ده دلیل که چرا رابطه جمهوری اسلامی ایران با چین به نفع ایران و ایرانی‌ها نیست

By | ۱۴۰۰-۱۲-۰۸

برخی ایرانیان توافق ۲۵ ساله بین جمهوری اسلامی و چین را قرارداد فروش ایران به چین نامیده‌اند

ذهنیت ایرانی‌ها درباره چین و کالاهای چینی و رابطه تهران-پکن ذهنیت مثبتی نیست. توافق ۲۵ ساله بین جمهوری اسلامی ایران و چین نیز این وضعیت را بدتر کرده است. برخی از ایرانیان این توافق را قرارداد فروش ایران به چین نامیده‌اند. حالا هم طرح صیانت، که گفته می‌شود نسخه‌برداری از الگوی اینترنت ملی چین است، ذهنیت بسیاری از ایرانی‌ها را درباره چین خراب‌تر کرده است. اما خارج از این ذهنیت، چرا و به چه دلایلی رابطه جمهوری اسلامی ایران و چین به نفع ایران و ایرانی‌ها نیست؟ این نوشته به ده دلیل درباره ضررهای این رابطه برای ایرانیان می‌پردازد.

۱- سرمایه‌گذاری پوچ. سرمایه‌گذاری چینی‌ها در ایران اگر اندکی به معنای افزایش تولید ناخالص داخلی ایران باشد، بیشتر از آن به معنای کمک به اقتصاد چین است. چین قرار است در چارچوب توافق ۲۵ ساله با جمهوری اسلامی ایران حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری کند، ولی تجربه نشان می‌دهد که چینی‌ها در اجرای پروژه‌ها اغلب از نیروی کار چینی استفاده می‌کنند و ارزش افزوده حاصل از تولید را هم به چین می‌برند. در واقع، این توافق بیشتر به نفع چین است تا ایران. پروژه‌های چینی در کشور میزبان ایجاد اشتغال چندانی نمی‌کنند. چینی‌ها همچنین در اجرای پروژه‌ها، منابع معدنی و مواد خام کشور میزبان را برای اقتصاد چین که مثل یک کارخانه بزرگ مصرف‌کننده مواد خام است غارت می‌کنند و در نهایت، اقتصاد کشور میزبانی مانند ایران را نیز با سیل کالاهای کم‌قیمت و اغلب کم‌کیفیت چینی نابود می‌کنند، کالاهایی که در برابر صادرات نفت ارزان‌قیمت به چین وارد ایران می‌شود.

۲- دیپلماسی بدهی و تله. چین به ۱۶۵ کشور جهان ۳۸۵ میلیارد دلار وام داده و آن‌ها را بدهکار کرده است. چین بزرگ‌ترین وام‌دهنده به کشورهای در حال توسعه است‌. یکی از روش‌های چین، استفاده از دیپلماسی بدهکار کردن و در تله انداختن کشورها از طریق وام دادن است. سریلانکا ، قرقیزستان، و مونته‌نگرو سه کشور نمونه‌اند که برای اجرای پروژه‌های بزرگ، فریب چین را خورده‌اند و در دام بدهکاری به چین گیر افتاده و دچار دردسری بزرگ شده‌اند. چین با طرح موضوع سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری ظرف ۲۵ سال در ایران، درصدد اجرای نقشه مشابهی برای ایران است. یک بدهی بزرگ در عمل باعث می‌شود چین مهار تصمیم‌گیری در ایران را به دست گیرد. جمهوری اسلامی ایران با تمایلش برای جذب سرمایه چین نشان می‌دهد که به اسم سیاست نگاه به شرق، در حال تبدیل ایران به یکی از بزرگ‌ترین بدهکاران چین است.

۳- تهدید نظامی و امنیتی. چینی‌ها در اجرای قراردادها به اطلاعات حساس و مهم کشور میزبان دست پیدا می‌کنند. این اقدام از طریق فروش شبکه نسل پنجم اینترنت (فایو جی، 5G) از طریق شرکت‌هایی مانند هواوی صورت می‌گیرد که به اسم ارائه خدمات فنی، ارتباطاتی و فناوری، داده‌ها و اطلاعات مهم و حساس میزبان را گردآوری می‌کنند. با وجود این که جمهوری اسلامی ایران چین را دوست و متحد تلقی می‌کند، رویه چین نشان می‌دهد که آن‌ها اطلاعات کشور میزبان را در سطح گسترده‌ جمع‌آوری می‌کنند، اطلاعاتی که برای روند تصمیم‌گیری کشور مهم است، از زیر دست چین رد می‌شود. استفاده ایران از فناوری‌های چینی به چین اجازه می‌دهد اطلاعات حساس ایران را گردآوری کند و ایرانی‌ها نمی‌توانند خودشان را از خطر اقدام چینی‌ها به گردآوری اطلاعات حساس حفاظت کنند. از سوی دیگر، افتتاح کنسولگری چین در بندرعباس در نزدیکی تنگه هرمز و رزمایش‌های دریایی ایران با چین و روسیه، خطر افزایش حضور نظامی چین در ایران را بیشتر می‌کند.

۴- کمک به نقض حقوق بشر. ایران و چین توافق ۲۵ ساله امضا کرده‌اند، در حالی که جمهوری اسلامی ایران با اعتراض گسترده مردم روبه‌رو است. جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که برای سرکوب مردم حاضر به استفاده از زور و شبه‌نظامیان طرفدار خود در خاورمیانه است. از طرف دیگر، گفته می‌شود که چین قرار است هزاران نفر از نیروهای حفاظتی خود را برای دفاع از پروژه‌های چینی به ایران اعزام کند، موضوعی که در رسانه‌های اجتماعی سر‌و‌صدای زیادی به پا کرده است. چین در برابر ایران دست بالا را دارد. بنابراین، اگر شبه‌نظامیانی مانند حشد شعبی که تابع رژیم ایران‌اند در سرکوب مردم مشارکت کرده‌اند، نیروهای حفاظتی چین هم می‌توانند در حمایت از جمهوری اسلامی ایران در برابر اعتراض‌های آینده همین نقش را بازی کنند.

اگر اعتراض‌های مردم ایران متوجه پروژه‌های چینی شود، احتمال رویارویی مردم و نیروهای چینی بیشتر می‌شود. از کجا معلوم است که نیروهای چینی برخوردی را که برای سرکوب مردم اویغور سین کیانگ داشتند در برابر ایرانیان تکرار نکنند؟ در شرایطی که بیکاری در ایران گسترده است، مردم ذهنیت مثبتی درباره حضور مهندسان و کارگران چینی ندارند، و احتمال برخورد خشن نیروهای حفاظتی چینی با مردم در اطراف این پروژه‌ها از خطرهای آینده برای مردم ایران است. اگر چنین وضعی پیش آید، نیروهای چینی ساکت می‌نشینند یا  به اسم برقراری ثبات و امنیت با مردم ایران همان کاری را می‌کنند که با اویغورها در سین کیانگ کردند؟

۵- الگوبرداری جمهوری اسلامی ایران از سرکوب دیجیتال چینی. نگاهی به طرح صیانت که گفته می‌شود برای محدود کردن اینترنت و کاهش سرعت آن است، نشان می‌دهد که نگرانی مردم ایران از رابطه جمهوری اسلامی ایران و دولت چین درست است. در طرح صیانت، حکومت داده‌ها و اطلاعات کاربران اینترنت و رسانه‌های اجتماعی را ضبط و پردازش می‌کند. این موضوع تکرار قوانین چین و ماده ۷ قانون اطلاعات ملی آن کشور است. چین از طریق شرکت‌های هواوی (HUAWEI)، زی‌تی‌ای (ZTE)، و تیاندی (TIANDY) فناوری‌های لازم را برای کنترل اینترنت و تشخیص هویت کاربران و شهروندان به حکومت ایران می‌دهد.

این فناوری چینی به حکومت ایران فرصت می‌دهد که معترضان را در اینترنت و رسانه‌های اجتماعی زیر نظر بگیرد، معترضانی که از یک سو به حکومت جمهوری اسلامی ایران انتقاد دارند و از سوی دیگر به رابطه جمهوری اسلامی ایران با چین. معترضان در رسانه‌های اجتماعی مانند توییتر، تلگرام، و اینستاگرام شعارهایی سر می‌دهند که نشان‌دهنده این ذهنیت انتقادی است؛ از جمله: «ایران برای فروش نیست»، «مرگ بر کسی که ایران را می‌فروشد»، «می‌میریم اما ایران را پس می‌گیریم»، «چین از ایران برو بیرون» و «ایران برای فروش نیست». در واقع مردم از چین ناراضی‌اند. با استفاده جمهوری اسلامی ایران از سرکوب دیجیتال با فناوری چینی، معترضان تحت فشار بیشتری قرار می‌گیرند.

۶- آسیب به فرهنگ و میراث ایرانی. در دست‌کم بیش از یک دهه گذشته، کالاهای نامرغوب و کم‌قیمت چینی مانند سیل وارد بازار ایران شده است. صنایع دستی ایران در حال نابودی است و قدرت رقابت با کالاهای چینی را ندارد که انبوه و ارزان تولید می‌شوند. صنایع دستی فقط کالا نیست، نوعی هنر و میراث فرهنگی و تاریخی نیز است. شاید در جریان توافق ۲۵ ساله با چین، تمدن و فرهنگ ۲۵۰۰ ساله ایران آسیب جدی و برگشت‌ناپذیر ببیند.

۷- کاهش قدرت انتخاب مردم.  تورم گسترده و گرانی که محصول دولت ناکارآمد و فاسد ایران است، باعث کاهش قدرت خرید مردم و فقیرتر شدن آن‌ها شده است. فقر باعث شده است که مردم حتی اگر بخواهند، نتوانند از کالای ایرانی در برابر کالای چینی حمایت کنند. برای مثال، قیمت کالای ایرانی دست‌ساز می‌تواند تا پنج‌ برابر کالای چینی که در مقیاس جهانی و انبوه تولید می‌شود، قیمت داشته باشد. این وضعیت دست مردم را از همه طرف می‌بندد. کمتر کسی در عمل می‌تواند بگوید من کالای چینی نمی‌خرم.

۸- تضعیف دموکراسی و تقویت دیکتاتوری در ایران. حکومت ایران حکومتی غیردموکراتیک است. چین حامی حکومت ایران است و طرفدار ماندگاری آن. از نظر چین، حفظ ثبات و امنیت یعنی وضعیت کنونی سین‌کیانگ که فقط با سرکوب گسترده و سازمان‌یافته، ساکت و آرام به نظر می‌رسد؛ نوعی آرامش گورستانی. از طرف دیگر، در حالی که جمهوری اسلامی ایران خود را شریک و متحد چین می‌داند، پکن اصلا ایران را در حد شریک و متحد نمی‌داند و نمی‌بیند. چین فقط می‌خواهد حکومت ایران‌ــ که در جهان و منطقه تنهاست‌ــ در قدرت بماند، چون از وجود آن سوءاستفاده می‌کند. اگر حکومتی دموکراتیک در ایران به قدرت برسد، حتما زیر بار توافقی مانند توافق ۲۵ ساله با چین نخواهد رفت ‌که به ضرر منافع ملی ایران باشد.

۹- باج‌گیری از ایران. ایران به‌‌دلیل تنهایی و انزوای دیپلماتیک در منطقه و جهان، در موقعیتی آسیب‌پذیر است. جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین‌المللی مانند شورای امنیت، در مذاکرات هسته‌ای از جمله مذاکرات اخیر در وین، و در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به حمایت چین نیاز دارد. این وضعیت جمهوری اسلامی ایران را به چین وابسته کرده است که به باج‌گیری چین از ایران منجر می‌شود. مقام‌های جمهوری اسلامی ایران به‌اشتباه می‌گویند که روسیه و چین در کنار ایران و در برابر آمریکا و اروپا ایستاده‌اند، اما مسکو و پکن برای خودشان مذاکره می‌کنند نه برای ایران. چین به اسم حمایت از ایران در حال سوءاستفاده از ایران است، مثل روسیه که از کارت ایران در روابط با آمریکا سوءاستفاده می‌کند.

۱۰- تخریب محیط‌زیست. قراردادها و پروژه‌های چین که هنوز شفاف نیستند، می‌توانند نابودکننده محیط زیست باشند. در این مورد می‌شود به دو نمونه اشاره کرد. در کرمان، صدها سال است قنات‌ها منبع پایدار تامین آب در مناطق کویری و کم‌آب‌اند. برخی ویدیوهای منتشرشده در رسانه‌های اجتماعی ظاهرا نشان می‌دهد که پروژه‌های چینی‌ها منابع پایداری مانند قنات‌های کرمان را تخریب می‌کنند. این در حالی است که حکومت ایران هم نمی‌تواند عملکرد شرکت‌های چینی را زیر سوال ببرد.

مثال دوم، درباره شیوه ماهیگیری کشتی‌های چینی در آب‌های جنوب ایران‌‌ــ با اجازه جمهوری اسلامی ایران‌ــ به روش ترال است. روش ترال تمام آبزیان را می‌بلعد و به ذخایر آبزیان لطمات جبران‌ناپذیری وارد می‌کند. اگر زیست‌بوم نزدیک سواحل تخریب شود، برگشت‌ناپذیر خواهد بود. چینی‌ها برای این ذخایر آبزیان و نقش آن‌ها در زندگی محلی‌ها اهمیتی نمی‌دهند. این مردم و ماهیگیران ایرانی‌اند که صدمه می‌بینند. صدها سال است که زندگی مردم به دریا و صید وابسته بوده است. دریا و ماهیگیری برای چینی‌ها فقط تجارت است ولی برای  محلی‌ها، شغل و منبع غذایی است.

ایندیپندنت فارسی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *