هفته نامه پرتو (نزدیک به خود مصباح) در ص ۸ شماره ۲۰ تیرماه خود از جانب تقی مصباح یزدی نوشت:
گاهی عدهای میگویند چون ما ایرانی هستیم، گفتههای آن مرد عرب به ما ربطی ندارد و ما باید تابع سنت و آئین نیاکانمان باشیم، آیا جا ندارد یک انسان سخن پیامبران را بشنود و حداقل درباره آنها فکر کند؟
آیا اینکه صرفاً از رفتارهای نیاکان تبعیت کنیم، ما را به حقیقت میرساند؟ اتفاقاً مشرکان هم در برابر دعوت پیامبران چنین استدلال میکردند که آباء و اجداد ما بتپرست بودند؛ ما هم آئین آنها را ادامه میدهیم! آیا چنین منطقی، صحیح و قابل قبول است؟ کمترین کاری که ما باید انجام دهیم این است که بیندیشیم که آیا سخن پیامبر صحیح است یا نه.
یکی از نواقص اصلی جامعه، پذیرش گرایشهای عقیدتی و سیاسی از روی تقلید است. لازم است گاهی درباره خدا، روز قیامت و سخنان انبیا بیندیشیم که آیا درست است یا خیر؛ اگر گفتههای ایشان صحیح است، ما چه وظایفی در برابر خدا داریم؛ چه کارهایی را باید انجام دهیم و از چه اموری باید پرهیز کنیم؛ چه کسی را باید الگوی خود قرار دهیم و از فرمان چه کسی اطاعت کنیم؛ اگر آخرتی هست، چگونه به اعمال ما رسیدگی خواهد شد؛ اینها مسائل بنیادینی است که ما باید برای آنها پاسخی پیدا کنیم.
رفتارهای روزمره ما نیز متأثر از همین گرایشهای عقیدتی و مسائل بنیادین است، تمام رفتارهای فردی، تعامل با خانواده و فعالیتهای اجتماعی ما، همگی متأثر از نوع نگرش ما نسبت به این مسائل است.
باید با خود بیندیشیم که آیا این پدیده عظیم پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام اسلامی در کشور به ما ربطی دارد و آیا در مقابل آن وظیفهای داریم؟
با خود بیندیشیم و ابتدا این مسئله را برای خود حل کنیم که آیا نظامی که برای برپایی و دوام آن صدها هزار شهید تقدیم شده است، آیا بر حق است یا خیر و آیا کسانی که جانشان را در این مسیر دادهاند، بر ما حقی دارند یا خیر؟
اگر انقلاب اسلامینبود، بسیاری از ما جهنمی میشدیم و ما با انقلاب اسلامی از هلاکت نجات یافتیم، خداوند این پدیده عظیم را به دست یکی از بندگان صالح خود که به دنبال هیچ پست و مقام و ثروتی نبود و زندان و تبعید و داغ فرزند را در این راه به جان خریده بود، محقق کرد و ما در سایه این انقلاب به عزتی رسیدیم که قابل تصور نبود.
آیا عزت امروز ما به خاطر ایرانی بودن ماست یا به خاطر اسلام؟
همان اسلامی که امام(ره) با حرکت خود آن را به ما آموخت.
اگر جنگیدن فقط برای خاک و وطن ارزش داشته باشد، پس بعثیها هم که در مقابل ایران ایستاده بودند و برای کشورشان میجنگیدند، کار پسندیدهای کردهاند! ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که ایرانی، عراقی و افغانی بودن که بر اثر عوامل طبیعی و خارج از اختیار ما بوده، موجب عزت ما نمیشود. آنچه سبب عزت و افتخار است، ایمان به خدا از روی عقل و اختیار است.
تفکر برای شناختن راه حق و به دنبال آن، ایمان به خدا و قیامت، بهترین بهرهای است که میتوان به برکت خون صدها هزار شهید از این انقلاب گرفت. اگر کسی اهل دنیا و فارغ از دین باشد، رفتارهایش ارزشی نخواهد داشت، تلاشهای چنین کسانی برای کسب رفاه مادی بیشتر خودشان است و به فرمایش حضرت علی مانند سگانی است که عوعوکنان به جان هم میافتند. آنچه سبب میشود ما از حیوانیت نجات یافته و اشرف مخلوقات باشیم، ایمان به خدا و عمل بر اساس این عقیده است.