رضا پرچیزاده (+عکس) رژیم اسلامگرای جمهوری اسلامی از بدو به قدرت رسیدن در ایران در بهمنماه ۱۳۵۷ بنای دشمنی با اسرائیل گذاشته و خواستار «محو اسرائیل از عرصه روزگار» گشته است. اسرائیلستیزی چنان بر ایدئولوژی رژیم و سیاست خانگی و خارجیاش سایه انداخته که تقریبا تمام وجوه رفتارها و روابط بینالمللی ایران را تحت شعاع خود قرار داده.
این در حالیست که از زمان تأسیس کشور اسرائیل در روزگار مدرن، ایران و اسرائیل نزدیکترین روابط را در خاورمیانه با یکدیگر داشتند. در باب روابط استراتژیک و نظامی ایران و اسرائیل بسیار گفته و نوشته شده. در این مقاله قصد دارم گوشهای از روابط اقتصادی و صنعتی دو کشور را بازگو کنم، که نبودش در چهل سال اخیر باعث ضرر هر دو کشور شده؛ و شایسته است که در آینده و پس از سقوط رژیم اسلامگرا و استقرار دموکراسی و سکولاریسم در ایران، دو کشور روابط پیشین خویش را از سر گرفته آن را توسعه دهند.
از لحاظ تاریخی ایران یکی از اولین مللی بود که استقلال اسرائیل را به رسمیت شناخت. سرزمین فلسطین در آن زمان تحت حمایت بریتانیای کبیر بود، که در جایگاه یکی از متحدین غربی حین جنگ جهانی اول امپراتوری عثمانی را شکست داده سرزمین فلسطین را تحتالحمایهی خود کرده بود. تقریبا بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم، به تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷، سازمان ملل متحد طرح تقسیم سرزمین فلسطین به یک کشور یهودی و یک کشور عربی را به رأی گذاشت و با آرای قریب به اتفاق به تصویب رساند. ایران مدتی بعد با دائر کردن سرکنسولگری در اورشلیم این شهر را به عنوان پایتخت فرهنگی کشور نوپای اسرائیل به رسمیت شناخت.
از آن زمان تا انقلاب ۵۷ ایران و اسرائیل نقشی اساسی در توسعهی صنعتی و اقتصادی یکدیگر بازی کردند. با توجه به اینکه ایران یکی از بزرگترین دخائر نفتی جهان را داراست و اسرائیل تقریبا هیچ نفت ندارد، بزرگترین کالای مبادلاتی میان ایران و اسرائیل در طول سالهای «جنگ سرد» نفت بوده است. حین جنگهای اعراب و اسرائیل بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳، ایران تنها کشور در خاورمیانه بود که فروش نفت خود به اسرائیل را قطع نکرد؛ و در جایی که اعراب به قصد تحریم غرب که عموما از اسرائیل حمایت میکرد برای مدتی نفت خود را به روی غرب بستند و باعث بحران سوخت در اروپا و آمریکا شدند، ایران تولید نفت خود را برای مصرف جهانی افزایش داد.
در عوض، اسرائیل شیوههای نوین مدیریتی و ابزارهای تکنولوژیک در اختیار ایران قرار میداد. بسیاری از صنایع و بنادر و پایگاههایی هوایی ایران با کمک و مدیریت اسرائیل ساخته شدند. یکی از تجربههای موفق مدیریتی اسرائیل در ایران کمک به پیشبرد «انقلاب سفید» بود. این طرحی اصلاحی بود با هدف تقسیم عادلانهی منابع و امکانات ایران. اسرائیلیها با توجه به تجربهای که در مدیریت منابع در یک سرزمین کوچک و کممنبع داشتند، برخی کادرهای ایرانی را برای اجرای «انقلاب سفید» آموزش دادند. یکی از آموزشهای مهم آنها به ایرانیان در باب مدیریت منابع آب بود که بهخصوص بعد از پروژهٔ تقسیم اراضی اهمیت پیدا میکرد. «انقلاب سفید» در زمان خود باعث پیشرفتهای چشمگیر در حوزهی صنعتی، کشاورزی و اجتماعی ایران شد؛ و بسیاری از زیرساختهای ایران که هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرند در همان دوره در سالهای دههی چهل و پنجاه خورشیدی ساخته شدند.
همین امروز هم اسرائیل کارتی در آستین دارد که ایران به شدت به آن نیازمند است و آن همانا تجربهی تولید و فرآوری آب شیرین برای مصارف نوشیدنی و کشاورزی است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، اخیرا حین پیامی سخاوتمندانه پیشنهاد کرد اسرائیل تجربیات خود در حوزه آب را در اختیار ایرانی بگذارد که دارد روز به روز بیشتر خشک میشود و امکان حیات را از دست میدهد. دولت اسرائیل حتی وبسایتی درست کرده که در آن برخی طرحهای ابتدایی برای خشکیستیزی در ایران را به زبان فارسی به اشتراک گذاشته. این پیشنهاد میتواند در آینده و پس از سقوط رژیم اسلامگرا در ایران به صورت همکاریهای مستقیم به اجرا گذاشته شده و توسعه یابد.
اسرائیل یکی از خشکترین کشورهای جهان است. به همین دلیل مدیریت منابع آب در این کشور اهمیت عظیمی دارد. اسرائیل از دیرباز مشغول توسعهی روشهای تولید و فرآوری آب شیرین برای کشاورزی بوده. پیشرو این امر سیمکا بلاس (۱۸۹۷-۱۹۸۲)، مهندسی لهستانی- اسرائیلی است که مخترع روش آبیاری قطرهای است. در این روش آب با استفاده از لوله به مسافتهای طولانی فرستاده میشود بدون اینکه خاک و گرمای هوا بتواند آن را قبل از رسیدن به مقصد تبخیر کند. بلاس اولین بار طرح خود را بطور آزمایشی روی کیبوتس یا مزارع اشتراکی نَقَب در جنوب اسرائیل پیاده کرد. سیستمهای آبرسانی فعلی در اسرائیل نسخههای توسعهیافتهی سیستم بلاس هستند. این سیستم پیش از انقلاب در کشاورزی ایران نیز به کار گرفته شد.
در کنار روابط صنعتی و مدیریتی ایران و اسرائیل روابط اقتصادی دو کشور حائز اهمیت بوده است. بسیاری از یهودیان سرمایهدار و متنفذ ایرانی به واسطهی دوخاستگاهی بودنشان پلی ایجاد کردند میان دو کشور، و عامل گردش سرمایه میان ایران و اسرائیل و ایجاد شغل در دو کشور شدند؛ امری که برای هر دو کشور مفید بود. برای مثال، حبیب القانیان، سرمایهدار و رئیس انجمن کلیمیان تهران، در سال ۱۳۳۷ شرکت پلاستیکسازی پلاسکو را در تهران تأسیس کرد و به تدریج آن را به بزرگترین و پیشرفتهترین شرکت پلاستیک در ایران تبدیل کرد. وی در توسعهٔ صنایع پروفیل آلومینیم نیز تاثیرگذار بود. ساختمان آلومینیوم تهران در خیابان جمهوری (شاه سابق) را القانیان ساخت.
با این وجود، از بعد از انقلاب ۵۷، ایران و اسرائیل از منابع، خدمات و صنایع یکدیگر محروم بودهاند. رژیم اسلامگرا در ایران که گهگداری برای خالی نبودن عریضه، جذب سرمایه و کم کردن فشار بینالمللی چراغسبزی به آمریکا نشان میدهد، در اسرائیلستیزی و یهودستیزیاش یکدست و یکصداست. در این رژیم به اصطلاح «تندرو» و «معتدل» و «اصلاحطلب» همیشه در باب اسرائیل متفقالقول بودهاند. به همین دلیل هم رژیم جمهوری اسلامی حتی اگر تحت فشارهای کمرشکن جهانی با آمریکا «صلح امامحسنی» کند، دست از دشمنی با اسرائیل برنخواهد داشت.
با وجود تمام تلاشهای بینالمللی برای کشیدن چنگ و دندان رژیم و سر به راه کردناش و آن را پای میز مذاکره کشاندن، بسیار بعید است که رژیم دست از اسرائیلستیزی بردارد. روابط مثبت و سازنده میان ایران و اسرائیل تنها زمانی برقرار خواهد شد که رژیم اسلامگرا در ایران وجود نداشته باشد. به همین دلیل هم با بهره گرفتن از شرایط مساعد بینالمللی، تلاشهای ایرانیان و اسرائیلیهایی که دغدغهی برقراری دوبارهی روابط و توسعهی منافع دو کشور در منطقه در عین صلح و دوستی با دیگر همسایگان را دارند باید بر براندازی رژیم اسلامگرا و جایگزینی آن با یک ساختار دمکراتیک و سکولار متمرکز باشد. تنها با وجود دموکراسی در ایران است که خاورمیانه و اسرائیل رنگ صلح و آرامش را خواهند دید.