اعتراض خیابانی؛ آخرین مسیر نجات سرکوب‌شدگان در ایران

By | ۱۴۰۱-۰۷-۰۵

هشتگ مهسا امینی را با بیش از ۱۰۰ میلیون تکرار تا زمان نوشته شدن این گزارش، به مشهورترین نام تاریخ فضای مجازی جهان مبدل کرد

از سرکوب‌های کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۸ تا اعتراض‌های سال ۱۳۸۸ و یک دهه اعتراض مدام مردم در دهه ۹۰ شمسی، ایران حالا به بستری آماده برای تحول و تغییری بدل شده است که به گفته کارشناسان مختلف، یا کف خیابان و به‌ صورت قهری پیش می‌رود، یا با کوتاه آمدن نظام جمهوری اسلامی برابر مطالبات مردم در چهارچوب گسترش آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و مدنی محقق می‌شود.

ولی با توجه ‌به حوادث روزهای گذشته، حتی خوش‌بین‌ترین تحلیلگران هم نشانه‌ای از کوتاه آمدن ارکان حکومت جمهوری اسلامی برابر مطالبات مردم را تایید نکنند و همین موضوع باعث شده است که بسیاری تاکید داشته باشند که راه محقق شدن خواسته مردم در ایران، استمرار حضور و مقاومت در کف خیابان است.

اعتراض‌ها به قتل مهسا

سرکوب اعتراض‌های مردمی به قتل مهسا (ژینا) امینی طی ۱۰ روز گذشته، با ساختاری متفاوت از سوی حکومت اسلامی طرح‌ریزی و مدیریت شده است. در خارج از ایران نیز طبق اخبار و اطلاعات منتشرشده، برنامه‌ریزی گسترده‌ای از سوی سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی ایران برای جاسوسی از تظاهرات‌کنندگان انجام شده است.

نیروهای نظامی، انتظامی، و امنیتی درگیر در سرکوب مردم طی این روزها، به ترتیب عبارت بوده‌اند از یگان ویژه نیروی انتظامی و نیروهای ضدشورش (نوپو)، نیروهای بسیج محلات، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، اطلاعات نیروی انتظامی، بسیج محلات، و سازمان حراست کل کشور.

در روزهای نخست اعتراض‌ها در ایران، نخست نیروی انتظامی، و سپس نیروهای بسیج وارد عرصه سرکوب معترضان شدند. اما از روزهای بعد، دستگاه‌های امنیتی با ماموریت شناسایی و بازداشت معترضان، و سپاه و بسیج با ماموریت سرکوب مردم وارد عرصه شدند و یکی از گسترده‌ترین برنامه‌های هجومی نظامی-امنیتی را علیه اعتراض‌های مردم تدارک دیدند.

از سوی دیگر، طبق برخی گزارش‌ها و اخبار انتشاریافته، از روز سوم خیزش مردمی، نزدیک به دو هزار تن اعضای گردان‌های سایبری جمهوری اسلامی ایران نیز با ماموریت شناسایی معترضان در فضای مجازی و انحراف افکار عمومی وارد عمل شدند.

اما هیچ‌ یک از این تدارکات، در کنار محدود شدن دسترسی‌ها به فضای مجازی و فیلترشدن شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس‌بوک، باعث نشدند که اعتراض‌های مردم در ایران به محدودیت‌های اجتماعی و سرکوب و قتل زنان، متوقف شود.

۱۰۰ میلیونی شدن یک نام

در خصوص کارزار بزرگ اعتراض مردمی که با وجود فیلترینگ گسترده، هشتگ مهسا امینی را با بیش از ۱۰۰ میلیون تکرار تا زمان نوشته شدن این گزارش، به مشهورترین نام تاریخ فضای مجازی جهان مبدل کرد، چند متغیر موثر به چشم می‌خورد که باعث شدند معترضان برای دفاع از حقوق خود، سنگر خیابان را ترک نکنند.

نخستین نکته، تجربه اعتراض‌ها از سال ۱۳۸۸ تا امروز است. نظام همواره در برخورد با اعتراض مشروع مردم، با متهم کردن آن‌ها به نفاق، ارتباط با بیگانگان و ضدانقلاب بودن، اقدام به دستگیری‌های گسترده، تدارک برنامه کشته‌سازی و نسبت دادن آن به مخالفان، و خشونتی آشکار تا حد اعدام معترضان کرده است تا به این وسیله هم مخالفان مرعوب شوند و هم اهدافشان با برچسب‌های مختلف مخدوش، و بر کشتار مردم سرپوش گذاشته شود. به همین دلیل، در اعتراض‌های اخیر، با وجود به‌کاررفتن همه روش‌های سرکوب، مردم به هیچ شکل خیابان را ترک نکرده‌اند.

نادیده‌ گرفتن حق قانونی اعتراض در ایران

حق قانونی اعتراض مسالمت‌آمیز و برگزاری رفراندوم طبق اصل ۲۷ و ۵۹ قانون اساسی برای مردم نیز در مورد قوانینی مانند حجاب اجباری، جرائم سیاسی، رد صلاحیت اشخاص و محدودیت فعالیت احزاب، نه‌تنها از سوی حکومت و رهبر جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفته شده است، که مطالبه آن به طرح اتهاماتی مانند «همکاری با دشمنان» و «برهم‌زدن نظم عمومی» و صدور احکام سنگین زندان و شکنجه و تبعید برای معترضان انجامیده است؛ بنابراین، مردم ناامید از احقاق قانونی حق خود و جریحه‌دار از کشتار و سرکوب چندباره، ناچار عرصه خیابان را برای اعتراض به وضع موجود انتخاب کرده‌اند.

اظهارنظرهای نمایندگان ولی ‌فقیه در نقاط مختلف کشور نیز در کنار ایجاد سازوکار گسترده تایید و حمایت از سرکوب‌ها و نادیده‌ گرفتن حقوق قانونی مردم، عوامل دیگری به شمار می‌روند که همزمان با برپایی اعتراضا‌ت در سال‌های گذشته، باعث شدت‌ گرفتن واکنش‌های عمومی شده‌اند. طی ۱۰ روز گذشته تقریبا تمام ائمه جمعه در ایران با انکار موضوع قتل مهسا امینی و حمله به معترضان و مخالفان حجاب اجباری، درخواست تشدید سرکوب مردم را طرح کرده‌اند.

برای مثال، نماینده ولی ‌فقیه در استان خوزستان بدون درنظرگرفتن کشته ‌شدن چند ده نفر طی روزهای اعتراض در شهریور و مهر ۱۴۰۱ و دشمن دانستن مخالفان حجاب اجباری و آشوب اعلام کردن اعتراض‌های مردمی، تصریح کرده است: «ما امت اسلامی خواستار اجرای قانون حجاب در ایران اسلامی هستیم.» به‌ این ‌ترتیب و با دریافت چنین پاسخ‌هایی، روشن است که مردم، به‌خصوص نسل جوان، حاضر به ترک میدان تا تحقق خواسته‌های خود نیستند.

عوامل تشدید و گسترش اعتراض در ایران

از دیگر عوامل موثر تشدید و گسترش اعتراض‌ها، باید به ناامیدی جامعه در یک سال گذشته از بهبود اوضاع، گرانی افسارگسیخته، محقق نشدن وعده‌های اقتصادی دولت سیزدهم، و عملکرد اجتماعی سرکوبگرانه ابراهیم رئیسی اشاره کرد که در تبلیغات انتخاباتی خود مدعی شده بود که به ‌جای گشت ارشاد برای مردم، قصد دارد گشت ارشاد مدیران را راه‌اندازی کند.

اما تشدید فشار بر زنان و محدودیت‌های اجتماعی، در کنار خشم مردم از بن‌بست‌ها و بحران‌های پی‌درپی در حوزه سیاست، اقتصاد و محیط ‌زیست و مشکل بیکاری و تبعیض و تحقیر در جامعه، مردم ایران را طی یک دهه گذشته در شرایطی قرار داده است که توان تحمل وضع فعلی و تاب‌آوری برابر این اوضاع را نداشته باشند.

اعتراض کنونی مردم و جوانان ایرانی را چه خیزش و قیام و طغیان انقلابی بدانیم و چه با برچسب شورش و اغتشاش ارزیابی کنیم، نمی‌توان کتمان کرد که این بیداری، حاصل خشمی سرکوب‌شده و سرخوردگی در همه جوانب زندگی است. آنچه ایرانیان را از خیابان به خانه بازنمی‌گرداند، یا اگر زیر فشار سرکوب به خانه می‌برد، باز به خیابان می‌آورد، ناامیدی از تغییر شرایط است.

ناکارآمدی و بی‌کفایتی حکومت اسلامی در اداره جامعه و بی‌توجهی به خواسته‌ها و مطالبات شهروندان، حالا دیگر نه‌تنها باعث شده است که مخالفان در گروه‌های سنی و اجتماعی مختلف به خیابان بیایند و تندترین شعارها را علیه نظام جمهوری اسلامی و علی خامنه‌ای سر دهند، بلکه زمینه‌ای شده است تا موافقان و حامیان نظام هم در فراخوان‌های حکومتی به خیابان‌ها نیایند و نمایش‌های تبلیغاتی نظام علیه مخالفان، با حداقل افراد برگزار شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *