چرا جو بایدن مقابل ایران نمی‌ایستد؟

By | ۱۴۰۰-۱۰-۲۲

«رژیم اسلام‌گرا هربار قدم‌ محتاطانه‌ای برمی‌دارد و هر یک قدم، قدم‌های بعدی را جسورانه‌تر می‌کند»

جیک والیس سایمونز، سردبیر هفته‌نامه جوییش کرونیکل، در مقاله‌ای که روز یکشنبه، ۱۹ دی‌ماه در وب‌سایت نشریه بریتانیایی اسپکتیتور منتشر شد، با مقایسه رویکرد ایالات متحده درقبال جمهوری اسلامی ایران در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ و جو بایدن، می‌نویسد: «به نظر نمی‌رسد دولت کنونی آمریکا، مانند دونالد ترامپ، به قدرت خود اعتقاد داشته باشد».

هفته گذشته مصادف با سالمرگ قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران و به قول سایمونز، «مغز متفکر تروریسم ایران» بود که دو سال پیش به‌دستور دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده، با موشک یک پهپاد آمریکایی در نزدیکی بغداد، پایتخت عراق، کشته شد.

در مقاله اشاره شده است که به‌مناسبت این سالگرد، رژیم جمهوری اسلامی ایران «اقدام‌های خصمانه» متعددی را در سراسر منطقه ترتیب داد. روز دوشنبه، یک پایگاه نیروهای ائتلاف در محدوده فرودگاه اصلی بغداد هدف حمله دو پهپاد مجهز به موشک قرار گرفت که روی آن‌ها عبارت «انتقام سلیمانی» نوشته شده بود و البته هر دو بدون آن‌که آسیبی بزنند، سرنگون شدند. در همان روز، وب‌سایت دو روزنامه اسرائیلی اورشلیم‌پست و معاریو، هک شدند و تصویری نشان‌دهنده پرتاب موشک از حلقه انگشتر سلیمانی به‌سمت راکتور هسته‌ای اسرائیل در صفحه نخست آن‌ها به نمایش گذاشته شد. پیش از آن هم روز شنبه، ۱۱ دی‌ماه، نامه‌ای از دفتر ریاست جمهوری ایران به رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد منتشر شد که در آن خواستار صدور قطعنامه‌ای علیه آمریکا (به‌دلیل کشتن قاسم سلیمانی) شده بودند.

ابراهیم رئیسی، رئیس‌ جمهوری ایران، روز دوشنبه در یک سخنرانی طولانی در مصلای تهران، با لحنی خشمگین، خواستار «محاکمه و قصاص» ترامپ، مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین آمریکا و «دیگر جنایتکاران» شد. او افزود: «وگرنه، شک نکنید، به تمام دولتمردان آمریکایی می‌گویم، دست انتقام از آستین امت بیرون خواهد آمد.»

سایمونز سخنان رئیسی را لفاظی‌های «نسبتا توخالی» می‌داند و به این اشاره می‌کند که ۲۴ماه پیش از این، تهران حتی بیانیه‌های ترسناک‌تری صادر کرده بود. علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، بعد از کشته‌شدن سلیمانی وعده داده بود که «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ دیشب آلودند». در مقاله آمده است که آن زمان، بسیاری از تحلیلگران، «سخنان آیت‌الله را جدی گرفتند و با نگرانی پیش‌بینی کردند که در پاسخ به مرگ سلیمانی، جنگ جهانی سوم درخواهد گرفت».

کریس مورفی، سناتور دموکرات آمریکایی، در توییتی خطاب به یک‌میلیون دنبال‌کننده خود، نوشت: «آمریکا بدون هیچ مجوزی از کنگره، دومین فرد قدرتمند ایران را ترور کرد و آگاهانه یک جنگ بالقوه بزرگ منطقه‌ای به راه انداخت؟»

این درحالی است که به نوشته سایمونز، وقتی در عمل با انتقام تهران روبه‌رو شدیم، باید بگوییم که چندان سنگین و جدی نبود. چند موشک بالیستیک به دو پایگاه هوایی آمریکا در عراق شلیک شد که هیچ تلفاتی نداشت و پس از آن هم، تقریبا هیچ اتفاقی نیفتاد.

براساس این مقاله، «واقعیت اساسی -همان‌طور که ترامپ به‌طور غریزی فهمید و براساس آن معامله کرد- این است که آمریکا در حال حاضر، قدرتمندترین نیروی نظامی را که جهان تا به‌حال دیده است، در اختیار دارد. ایالات متحده با صرف حدود ۶.۵ تریلیون دلار برای ماجراجویی‌های نظامی خود در خاورمیانه از ۱۱ سپتامبر به این‌سو، قدرت گسترده‌ای را در منطقه مستقر کرده است که شامل حدود ۶۰هزار سرباز مرد و زن است. ایالات متحده حدود ۸۰۰ پایگاه هوایی اعلام‌شده در سراسر جهان دارد که بسیاری از آن‌ها در کشورهایی مانند امارات متحده عربی، عمان و عربستان سعودی و در اطراف جمهوری اسلامی ایران واقع شده‌اند. علاوه‌بر این، آمریکا نیروهایی نیز در پایگاه‌های بین‌المللی حافظان صلح و تاسیسات مخفی خود دارد. ناوگان پنجم ایالات متحده، نیروی دریایی قدرتمندی است که صدها کشتی و هواپیما و ده‌هاهزار پرسنل را شامل می‌شود، که مقر آن در پایگاهی در نزدیکی بندر خلیفه بن‌سلمان در بحرین مستقر است. حدود ۱۳هزار سرباز آمریکایی در کویت مستقرند و هزاران نفر دیگر در گوشه‌وکنار دیگر خلیج فارس. و آمریکا، البته، قدرتمندترین زرادخانه هسته‌ای جهان را در اختیار دارد.»

در مقایسه با مقیاس و نیروی عظیم ماشین جنگی ایالات متحده، جمهوری اسلامی (براساس تازه‌ترین رتبه‌بندی‌های نظامی) از نظر اندازه و قدرت در رتبه چهاردهم جهان قرار دارد. البته آن‌ها علاوه‌بر این، شبکه‌ای از نیروهای نیابتی منطقه‌ای را تحت کنترل دارند که دامنه آن را در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش داده‌اند. اما در سوی دیگر، ایالات متحده نیز متحدانی دارد که به نوشته سایمونز، پیچیده‌ترین ارتش‌های جهان را در اختیار دارند و برخی از آن‌ها به سلاح هسته‌ای هم مجهزند.

اما هرگز نباید تهدید ناشی از جمهوری اسلامی ایران را دست‌کم بگیریم. به نوشته سایمونز، «این کشور، اگر نگوییم در سراسر جهان، مهم‌ترین حامی تروریسم در منطقه است و توانایی جنگیدن در یک جنگ همه‌جانبه در چندین جبهه را دارد. حیله‌گری راهبردی خود را به‌شکل نمایش‌های متنوع گسترش داده است و از ترکیب قدرت نرم و سخت برای به‌دست آوردن نفوذ گسترده در کشورهای میزبان استفاده می‌کند».

نویسنده می‌افزاید: «بسیار واضح است که نقشه بازی تهران این‌گونه تعریف شده که حیله‌گرانه و بدون تحریک ایالات متحده یا متحدانش به واکنشی ویرانگر، توانایی‌های متعارف و هسته‌ای خود را  توسعه دهد. رژیم اسلام‌گرا هربار قدم‌ محتاطانه‌ای برمی‌دارد و هر یک قدم، قدم‌های بعدی را جسورانه‌تر می‌کند. به این ترتیب با روش بازی کودکانه قدم‌های مادربزرگ، به آستانه هسته‌ای نزدیک می‌شود. با این حال، نکته این بازی در آن است که مادربزرگ خشمگین سرانجام برمی‌گردد و بازیکنان خطاکار را از بازی بیرون می‌کند، برخلاف ساکن فعلی کاخ سفید.»

بازی «قدم‌های مادربزرگ» یا همان «چراغ قرمز، چراغ سبز»، یک بازی کودکانه است که در سراسر جهان به شکل‌های کمی متفاوت از یکدیگر و با نام‌های مختلف بازی می‌شود. برای این بازی، یک نفر به‌عنوان مامور راهنمایی و رانندگی (یا مادربزرگ) انتخاب می‌شود که بازی را می‌گرداند. چارچوب اصلی بازی به این صورت است که وقتی گرداننده پشتش را می‌کند و فریاد می‌زند «چراغ سبز» (یا جمله‌ای دیگر براساس توافق)، بازیکنان می‌توانند قدم بردارند و جلو بیایند، اما با فریاد «چراغ قرمز» باید فورا ساکن بمانند. گرداننده که حالا به‌سوی بازیکنان برگشته، اگر ببیند بازیکنی در زمان چراغ قرمز حرکت کرده، او را از بازی بیرون می‌کند، یا به نقطه شروع برمی‌گرداند.

سایمونز تاکید می‌کند که «به نظر نمی‌رسد دولت کنونی آمریکا، مانند دونالد ترامپ، به قدرت خود اعتقاد داشته باشد».

درست مثل جو بایدن که به‌دنبال پایان دادن به «جنگ‌های ابدی» است، ترامپ هم با ادامه روندی که از دوره اوباما آغاز شده بود، بازگرداندن نیروهای آمریکایی از خارج کشور را پیگیری کرد و او هم درک می‌کرد که عموم مردم آمریکا به اقدام‌های نظامی بیشتر در خارج از کشور  تمایل چندانی ندارند؛ اما نویسنده می‌افزاید که ترامپ در کنار این اقدام‌ها، همچنین تجسم کاملی از نظریه سیاسی «مرد دیوانه» بود.

«مرد دیوانه»، دکترینی است که معمولا در توضیح سیاست خارجی ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، به میان کشیده می‌شود. براساس این دکترین، دشمنان آمریکا به این باور می‌رسند که رئیس جمهوری آن کشور به‌قدری نامتعادل و غیرمنطقی است که ممکن است به هر حرکت احمقانه‌ای دست بزند و درنتیجه، از ترس واکنش غیرقابل پیش‌بینی آمریکا، از تحریک ایالات متحده اجتناب می‌کنند.

سایمونز به این نکته اشاره می‌کند که در دوران ریاست جمهوری بایدن، این مزیت راهبردی به‌شدت رنگ باخته و با قرار گرفتن فردی به‌شدت مسالمت‌جو مانند رابرت مالی در جایگاه مسئول مذاکرات هسته‌ای با ایران، «گزینه نظامی حتی به میز مذاکره نزدیک هم نشده است». این امر باعث ناامیدی شدید متحدان ایالات متحده، به‌ویژه اسرائیل، شده است، که معتقدند بدون چنین رویکردی، سیاست غرب «فقط هویج است، بدون چماق».

البته همان‌طور که در مقاله آمده است، هیچ فرد عاقلی آرزوی توسل به زور علیه برنامه هسته‌ای ایران را ندارد، زیرا این گزینه شامل یک تهاجم زمینی در مقیاس وسیع یا حملات هوایی گسترده خواهد بود که تضمینی برای موفقیتش نیست و در ضمن، منجربه تلفات جانی بسیار زیاد و بی‌ثباتی در سراسر جهان خواهد شد.

با این وجود، نویسنده بر این باور است که برای متقاعد کردن جمهوری اسلامی ایران به درپیش گرفتن رفتاری متفاوت، باید رهبران آن، هم «یک تهدید نظامی معتبر روی میز ببینند» و هم شک منطقی داشته باشند که «در شرایط مناسب ممکن است یک رئیس جمهوری، چه دیوانه و چه عاقل، از این گزینه استفاده کند».

سایمونز در پایان مقاله بار دیگر به قدرت نظامی ایالات متحده اشاره می‌کند و می‌نویسد: «با وجود آن‌چه در افغانستان و عراق گذشت، نیروهای مسلح ایالات متحده بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین نیروهای نظامی روی زمین‌اند و دنیا می‌داند که اگر کار به جنگ همه‌جانبه می‌رسید، همراه با متحدانشان، نیروی ویرانگری را ارائه می‌کردند. دشمنان آمریکا قطعا این را می‌دانند؛ فقط شرم‌آور است که آمریکا خودش آن را نمی‌داند.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *