تن و تن پوش خلیجم به اسارت رفته است
خیل این کارگران ماهی آبم همه غارت رفته است
کشتی چینی و روسی ز تن و آب وطن
برده مایملک و دزدیده خسارت رفته است
شیخ و مفتی همه دزدند و چپاول کارش
خزر و رود و تن ساحل ایران به فضاحت رفته است
شیخ قواد بدنبال فروش زن و اموال وطن
فقر هر فاحشه تا بیت فقاهت رفته است
شهر مشهد پر اعراب عراقی پی همخوابگی اند
شرف مردم این شهر به اسلام رذالت رفته است
کو گروهی که کُشد شیخ و ببرد سر اعرابی را
صیغه و نکبت اسلام که تا عمق شقاوت رفته است
تا سکوت من و ما جاری این ویرانه است
همه آینده ما رو به ذلالت رفته است
بگشائید به شکرانهء یک شعلهء ناب
بنویسید که جانها به اسارت رفته است
مسجد و منبر و این شیخ و امامش را هم
شعله در شعله اخگر بکشانید قدمها به جهالت رفته است
نوید اخگر
27 آگوست سال 2018 میلادی سوئد استکهلم