی لبنان می‌دانند.

از مناطقی که جمهوری اسلامی درصدد ایجاد پروژه هلال شیعی در آن‌ها است بگذریم و کمی به عقب برگردیم. به جنگ سه‌ساله بوسنی هرزگوین. سال ۱۹۹۲ و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در جریان تجزیه یوگسلاوی جنگ  بین کروات‌ها، صرب‌ها و بوسنیایی‌ها درگرفت. جمهوری اسلامی بر اساس رسالت «کمک به مسلمانان جهان» از مسلمانان بوسنی و ریاست جمهوری علی عزت بگوویچ حمایت می‌کرد. توجه ویژه مقام‌های جمهوری اسلامی به این منطقه به حدی بود که احمد جنتی، رئیس کنونی مجلس خبرگان، به‌عنوان نماینده علی خامنه‌ای در حوزه بالکان معرفی شد. حسین اکبری سفیر سابق ایران در لیبی در مصاحبه‌ای گفت که جنتی شاید ۱۰۰ بار به این کشور سفر کرد. وی افزود، هنوز هم احمد جنتی و علی‌اکبر ولایتی به‌عنوان افراد مورد اعتماد در جامعه بوسنی مطرح‌اند.

 محمدرضا نقدی هم که در حال حاضر معاون هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران است در آن زمان به‌عنوان فرمانده نیروهای ایرانی در جنگ بوسنی شرکت داشت. از طریق کمیته امداد حجم عظیمی از کمک‌های ایران به سمت بوسنی سرازیر می‌شد. علاوه بر این کمک‌های نظامی ایران نیز برای تقویت نیروهای بوسنیایی به این منطقه ارسال می‌شد. در آن زمان یک محموله سلاح در بوئینگ ۷۴۷ که از ایران و با عنوان کمک‌های بشردوستانه به بوسنی عازم بود کشف و توسط پلیس کروات ضبط شد.

 این جنگ درنهایت با امضای موافقت‌نامه دیتون در سال ۱۹۹۵ پایان یافت. با امضای این توافقنامه ایران ملزم شد تا نیروهای نظامی خود را از بوسنی خارج کند.

فاصله گرفتن رهبران بوسنی بعد از پایان جنگ باعث دلخوری مقام‌های جمهوری اسلامی شد. شاید این تعبیر سفیر سابق جمهوری اسلامی در لیبی، بهترین توجیه برای حضور بی‌نتیجه و پرهزینه ایران در جنگ بوسنی باشد: «قرار نبود ما در آنجا منفعتی کسب کنیم. این حضور نه بر مبنای منافع ملی، بلکه بر اساس اهداف آرمانی صورت گرفت.»

به سوریه برگردیم. کشوری که دارای مرز مشترک با اسرائیل مهم‌ترین دشمن جمهوری اسلامی است. یکی از مهم‌ترین دلایل تلاش جمهوری اسلامی برای نفوذ در سوریه نزدیکی به مرزهای اسرائیل است. پایگاه‌های متعددی که توسط نیروهای نظامی ایران در نزدیکی مرز اسرائیل ساخته شده گواه این امر است. پایگاه‌هایی که در سال‌های اخیر بارها با چراغ سبز روسیه مورد هدف موشک‌های اسرائیل قرار گرفته است.

در حال حاضر به نظر می‌رسد متحدان ایران هم دیگر تمایلی به حضور جمهوری اسلامی در سوریه ندارند. جنگ تقریبا به پایان رسیده است و دیگر دلیلی برای حضور نظامیان ایران در این کشور نیست. سفر روز سه‌شنبه ۱۸ آبان وزیر خارجه امارات متحده عربی به دمشق و دیدار او با بشار اسد هم نشانه‌ای از روند بهبود روابط کشورهای عربی با دولت سوریه است. پس از سفر شیخ عبدالله بن زائد به دمشق، وزارت امور خارجه امارات در بیانیه‌ای اعلام کرد  که محور اصلی گفت‌وگوها بررسی راههای توسعه همکاری بین دو کشور و تقویت سرمایه‌گذاری‌های مشترک در زمینه‌های گوناگون بود. امارات پیش از این هم خواستار پذیرش مجدد سوریه در اتحادیه عرب شده بود.

عبدالله دوم، پادشاه اردن نیز ماه گذشته و برای اولین بار از زمان شروع جنگ داخلی در سوریه با بشار اسد، تلفنی گفتگو کرده است و مرزهای دو کشور برای مبادله‌های تجاری بازگشایی شد. وزرای خارجه سوریه و مصر نیز ماه گذشته در نیویورک دیدار کردند که اولین تماس در این سطح در ده سال گذشته بود.

در واقع کشورهایی که به‌نوعی مخالف یا رقیب ایران محسوب می‌شوند در جهت عادی‌سازی روابط با سوریه قدم برداشته‌اند. هر سه این کشورهای عربی، با اسرائیل هم روابط سیاسی دارند. مصر در سال ۱۹۷۹ و اردن در سال ۱۹۹۴ با اسرائیل روابط سیاسی برقرار کردند. امارات نیز اولین کشور منطقه خلیج‌فارس است که بر اساس «پیمان ابراهیم» که سپتامبر ۲۰۲۰ و به ابتکار دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا منعقد شد، روند عادی‌سازی روابط با اسرائیل را آغاز کرده است. در یک سال گذشته روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور به طرز چشمگیری توسعه‌یافته و سفارتخانه‌ها افتتاح شده است.

در واقع پذیرش دوباره بشار اسد در بین کشورهای عربی و جامعه جهانی گرچه کند و با اما و اگرهای بسیار، اما در حال انجام است.

مسئله‌ای که بعد از هر جنگ کشورها با آن دست به گریبان می‌شوند، بازسازی است. سوریه نیز از این امر مستثنی نیست.

این کشور در حال حاضر تحت تحریم‌های موسوم به «سزار» است. قانون سزار ژانویه ۲۰۱۹ به تصویب مجلس نمایندگان آمریکا و پس‌ازآن سنا رسید و درنهایت در دسامبر ۲۰۱۹ دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده با صدور فرمانی قانون سزار را تایید کرد. این قانون دارای چهار مرحله است که مهم‌ترین آن مسدود کردن تمام راه‌های دور زدن تحریم‌های سابق و مجازات و تحریم سریع کسانی است که از این قانون سرپیچی می‌کنند. با این اوصاف به نظر نمی‌رسد که دولت سوریه مانند گذشته به جمهوری اسلامی نیازی داشته باشد. با توجه به اینکه جمهوری اسلامی خود تحت تحریم است.

در واقع جمهوری اسلامی مانند سربازی است که در خط مقدم میدان‌ها ظاهر می‌شود هزینه می‌دهد و درنهایت زمان تقسیم غنائم کنار گذاشته می‌شود.

و این را در طول ۴۳ سال گذشته بارها تجربه کرده است، اما کماکان در جستجوی میدان جنگ در خارج از مرزهای خود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *