مورد عجیب خانواده محمدعلی رامین/ ایدئولوژی‌های افراطی که بر فرزندان هم اثر نکرد!

By | ۱۴۰۰-۱۲-۰۳

موضوع آقازادگی و فرزندانی که راه دیگری به جز راه پدر را انتخاب می‌کنند، سوژه مهمی برای افکار عمومی است و هر بار که خبرهایی از این موضوع منتشر می‌شود، از نوع واکنش‌ها می‌توان فهمید که خشمی نسبت به این پدیده وجود دارد که مسئولان نظام در حالی فشار بر مردم را افزایش داده‌اند و محدودیت ایجاد می‌کنند که حتی فرزندان خودشان آنها را به رسمیت نمی‌شناسند.

از هفته گذشته خبرسازترین چهره‌های ایرانی، خانواده محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی دولت احمدی نژاد هستند. ماجرا از تبریک روز مرد مهناز افشار به یاسین رامین همسر سابقش یاسین رامین آغاز شد. این موضوع انتقادات را افزایش داد و سوال عمده این بود که کسی که دستش در یک پرونده بزرگ مالی بوده و از بیت المال ارتزاق کرده، چه صلاحیتی دارد که اینگونه برایش تبریک عمومی بنویسند.

شروع دوباره ماجرا از خانواده محمدعلی رامین

با بالا گرفتن انتقادات، یک ورق دیگر از خانواده محمدعلی رامین رو شد و این بار پای صالحه رامین دختر خانواده نیز به میان آمد. صالحه رامین در خارج از کشور در زمینه مدلینگ فعالیت می‌کند و انتشار تصاویری از او انتقادها را این بار بیشتر کرد و حرف کلی این بود که فرزندان مسئولان و آقازاده‌ها هم به آن نسخه‌ای که پدرانشان می‌پیچند، اعتنایی ندارند و راه خودشان را می‌روند.

محمدعلی رامین در دولت محمود احمدی نژاد معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد بود و اهالی رسانه که در آن سال‌ها فعالیت می‌کردند، به یاد دارند که در دوره تصدی او چه فضای محدود و تلخی بر روزنامه‌نگاران گذشت. او سرزده ار تحریریه‌ها بازدید می‌کرد تا ببیند در کدام تحریریه حجاب به سختی رعایت نمی‌شود! مستوره نصیری روزنامه‌نگار در توئیتر خود نوشته «هرآنچه برای دختر و پسر محمدعلی رامین می‌نویسند، به چشم ما خوب است، خصوصا تصاویر دخترش. معاون مطبوعاتی بود، یک روز آمد بازدید روزنامه ما، با توصیه و تذکر قبلی، سر هر سرویس که می‌آمد، همه یک‌دور دستشان را دور مقنعه می‌کشیدند که مو‌ها برود زیر مقنعه تا خاطر رامین مکدر نشود. در بازدید از تحریریه‌ها تذکر حجاب می‌داد.»

مهدی افروزمنش روزنامه‌نگار نوشته «محمدعلی رامین مدیرکل مطبوعات وزارت ارشاد احمدی‌نژاد سال ۸۸ آمد فرهیختگان، با چشم‌های براقِ و توپی پُر. افاضاتی کردند به همراه چند تذکر حجاب و در نهایت خبرنگاران را مشتی دلقک خواند.»

پدرام ابراهیمی روزنامه‌نگار در توییتر خود نوشت «روزی محمدعلی رامین به تحریریه آمد و با داد و فریاد در اتاق‌ها را باز می‌کرد و می‌گفت دختران بی حجاب را کجا قایم کرده‌اید.»

خاطرات عمده خبرنگاران از محمدعلی رامین عمدتا مشابه مواردی از این دست هستند که در تمام آنها رامین تلاش می‌کرده محدودیت‌ها و کنترل خود را بر مطبوعات افزایش دهد. اما آنچنان که بر می‌آید ایده‌ای که به آن معتقد است حتی درباره فرزندانش نیز اثر نگذاشته است. یاسین رامین بر خلاف میل پدر با مهنار افشار بازیگر ازدواج کرد، امین رامین خواننده شد و صالحه رامین به عرصه مدلینگ رفت! هر سه فرزند هر چند حمایت مالی پدر را با خود داشتند، اما راهی دیگر برگزیدند. پیروی نکردن از ایدئولوژی‌های پدران، در بسیاری از خانواده‌ها مرسوم است و  زیاد دیده شده فرزندان راهی جز راه پدر و مادر خود بروند، اما موضوع زمانی غیرقابل تحمل می‌شود که افرادی که حتی فرزندانشان اعتقادی به آنها ندارند، برای ۸۵ میلیون ایرانی نسخه و قانون می‌نویسند و اصرار دارند که مردم طبق خواسته آن‌ها رفتار کنند و اگر کسی غیر از این رفتار کند متهم خواهد شد.

فرزندانی که راه پدر و مادر را انتخاب نکردند

نمونه فرزندان محمدعلی رامین در ایران بسیار بوده است؛ عیسی هاشمی فرزند معصومه ابتکار در حالی ساکن آمریکا است که مادرش زمانی از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته بود تا آنجا را اشغال کنند! ابتکار این تناقض را با یک پاسخ جواب داده و گفته «پسرم در آمریکا درس می‌خواند و ادامه تحصیل می‌دهد. خودش و همسرش تا فوق لیسانس اینجا بودند، اما رشته‌ای که می‌خواستند ادامه دهند (مدیریت و راهبری سازمانی) در ایران نبود. به هر حال انتخاب افراد مبتنی بر تشخیص خودشان است و تابع نظر والدینشان نیستند.» طبیعتا این جواب هم قانع‌کننده نبود و برای مردم پذیرفتنی نبود که کسی مادرش اینهمه هزینه بر دوش ملت بگذارد و حالا به راحتی از «تشخیص افراد» و «احترام به خواسته‌ها» سخن‌سرایی بکند!

ساشا سبحانی فرزند محمدعلی سبحانی سفیر اسبق ایران در ونزئلا از دیگر کسانی است که در فاصله گرفتن از پدر، گوی سبقت را از دیگر آقازاده‌ها ربوده است. او به دلیل انتشار تصاویر منشوری از خودش در کنار دختران، سرو صدای زیادی به پا کرد، هرچند که سبحانی از فرزندش اعلام برائت کرد، اما او را همواره به نام پدرش می‌شناسند؛ کسی که به اسم اقازادگی توانسته مال و اموال و جایگاه خاصی برای خودش ایجاد کند.

روح الله زم فرزند محمدعلی زم رئیس حوزه هنری تبلیغات اسلامی نیز از دیگر کسانی بود که راه خود را از پدر جدا کرد و در خارج از کشور به تبلیغ علیه نظام و افشای فساد مسئولین جمهوری اسلامی پرداخت.

صاحبان نماز با کیفیت!

نعیما طاهری دختر زهرا اشراقی و نوه آیت الله خمینی اکنون در کانادا زندگی می‌کند و شرایط زندگی او ارتباط و همخوانی چندانی با ایده‌های حمایت از مستضعفان ندارد. مادرش نعیما طاهری در حمایت از دخترش گفته بود: «برای چه نباید دخترم را بفرستم کانادا؟ مگر هزاران آدم نمی‌روند کانادا؟ آنجا شرایط و فضایی دارد که دختر من می‌تواند ایمان و اعتقاداتش را محکم‌تر کند. کیفیت نمازی که در کانادا می‌خواند به‌مراتب بیشتر از ایران است. تا به حال چندین جلد مفاتیح برایش پست کردم. عمرا اگر اینجا اینقدر دعا می‌خواند.» البته بعد از این جمله شاذ زهرا اشراقی، ترم «صاحبان نمازهای باکیفیت» هم به ادبیات سیاسی ایران اضافه شد.

معنای دقیق انقلاب فرهنگی

سلوی کی‌نژاد دختر محمدعلی کی‌نژاد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران هم از دیگر نمونه‌هاست. در حالی که پدر در ایران زندگی را بر مردم تلخ کرده، دختر در خارج کشور به سبک زندگی غربی عکس‌هایی از خود منتشر می‌کند که پدر با بیانی آشفته و نسنجیده اعلام کرد عکس‌ها فتوشاپ بوده است! البته وقتی عکس‌های دیگری منتشر شد، پدر روزه سکوت گرفت.

همان زمان سید مهدی صدرالساداتی روحانی اصولگرا درباره این عکس نوشت: «انقلاب فرهنگی از این بالاتر که فرزند عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در آمریکا تابعیت بگیرد و از آنجا برای ایرانیان سبک زندگی تدریس بکند؟

سفیران گویای نظام در آمریکا

مورد جالب دیگر فرزندان مرتضی سقاییان نژاد شهردار وقت قم بودند که از همه عجیب‌تر به نظر می‌آمد. چه اینکه هر شش فرزند سقاییان نژاد ساکن آمریکا هستند! به گزارش رویداد۲۴ خود سقاییان نژاد گفته بود «خانواده بنده ولایی و مذهبی بوده و به رعایت اخلاق اهتمام دارند. اگر برخی فرزندان من برای تحصیل علم و دانش به خارج رفته‌اند همگی به‌عنوان سفیران گویا برای نظام بوده‌اند؛ یکی از فرزندانم بعد از تحصیلات عالی، در قم می‌خواهد تحصیلات خود را دنبال کند و خانواده من هیچ علاقه‌ای به زندگی در خارج از کشور نداشته و در خدمت نظام هستند.»

این بار بعد از «صاحبان نمازهای با کیفیت» جمله دیگری به ادبیات سیاسی ایران اضافه شد و آنهم «سفیران گویای نظام» بود! منتقدان می‌گفتند چرا فرزندان شما باید سفیر گویای نظام باشند، پول بدهید، ما هم حاضریم همین به مدل نماز با کیفیت بخوانیم و سفیر گویای نظام باشیم!!

ماجرا اما آنجا جالب شد که یکی از فرزندان عملا زیر میز زد و گفت پدرش برای خودش حرف می‌زند! فرزند سقاییان نژاد با شبکه من و تو!! مصاحبه کرد و گفت: «من نظرم (با پدرم) فرق می‌کند. شاید ایشان وقتی نظر دادند چیز‌هایی را در نظر گرفتند که مصرف داخلی دارد. من سفیر گویای نظام نیستم. من یک شهروند عادی هستم.»

پدرام سلطانی از اعضای اتاق بازرگانی در یادداشتی نوشته «کسانی که زمانی جزء بنیانگذاران و بانیان انقلاب و جمهوری اسلامی بودند، اکنون حتی در مجاب کردن فرزندان و نوه‌های خود به ماندن در ایران و پذیرفتن سبک زندگی ایرانی–اسلامی در مانده‌اند. شاید گفته شود کسانی که زندگی در خارج از ایران را اختیار کرده‌اند، کسر کوچکی از فرزندان مسئولان هستند. اما سنجش درست این مسئله زمانی اتفاق می افتد که آماری از فرزندان مسئولانی که مدتی در کشورهای غربی خدمت کرده‌اند، و در آن زمان فرزندانشان فرصت تحصیل و زندگی در آن کشور را یافته‌اند، داشته باشیم و بسنجیم که اکنون چه تعداد از این فرزندان در خارج از ایران به سر می‌برند. بر خلاف شخصیت‌های تراز اول کشور، که بیشتر نام فرزندان یا نوه‌هایشان رسانه‌ای شده است، این بار باید مسئولان رده دوم و سوم مانند سفرا و کارکنان وزارت امور خارجه و مأموران دیگر دستگاه‌ها و نهادها به خارج از کشور، خصوصا کشورهای غربی، در ۴۰ سال گذشته را به عنوان جامعه هدف در نظر گرفت.»

سلطانی نوشته «کسانی به خارج رفته‌اند این فرصت را داشته‌اند که معنای انتخاب، اختیار، رواداری و آزادی را در آن جوامع از نزدیک درک کنند، همچنین کیفیت حکمرانی و خدمت رسانی دولت به مردم را در آن کشورها ببینند و با شرایط مشابه در ایران مقایسه کنند.»

فرزندانی که با پدر اختلاف نظر سیاسی داشتند

مواردی هم بوده که فرزندان مسئولان جمهوری اسلامی ایده‌های پدران را به ابتذال نکشیده‌اند و آنها بر اساس بینشی که داشتند، راه سیاسی دیگری انتخاب کرده‌اند. هرچند مقایسه این چهره‌ها با شخصیت‌های مبتذلی همچون یاسین رامین و ساشا سبحانی و … از اساس نادرست است، اما برای تاکید بر این نکته که لزوما افراد وارث تصورات پدرانشان نیستند، یادی از آنها نیز می‌کنیم تا دست‌کم بتوان این نتیجه‌گیری را کرد که بزرگترین اشتباه حکومت نسخه پیچیدن برای همه مردم ایران است؛ در حالی که هر فرد انتخابی دارد که الزاما ارتباطی به آنچه نسل گذشته فکر می‌کند ندارد.

مجتبی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی به عضویت در سازمان مجاهدین خلق پیوست و در نامه‌ای به پدرش از تغییر ایدئولوژی خود خبر داد. حسین جنتی فرزند احمد جنتی شورای نگهبان نیز به عضویت در سازمان مجاهدین خلق پیوست و در عمیلیاتی که سپاه پاسداران انجام داد، جان باخت. احمد رضایی فرزند محسن رضایی، دبیر وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز چندسالی علیه نظام فعالیت می‌کرد و مدتی هم در خانه هژبر یزدانی پناهنده شد. بعد از مدتی جسد او در هتلی در دوبی پیدا شد و علت مرگ او تاکنون مشخص نشده است. فرزندان طاهر احمدزاده راه پدر را در پیش نگرفتند و در حالی که پدر دیدگاه‌های محافظه‌کارانه‌‌ای داشت، فرزندان مشی مبارزه مسلحانه برگزیدند و مسعود احمدزاده در دهه چهل از بنیانگذاران چریک‌های فدایی خلق شد.

از دهه هفتاد و هشتاد به بعد، دیگر نمونه‌های تغییر دیدگاه سیاسی دیگر به این شکل وجود نداشت. دیگر زمان ابتذال فرزندان مسئولان نظام بود. آنها در دوره‌ای که از طریق رانت‌های پدر به منابع مالی دست یافتند، مسیری را انتخاب کردند که دیگر در آن نه خبری از «حمایت مستضعفان جهان» و «مبارزه با استکبار» بود. فرزندان یک به یک در کشورهای غربی ساکن شدند و حالا خودشان تبدیل به اپوزیسیون پدران شده‌اند؛ صالحه رامین فعلا آخرین کسی است که از خانواده و ایدئولوژی پدر اعلام برائت کرده و اعلام کرده که سال‌ها برای اینکه تفکر خودش را داشته باشد با خانواده و حتی گشت ارشاد جنگیده است. او در پیامی نوشته «سال‌ها با خانواده، اطرافیان، در مدرسه و در اجتماع پیرامون خودم جنگیدم تا خودم باشم نه آنچه بر من حکم می‌کنند و شاید کمتر دختری به اندازۀ من با گشت ارشاد درگیر شده باشد و کتک خورده باشد و هر بار که بازداشت شده بیش از بقیه در بازداشت مانده باشد تا پدرش نفهمد! من مثل هر آدم دیگری در این جهان انتخاب نکردم در چه خانواده‌ای به دنیا بیایم و پدرم چه ایدئولوژی‌ داشته باشد. ولی راه و رسم زندگی را از زمانی که بزرگ شدم و زورم رسید خودم انتخاب کرده‌ام و خودم را در قبال اعمال و رفتار خودم مسؤول می‌دانم.»
رویداد۲۴:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *