مشاغل نوظهور ناشی از فقر در ایران/ سعیده شفیعی

By | ۱۴۰۰-۱۱-۰۸

ماهنامه خط صلح – این روزها با گسترش فقر مشاغل جدیدی در اقتصاد ایران ظهور و بروز کرده. در این مجال به بررسی مشاغل نوظهور ناشی از فقر پرداخته می‌شود. در ابتدا باید اشاره کرد شواهد آماری مربوط به فقر و بیکاری از گزارش‌های رسمی آورده شده. در ادامه به برخی مشاغل و روندهای اشتغال در اقتصاد ایران اشاره می‌شود. سهم بالای خوداشتغالی، رشد اشتغال ناقص و غیررسمی، بروز مشاغل اینستاگرامی و پدیده‌ی بیکاران بده‌کار از مواردی است که در یادداشت حاضر مورد توجه قرار گرفته.

مقدمه

نگرانی‌ها در سراسر جهان درخصوص فقر و نابرابری به‌ خصوص در شرایط پساکرونا رو به افزایش است و برخی حتی بروز اختلافات داخلی و جنگ‌ها را ناشی از نابرابری می‌دانند؛ به بیان امیلی رونگ فقر هم از مشکلات فردی ناشی می‌شود و هم مشکلات نظام‌مند؛ یعنی هم شرایط شخصی و هم نظام‌های اجتماعی و قضایی که همگی از دو حالت خارج نیستند؛ یا فقرا را توانمند می‌سازند یا شرایطش را تداوم می‌بخشند.

طرح سیاست‌های مربوط به فقر و توزیع درآمد در سازمان‌های بین‌المللی به سال ۱۹۷۰ برمی‌گردد؛ زمانی که بانک جهانی یک منبع اصلی با عنوان «توزیع مجدد همراه با رشد» را منتشر کرد که در آن تأکید شده بود سیاست‌های توزیع ثروت به‌ تنهایی با سیاست‌های ارتقای رشد سازگار نیست، اما واقعاً سودمندند.

از دیدگاه نهادگرایی بر خلاف نگرش طرفداران بازار کیک بزرگ‌تر اقتصاد لزوماً به بهترشدن وضعیت فقرا نمی‌انجامد و توزیع درآمد فاکتور مهم‌تری برای بهبود شرایط اقتصادی است. از منظر نهادگرایی در تبیین مسائل توسعه‌نیافتگی کشورهای جهان سوم می‌توان گفت مدیران این کشورها بیش‌تر فرصت‌هایی را تشویق می‌کنند که مشوق توزیع درآمدند تا تولید بیش‌تر و درآمدها و گسترش فعالیت‌های توزیعی، بیش‌تر بازتوزیعی‌اند تا فعالیت‌های تولیدی.

شواهد آماری

چندی قبل معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در «گزارش پایش فقر» اعلام کرد که تا سال گذشته، بیست‌وشش‌میلیون نفر از جمعیت کشور (سی‌ویک‌درصد) در فقر مطلق زندگی می‌کردند. بر پایه‌ی این گزارش با توجه به این که خط فقر در سال ۹۹ با افزایش سی‌وهشت‌درصدی به یک‌میلیون‌و۲۵۴ هزار تومان رسیده بود، انتظار می‌رفت تا پایان این سال و با توجه به شیوع گسترده‌ی کرونا در کشور و خروج حدود دو‌میلیون نفر از بازار کار تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی می‌کردند از بیست‌وشش‌میلیون نفر به حدود سی‌میلیون نفر برسد.

آخرین گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد نرخ بیکاری جمعیت پانزده‌ساله و بیش‌تر ‌ــ‌که ۸.۹ درصد از جمعیت فعال کشور را تشکیل می‌دهند‌ــ در پاییز سال جاری بیکار بوده‌اند. بررسی نرخ بیکاری جوانان پانرده تا بیست‌وچهار‌ساله حاکی از آن است که ۲۳.۶ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بوده‌اند که این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به مناطق روستایی بیش‌تر بوده. بررسی نرخ بیکاری جمعیت پانزده‌ساله و بیش‌تر و فارغ‌التحصیلان آموزش عالی نشان می‌دهد ۱۳.۸ درصد از جمعیت فعال این گروه بیکار بوده‌اند که این نرخ در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیش‌تر بوده.

اشتغال ناقص

بر اساس شواهد در شرایط رکود اقتصادی کار با دست‌مزد پایین سریع‌تر از بخش‌های شغلی پردرآمد رشد می‌کند و با وجود بازار کار قوی که در آن تقاضا برای کارگران زیاد است، مشاغل کوتاه‌مدت، فصلی و موقت هم‌چنان در حال افزایش‌‌اند. این مشاغل کم‌دست‌مزد و ناپایدار اغلب مزایایی مانند بیمه‌ی درمانی، برنامه‌ریزی مداوم یا امنیت شغلی را ارائه نمی‌دهند.

«اشتغال ناقص» شاخصی است که برای اندازه‌گیری این مشاغل به کار می‌رود. بر اساس تعاریف مرکز آمار ایران افراد دارای اشتغال ناقص شامل تمام شاغلانی است که در هفته‌ی مرجع حاضر در سر کار یا غایب موقت از محل کار بوده و به دلایل اقتصادی نظیر رکود کاری، پیدانکردن کار یا ساعت کار بیش‌تر، قرارداشتن در فصل غیرکاری و… کم‌تر از چهل‌وچهار ساعت کار می‌کنند، خواهان و آماده برای انجام کار اضافی در هفته‌ی مرجع بوده‌اند.

بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران در پاییز سال جاری سهم اشتغال ناقص نشان می‌دهد که ۱۰.۶ درصد از جمعیت شاغل کشور (حدود دوونیم‌میلیون نفر) دارای اشتغال ناقص بوده‌اند. این شاخص در بین مردان بیش از زنان و در نقاط روستایی بیش از نقاط شهری بوده.

مشاغل غیررسمی

بخش دیگر مشاغل غیررسمی است که بر اساس اطلاعاتی که مرکز آمار ایران از وضعیت اشتغال در بخش‌‌های رسمی و غیررسمی اقتصاد ایران منتشر کرده، در سال گذشته پنجاه‌وهشت‌درصد اشتغال ایران در بخش غیررسمی بوده و بخش رسمی اقتصاد فقط چهل‌ودو‌درصد از اشتغال را به ‌خود اختصاص داده. اشتغال غیررسمی به مشاغلی اشاره دارد که عموماً فاقد حمایت‌های اساسی یا قانونی یا مزایای شغلی (اخطار قبل از اخراج، حقوق ازکارافتادگی، مرخصی اختصاصی سالانه یا استعلاجی و غیره) است. اشتغال غیررسمی هم مشاغل خوداشتغالی و هم مشاغل مزد و حقوق‌بگیری را شامل می‌شود. کارکنان فامیلیِ بدون‌مزد هم می‌توانند در این گروه قرار گیرند. بخش بزرگی از اشتغال غیررسمی در بخش غیررسمی اقتصاد است.

در بسیاری از کشورهای جهان با گسترش اقتصاد غیررسمی فرصت‌های بیش‌تری برای اشتغال زنان و جوانان فراهم می‌شود. در چنین کشورهایی که زنان و جوانان از سطح سواد و مهارت کم‌تری برخوردارند، گسترش فعالیت‌های غیررسمی به افزایش تقاضا برای این بخش از نیروی کار منجر می‌شود؛ زیرا بخش غیررسمی به دلیل استفاده از فن‌آوری ساده به نیروی کار کم‌سواد نیاز دارد.

سهم بالای خوداشتغالی

بر اساس دیدگاه نهادگرایی هرچه کشور فقیرتر باشد، درصد بیش‌تری از مردم آن خوداشتغالند؛ اما طرفداران اقتصاد نئوکلاسیک معتقدند خوداشتغالی معادل کارآفرینی است و تعادل میان کار و زندگی را برقرار می‌کند. اتیکسون و لیند در کتاب بزرگ زیباست نمونه‌هایی می‌آورند که این واقعیت را باورپذیرتر می‌کند. آن‌ها اشاره می‌کنند که در سال ۲۰۱۶ حدود ۶.۴‌ درصد از مردم آمریکا خوداشتغال بودند؛ در حالی‌ که در کشور بروندی سهم افراد خوداشتغال یا مشغول در کسب‌و‌کارهای خانوادگی ۸۹.۹ درصد بود. در سال ۲۰۱۶ درآمد سرانه‌ی بروندی هشتصد دلار بود و این مقدار در ایالات‌متحده به پنجاه‌وهفت‌هزاروسیصد دلار می‌رسید. به عنوان یک قانون مناطق پول‌دار مناطقی‌اند که خوداشتغالی در آن‌جا کم‌ترین و مناطق فقیر مناطقی با بیش‌ترین خوداشتغالی‌اند. به طور کلی با تصاحب سهم بازار توسط شرکت‌های بزرگ و با بازدهی بالاتر، فرصت‌های شغلی برای کارمندان نیز بیش‌تر می‌شود. به همین دلیل است که کشورهای ثروتمندتر خوداشتغالیِ نسبیِ کم‌تری دارند؛ به عبارت بهتر سهم بالاتر تولید صنعتی نشان‌دهنده‌ی کاهش فقر و توسعه‌ی اقتصادی بیش‌تر است.

گزارش معاونت توسعه‌ی کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی حاکی از آن است که بخش عمده‌ی اشتغال ایجادشده در سال‌های اخیر فاقد حمایت بیمه‌ای و متعلق به خوداشتغالی و بنگاه‌های خُرد و کوچک بوده‌اند. روشن است که افزایش تعداد بنگاه‌های خُرد، لزوماً به معنای رونق کسب‌وکار و ایجاد شغل پایدار نیست. این گزارش هم بر این امر تأکید داشته و در بخشی از آن آورده شده: «این مشاغل (خوداشتغالی و بنگاه‌های خرد و کوچک) بالطبع از پایداری کافی برخوردار نیستند و در صورت وقوع شوکی مانند بیماری کرونا تعداد زیادی از شاغلان بیکار می‌شوند و چون دارای حمایت بیمه‌ای نیستند، شناسایی آن‌ها به منظور حمایت مشکل است و از این مسئله آسیب جدی می‌بیننند». تجربه‌ی تخصیص تسهیلات به کسب‌وکارهای آسیب‌دیده از کرونا برای ما تازگی دارد و کاملاً ملموس است؛ چراکه بسیاری از بنگاه‌های خرد و کوچک یا افرادی که خوداشتغالی کرده بودند، در دریافت این تسهیلات با مشکلات زیادی روبه‌رو شدند.

بیکاران بده‌کار

متأسفانه در ایران، هر شخصی که با ایجاد یک کارگاه یا حتی یک مغازه کسب‌و‌کار جدیدی را ایجاد می‌کند، به عنوان «کارآفرین» شناخته می‌شود، اما مقصود از کارآفرینی ایجاد کسب‌و‌کارهای درگیر با فن‌آوری است که قابلیت رشد و بزرگ‌شدن دارند. چنین برداشتی در ایران سبب شده تا بسیاری از سیاست‌گذاران از اعطای وام‌های خُرد برای ایجاد اشتغال حمایت کنند؛ حمایت‌هایی که در بسیاری از موارد به اشتغال آسیب‌پذیر منجر می‌شود یا پس از مدتی بیکاران را به بیکاران بده‌کار تبدیل می‌کند.

«اشتغال آسیب‌پذیر» بر اساس تعاریف شامل مشاغل و جایگاه‌های شغلی خویش‌فرما و مشارکت در مشاغل فامیلی است. افراد شاغل در این مشاغل به احتمال زیاد قراردادهای شغلی رسمی ندارند و احتمال زیادی دارد که فاقد شرایط مناسب کار، بیمه‌ی اجتماعی و عضویت در یک اتحادیه باشند.

در واقع می‌توان گفت پدیده‌ی «بیکاران بده‌کار» از دیگر پی‌آمدهای گسترش فقر طی دهه‌های اخیر است. اجرای طرح‌های مختلف در دولت‌های قبل برای گسترش مشاغل خرد و خانگی علاوه بر هدررفت منابع کشور سبب تبدیل بیکاران را به بیکاران بده‌کار شده . گزارشی از وضعیت عمل‌کرد بنگاه‌های زودبازده در سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ نشان‌دهنده‌ی انحراف شصت‌درصد منابع بانکی پرداخت‌شده به این بنگاه‌ها بود.

مشاغل اینستاگرامی

نگاهی به اینستاگرام ایرانیان نشان می‌دهد که ظرف‌های غذا، لباس، لوازم تزئینی، گل و گیاه آپارتمانی و اسباب کوچک خانه از جمله چیزهایی‌اند که این روزها برای حدود یک‌میلیون نفر از ایرانیان منشاء کسب درآمد شده‌اند. ظهور مشاغلی از این دست می‌تواند نمود و بروزی از گسترش فقر باشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد فقط اینستاگرام محل کسب‌وکار گروه بزرگی از مردم (حدود یک‌میلیون نفر) شده. علاوه بر خرید و فروش کالاها در اینستاگرام رقابت شدیدی برای تولید محتوا، افزایش دنبال‌کننده‌های صفحات و تعداد لایک‌ها و کامنت‌ها وجود دارد؛ بازاری مجازی، اما پررونق.

جمع‌بندی

نقل است که به «ماری آنتوانت» ملکه‌ی فرانسه در زمان انقلاب این کشور خبر دادند که مردم نانی برای خوردن ندارند و او پاسخ داد: «خب کیک بخورند!» حال و روز اقتصاد ایران و واکنش مسئولان هم در این روزها شبیه این جمله است.

چندی قبل یکی از روزنامه‌نگاران قدیمی ظروف چینی همسرش را برای فروش در یکی از سایت‌های فروش کالای دست‌دوم گذاشته بود. دیگری گزارشی تهیه کرده بود که افراد دارای ‎معلولیت با مستمری سیصدوپنجاه‌هزار تومانی ‎بهزیستی توان اداره‌ی زندگی را ندارند و ناچارند برای گذران امور روزمره ویلچرهای خود را بفروشند.

صفحات اینستاگرام هم پر شده از کالاهای دست‌سازی که عمدتاً توسط زنان به فروش می‌رسد. عضو اسنپ یا تپسی‌شدن که دیگر از روال‌های عادی زندگی در شهرهای بزرگ شده.

دست‌فروشی در فضاهای عمومی (مانند بی‌آرتی یا مترو) که سال‌هاست این فضاها را به فروشگاه‌های متحرک تبدیل کرده.

جای‌پارک‌گیر، فال‌گیر، گریه‌کُن سر قبر تا همراه بیمار، دست‌فروش، دادزن برای جلب مشتری در مغازه‌ها و مشاغلی از این دست نیز این روزها برای عده‌ای محل درآمد شده.

این تنها فهرست کوتاهی از مشاغلی است که با گسترش فقر و کاهش قدرت خرید مردم برای همه‌ی ما عادی شده؛ اما مشاغلی وجود دارند که زیر پوست شهر در حال رشد و نمواند؛ فروش کودک، فروش اعضای بدن، تن‌فروشی و… که نه آماری از آن وجود دارد و نه مسئولی برای پی‌گیری.

پانوشت‌ها:
۱- آلبریتون، رابرت، بگذار آشغال بخورند؛ چگونه سرمایه‌داری گرسنگی و چاقی می‌آفریند، ترجمه‌ی کیانوش یاسایی، نشر اختران، ۱۳۹۳.
۲- اتکینسون، رابرت و لیند، مایکل، بزرگ زیباست، ترجمه‌ی حمید پاداش، علی نیکونسبتی و بهمن خداپناه، نشر نهادگرا، ۱۳۹۹.
۳- نابرابری شاخ و دم ندارد، ترجمان علوم انسانی، شماره‌ی ۱۹، تابستان ۱۴۰۰.
۴- چکیده‌ی نتایج طرح آمارگیری نیروی کار، مرکز آمار ایران، دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری، پاییز ۱۴۰۰.
۵- «سی‌میلیون نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارند»، خبرگزاری ایلنا، ۲۹ مهرماه۱۴۰۰.
۶- «اقتصاد غیررسمی و جایگاه اشتغال غیررسمی در ایران»، معاونت توسعه‌ی کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *