هنرخیابانی و اجراء موسیقی در کف خیابان البته ایده تازه ای نیست و سابقهایطولانی در جهان دارد. هنرمستقل و مردمی طبعا نمی تواند خود را صرفا به جیب مردم و توان اقتصادی مخاطبین خودوابسته کند که در این صورت چه بسا چیزی از مردمی و مستقل بودن آن باقی نماند و از قضا شرایط کنونی ایران درمواجهه با وفورفقر و فلاکت چنین است.شرایطی که در آن مردم از اوضاع خشمگینند و رژیم و مشخصا صدا و سیما، مبلغ «هنراسلامی و کلیشه ای»،منزوی هستند.
نمونه درگیریهایاخیرهنرمندانی چون شجریان و ناظری و یا افشاگری های گروهی از هنرمندان چون ترانه علیدوستی در تحریم این نهاد وعلیه سانسورهای رسوای آن،نشان دهنده گوشه ای از مبارزه رو به گسترشی است که بین هنرمندان مستقل و غیروابسته به قدرتو یا هنرمندانی که از همکاری با نهادهای تبلیغاتی رژیم گسست کرده اند،علیه سانسورو دولتی شدن هنر جریان دارد. همین چندوقت پیش پس از مطرح شدن حضورهنر درخیابان شاهد بودیم که از سوی جریانی از حاکمیت بر تابلوی برخی پارک ها، علامت ورودممنوع برای «ساز و سگ»نقش بست که ظاهرا زیرفشارافکارعمومناچارشدند کهافتضاح خود راجمع کنند.
از آن جا که طرح کنسرت های خیابانی رایگان با استقبال شمارزیادی از شهروندانمواجه شد،علیرغم آن کهدر اولین واکنش هابخشی از حاکمیت نگران کنترل جمعیت بودندو با آن به عنوان یک امرامنیتی و تهدیدکننده برخوردکردند، اما بخش دیگری از حاکمیت و از جمله وزارت ارشاد برآن شدند که با احتیاط بسیار و بقول خودشان از آن برای تغییرذاتقه تلخ مردم فرصتو مرهمی برای کاهش خشمشانفراهم سازند. از همین رو با وجودهمه ماهیت هنرستیزرژیم که امروزه برای همه شهروندانآشکارشده است،سعی کرده اندکه آن رامدیریت کرده وبه نحوکنترل شده و بهداشتی برگزارکنند. البته رژیم اسلامی در مصادرهو مهندسی و از آن خودکردن یدطولائی داردواساسایکی از وظایف نهادهایامنیتیو تبلیغاتی هممحسوب می شود.
هدف هم مقابله با انزوای رژیم، وابسته کردن به خود و کاستن ازغلیانقهرو خشم مردم علیه نظام و احیانا بهره برداری از نوعی «میهن دوستی کاذب و ناسیونالیستی» است. بنابراین ایده هنرهای خیابانی و رایگان و مردمی که فی نفسه یک ایده جالب و ترقی خواهانهایاست، باید بتواند در عین حالدر مقابله با ترفندهای رژیمنسبت به مهندسی شدن و تبدیل شدنبهابزاری برای آن، هشیارباشد و با حفظ استقلال خود اجازه ندهد که رژیم با بکارگیری انواع ترفندها و فشارها، به آن جهت داده و سوء استفاده بکند. پاره ایاز این نوع ترفندها شناخته شده هستند، مثل گزینشهای افرادو نوع موسیقی،نحوه صدورمجوزها و تشدیدنظارت های از قبل برآن ها، تعیین اماکناجراو نحوه خبررسانی و…. که در صورت تمکین به آن هاعملا ریش و قیچی بدست رژیم می افتد تا از این نمد برایخروج خوداز انزوای روزافزون کلاهی برای خود ببافد. برخورداولین کنسرت از این نوع در بوستان باغ و آتش برگزارشد که بقول خودبرگزارکنندگان چندان هم خیابانی نبود و برای آن که حساسیت برنیانگیزد با چراغ خاموش پیش برده شد.*
بی تردید ورودهنر به عرصه خیابان و کنسرت های رایگان در ذات خود امرمثبتی است، اما اگر فقر و عدم شادی این هنر را به خیابان می کشاند، هدف گرفتن ریشه های فقر و عدم شادی است که موجب تعمیق پیوند بین مردم و هنر خواهد شد.اگر مردم خشمگین هستند و اگر این خشم سوء تفاهم نیست و ریشه های عمیق اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دارد، و اگر در جامعه مقاومت و مبارزه با آن هاجریان دارد و هر کنشگرآگاه و متعهد- فرقی نمی کند که به چه زبانی سخن گوید- سعی می کند که به این ریشه ها پرتو بیافکند؛آن گاه معلوم می شود که هنرخود بخشی از همین مقاومت و بیان آن به زبان هنری قابل درک و لمسبرای مردم کوچه و خیابانو محلات و کارخانه هااست. پرهیز ازبرقراری رابطه مکانیکی هنر و سیاستکه علی القاعده برای صیانت از ماهیت هنر و کیفیت آن ضروری است؛به معنای آن نیستکه هنر با سیاست در معنایوسیع و ژرف خود، یعنی مبارزه علیه قدرت های مستقر، فقر و تباهی و برای آزادی و برابری اجتماعی، خنثی و بیطرف است.
معنای شادکردن مردمهم اگر آن را فقط بهیک سرخوشی لحظه ای و احساسیتقلیل ندهیم؛به معنی توانمنندسازی همین مردم برای مبارزه با ریشه های مصائب حاکم برخود است. در این صورتهنرمقاومت، یا بهتراست بگوئیم بیان هنری مقاومت،بدون آن که بخواهیم به ورطه درک سطحی و صوریچون رابطه بیواسطه و خطیبین آن هابیفتیم، یااهمیت فرم ومحتوا را نادیده بگیریم، و یا کل هنر را فقط به کف خیابان و نوع معینی از هنر تنزل بدهیم، اما بطورکلی و در سطوح گوناگونی ازتجرید، نمی تواند از تحولات جامعه، ریشه ها و ایجادعزم و انگیزهو امید بهتغییرجامعهو جهان به توسط خودمردممنفک و بیگانه باشد. اگرهنر را نوعی زبانویژهدردرک آدمی از جهان و تبادل آنبین انسان هاو در خدمت ایجادنوعی هارمونی و هم آهنگیبدانیم، در تحلیل نهائی رابطهپیچیدهای بینهنرمردمی و ترقیخواهباعمیق ترین و پیشروترین تحولات درونی جامعه وجود خواهدداشت.
بنابراین سخن از رابطه و پیوندمتقابل و دوطرفه بین آن هاست و نه از یک رابطه تبعی و علت و معلولی. چرا که اگر هنراز زبان هنریو استقلال طبیعی خودفاصله بگیرد، در آنصورت دیگرهنرنخواهد بود،اما در عین حال نمی تواندریشه در مردم و جامعه نداشته باشد واز بازتاب دادنهنریآنچه که در آن ریشه دارد، اززندگی واقعی ورنج هاو شادی های مردم، و از تقویت عزم وشورآن ها برای برافکندن عوامل رنج آفرین و تقویت عوامل شادی بخش و در یک عبارت کوتاه هم جاپا در وضعیت داشتن و همفراتررفتن از آن سرباززند. تنها چنین پیوندی می تواند موجب شکوفائی هم «حیات هنر» و هم «هنرحیات»بشود.وقتی از نقش هنر به طورکلی سخن می رود، طبیعی است که در کثرت و تنوعات بی شمارخود و طی فرایندی امکان ظهور و حضور پیدامی کند، و تقلیل آن به یک اثر و یا یکنوع و یا سطح معین و به معنی نادیده گرفتن گونه گونی و نادیده گرفتن تحقق فرایندی آن خواهد بود.
هم چنین وقتی از داشتن ریشه در جامعه سخن می رود، به معنی آن است که هنر از هیچ خلق و ابداع نمی شود، بلکه مایه ها و خشت پایه های آن الهام گرفته از جامعه است که هنرمند به ابتکار و خلاقیت خود آن را پرورده و به سطح و کیفیتا نوینی ارتقاء می دهد. در حقیقت هستی هنر به عنوان بخش لاینفکی از زندگی و مناسبات انسان ها با هم و با طبیعت در هم تنیده است که مثل بسیاری از حوزه های دیگری که ساخته و پرداخته می شوند، غنایافته و زبان ویژه خود را پیدا می کند. در چنین رویکردی مردم ابژه هنرنیستند، همانطور که هنر نمی تواند ابژه مردم باشد. ان ها در پیوندی خلاق و دو طرفه قرار دارند.
برقراری پیوندبین هنر ( از جمله موسیقی خالص با تجریدبالای خود) به معنی آگاهی بر این رابطه و تقویت آن است. و بالآخره باید به این نکته هم اشاره کرد که وقتی از جامعه و مردم سخن می گوئیم، از پدیده ای حرف می زنیم که یکدست نیستند و در آن آرزوها و رویکردهای متفاوت نه فقط در سطح موقعیت ها و منافع بالکل متفاوت و حتی متضادطبقاتی، بلکه حتی در صفوف خودزحمتکشان و تهیدستان و تبعیض شدگان با انواع تفاوت ها و رنگارنگی ها مواجیهم . بهمین دلیل به ناگزیر با انواع رویکردهای و گونه های مختلف هنری چه به لحاظ شکل و چه محتوا مواجهیم. با این همه شاه بیت هنرترقیخواه «انسان» و ارج نهادن به آزادی و برابری بین آن هاست.
وقتی صحبت از هنرمردمی و خیابانی و رایگان ( و از جمله کنسرت های خیابانی ) می شود، مخاطب چنین هنری اساسا آن اکثریت بزرگی است که به خیابان و جیب های تهی معنا می بخشند. و همانطور که خود این عنوان گویاست به معنی بیرون آمدن از سالن های مجلل و مخاطبان مرفه و یا طبقه متوسط بهسوی ومیان مردمی که است که راهی به آن اماکن ندارند. بهمین دلیل تغییرمکان و مخاطب و قطع رابطه با پولبه میزانی از تبدیل شدن آن به کالای لوکس و خریداران مشخص فاصله می گیرد.گواین که هم اکنونبدلیل گسترشدامنهبحران اقتصادیو فقرحتی بخشی از لایه های «طبقه متوسطدر حال زوال » راهم تنها می توان در کف خیابان یافت.
با این وجودمخاطب هنرخیابانی و مردمی بسی فراتر از آن می رودو این طبعا در فرم ومحتوای هنر و حتی انتخابمکانهای اجراءبی تاثیرنخواهد بود. از همین رو هنرمردمی صرفا نمی تواند در انتقال مکان های اجراءاز سالن های گران قیمت به کف خیابانها متوقف شود.حتی اگر رژیم هم به آن تن بدهد( که البته برای تحقق آن هم باید مبارزه کند) ، به تنهائی وافی به مقصود، مردمی شدن و یا حتی شادکردن مردم نخواهد شد، مگر آن که از آن درکی محدود چه به لحاظ مخاطب وچه شادی هم چونسرخوشی گذرا و تسکین بخش برای به فراموشیسپردندردها- حذف موقتی صورت مساله بجای زدن پی ها- داشته باشیم.
اگر پیوندهنر و خیابان را پیوندهنر با مردم (و در وجهتقویت گرایش های پیشرو و ترقی خواهانهجاریدر بطن جامعهو در راستایرهائی از سیطره قدرتمشرف برخودو استثمار و فلاکت)بدانیم، و اگر رابطه متقابل و خلاق آن ها را ضامن شکوفائی هردو،پس لازم است که چنین هنری برای حفظاستقلال و شکوفائی خود و اجتناب از افتادن به دامچاله های رژیم هشیاربماندتا بشودبخشی ازهنرمقاومت و رهائی. هنر در حکومت اسلامی همواره زیرتیغ و به دار بوده است و و انواع تبعیض ها، ازجمله تبعیض جنسیتی بر آن حک شده و بخشا هم به زیرزمین منتقل شده است. در هنرمردمی و هنرمقاومت باید همه این پاره شدگی ها بتوانند بهم متصل شوند و یک هنرمتکثر و مردمی نیرومندی را بوجودبیاورند.
۱۰.۹.۲۰۱۸ تقی روزبه
منابع:
نخستین کنسرتی که با همنوائی مردم و طنین ای ایران اجراشد
http://www.irna.ir/fa/News/83017843
کنسرت خیابانی در بوستان آب و آتش
کنسرت خیابانی مساله ای که به فرصت تبدیل شد:
https://www.isna.ir/news/97061808798/%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%B1%D8%AA-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B5%D8%AA-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%B4%D8%AF