مهریه را کی داده و کی گرفته؛ این جمله معروفی است. با این حال زندانها در ایران پر از محکومان مهریه است.
مدافعان مهریه آن را هدیه مرد به زن هنگام ازدواج میدانند و میگویند با در نظر گرفتن همه نابرابریهایی که زنان در قوانین ایران با آن روبهرو هستند، مهریه میتواند چیزی باشد در دست آنها شبیه اهرم فشار یا اندوختهای برای روز مبادا. منتقدان اما میپرسند چرا زنان به جای مطالبه مهریه به دنبال مطالبه حقوق برابر نباشند؟
آنها مهریه را خرید و فروش زنان میدانند و میگویند زنان باید با بریدن چشم طمع از مهریه به دنبال استقلال اقتصادی و تأمین حقوق برابر میان زن و مرد باشند.
رادیو فردا:
در این برنامه از تابو، محبوبه عباسقلیزاده، فعال حقوق زنان و ژیلا موحد شریعتپناهی، قرآنپژوه و فعال حقوق زنان بر سر همین موضوع بحث میکنند.
خانم عباسقلیزاده! امروز بسیاری از فعالان حقوق زنان وجود مهریه را دلیلی بر کالا فرض کردن و حتی خرید و فروش زن میدانند. این گروه میپرسند که مگر مرد قرار است که زن را رسماً با پولی که میدهد بخرد؟ شما در این زمینه چه نظری دارید؟
محبوبه عباسقلیزاده: آن چیزی که الان وجود دارد این است که مهریه ابزاری شده برای اینکه خانواده و تحصیلات و زیبایی و جوانی زن ارزیابی شود. شما با مهریه داریم موقعیت طبقاتی طرف و تحصیلات و سطح خانواده او را ارزیابی میکنید. در واقع مهریه وسیلهای میشود برای ارزیابی طبقاتی و حتی تحصیلات و یک رابطه خیلی مستقیم دارد با دیدگاه نابرابر طبقاتی در جامعه و غیر از آن بحث این است که من دارم معادل موقعیت طبقاتی خودم برای خودم ارزش و اعتبار میگذارم. ارزش و اعتبار من اگر از یک خانواده کمدرآمد هستم مثلاً صد سکه طلاست و اگر از یک خانواده پردرآمد هستم یک چیزی حدود دو سه هزار تا. یعنی رقمهای عجیب و غریبی که اینها همینطور بعد از انقلاب هم دارد به صورت تصاعدی رشد میکند. اینها چیزی است که ما با آن مخالف هستیم. ما فکر میکنیم که مهریه از همان اول یک سنگ بنای غیربهداشتی را برای یک خانواده برابر میگذارد و باید در موردش واقعا تجدید نظر کرد.
اجازه بدهید که برویم و ببینیم که خانم شریعتپناهی که از مدافعان وجود مهریه هستند نظرشان چیست. خانم شریعتپناهی! خانم عباسقلیزاده میگویند یک سنگ بنای به گفته ایشان غیربهداشتی از اول رابطه گذاشته میشود و منتقدان هم میگویند اصلاً از اول رابطه چه یک سکه طلا، چه هزار سکه طلا، چه هر مبلغی رد و بدل شود، این رابطه انسانی را تبدیل میکند به یک معامله. شما چرا از آن دفاع میکنید؟
ژیلا موحد شریعتپناهی: ببینید آنچه که من از آن دفاع میکنم آیات نورانی قرآن کریم است. مهریه هدیهای است عاشقانه که در هنگام خواستگاری آقا و پس از قبول تقاضای ازدواج از طرف خانم به عروس خانم داده میشود. خیلی شبیه آن مراسم خواستگاری است که الان در غرب هم هست. منتها آن انگشتری که میگیرند متناسب با وسع آقا یا شأن خانم میتواند از خیلی بالا مثل انگشتری که آقای ریچارد برتون به خانم الیزابت تایلر داد باشد تا یاد دادن یک آیه قرآن به این خانم. بنابراین اگر ما فلسفه مهریه را با طلاق قاطی کنیم خیلی اوضاعمان خراب میشود همان طور که الان شده…
خانم شریعتپناهی من عذرخواهی میکنم. میخواهم بدانم که چقدر این مقایسهای که میفرمایید بین مثلاً هدیه دادن عاشقانه و انگشتر هنگام ازدواج با مهریه اساساً مقایسه درستی است. چون در همه جای دنیا انگشتر هنگام ازدواج رد و بدل میشود. این یک چیز جداگانهای است و انگشتر و هدیه هم که دیگر عندالمطالبه و عندالاستطاعه و اجرا گذاشتن و زندان و اینها را ندارد و ارزشگذاریهایی که حالا میشود در طول برنامه بیشتر به آن اشاره کنیم در آن نیست. بنابراین من نمیدانم این مقایسه تا چه حد وارد است؟
شریعتپناهی: حالا الان من برای شما ثابت میکنم. الگوی ما در اسلام یکی قرآن است و یکی پیامبر. حالا میآییم به خواستگاری حضرت علی از حضرت زهرا. ببینید چه اتفاقی افتاده؟ وقتی حضرت علی آمد به خواستگاری حضرت زهرا، حضرت پیامبر سؤال کردند که شما برای مهریه چه دارید؟ ایشان گفتند که من سه چیز دارم که یکی از آنها هم زره بود. پیامبر فرمودند که برو زره خود را بفروش و بردار بیاور و بعد ایشان زره را که جانش بود فروخت. ببینید یک ارزش مادی دارد و یک ارزش معنوی دارد. وقتی که شما زره خود را میفروشید یعنی ای پیغمبر من حاضرم برای دختر تو جانم را هم فدا کنم. از این عاشقانهتر شما در هنگام خواستگاری رابطهای دیدهاید؟ من که ندیدهام. پیامبر با آن پول چه کار کرد؟ این جالبتر است. یکیاش این که جهیزیه خرید. چه معنی دارد که مهریه را «کی داده و کی گرفته» و بعد جهیزیه را دخترخانم باید نقد ببرد و پدر باید اگر ندارد برای آبروداری کلیه بفروشد. اگر مهریه تبدیل شود به یک هدیه عاشقانه در وسع مرد و داده شود آیا دیگر مردی به خاطر ندادن مهریه به زندان میافتد؟ آیا دیگر این چشم و همچشمیهای غیرمعقول بر سر چندهزار و چندصد سکه همه خود به خود از بین نمیرود؟
خانم عباسقلیزاده نکتهای که خانم شریعتپناهی دارند میگویند برمیگردد به قانون مهریه که طبق قانون ۱۰۸۲ قانون مدنی زن به مجرد عقد مالک مهریه است و میتواند که هر نوع تصرفی در آن داشته باشد و مهریهاش را بگیرد. اما عملاً چقدر این اتفاق میافتد؟ مستقل از آن بحث خرید و فروش و معامله که همچنان وجود دارد، پرسش این است که اصلاً کدام زن میتواند اول ازدواج بگوید که من مهریهام را میخواهم و در آن تصرف داشته باشد و بعد هم بهسادگی به زندگیاش ادامه دهد؟
عباسقلیزاده: بگذارید اول قضیه بگویم که ما وقتی که با قانون وارد رابطه زناشویی یا ازدواج میشویم در واقع مثل این میماند که دو کشور میخواهند پیمان دوستی ببندند و مرتباً باید بتوانند از ابزاری که هر کدام دارند علیه دیگری استفاده کنند و بگویند مثلاً اگر تو آن ابزار مهریه را داری من هم حق طلاق را دارم. در واقع میخواهم بگویم که این طور نیست که اگر زنان میتوانند مهریههای سنگین بگذارند معنایش این است که مالک آن مهریه هستند معنیاش این است که دارند استفاده میکنند که قوانین تبعیضآمیز که در خانواده هست را بالانس بکنند یا خانواده داماد میخواهد از حقوقی که مرد دارد استفاده کند برای اینکه مهریه را مهار کند. خب تصور کنید از اول زندگی قضیه چگونه است. قضیه بر اساس این است که ما چگونه بتوانیم روابط قدرت را در خانواده برابر نگه داریم برای این که در اساس همه اینها نابرابر و تبعیضآمیز است.
خانم محبوبه عباسقلیزاده شما وارد فاز دیگری از موضوع شدید و آن این که بسیاری میگویند مهریه برای زن تضمینی است که بتواند سرمایهای در دست داشته باشد. چند سؤال اینجا میشود پرسید. اول این که خب اساساً زن چه قبل ازدواج و چه بعد از جدایی چرا نباید خودش کار کند و مستقل باشد و سرمایهای برای روز مبادا داشته باشد و بعد هم اعلام برابری کند با مرد؟ این چگونه استقلال مالی است که زن میتواند با مهریه مطالبه کند؟
عباسقلیزاده: ببینید بخصوص بعد از انقلاب که قوانین شرعی قوانین جمهوری اسلامی است، دورانهای مختلف برای ازدواج وجود دارد. من یادم میآید که اول انقلاب که همه در یک حال و هوای انقلابی بودند و مصرفگرایی آن طور وجود نداشت و بخصوص در میان اسلامگرایان انقلابی این رویکرد وجود داشت که باید فاطمهوار و علیوار زندگی کنیم. این همان دیدگاهی است که خانم شریعتپناهی هم میفرمایند. آن موقع خیلی باب بود و خودم هم یادم میآید که یکی از این آدمها بودم. یک چیزی بود که آن موقع به آن میگفتیم مقابله با سنتهای اسلامی دستوپاگیر. در آن سیستم با این که اسلامی بود نه مهریه بود نه…مهریه مهرالسنه بود…
ولی خانم عباسقلیزاده من معذرت میخواهم. اینها توافقهای شخصی است و توافقهای شخصی یک بحث دیگر است…
عباسقلیزاده: نه اینها افقهایی است که تو وقتی وارد قانون میشوی قانون را دستکاری میکنی. مشکل اصلی ما در ایران به این برنمیگردد که ما با این قانون چگونه مواجه شویم. به این برمیگردد که من خودم را چه گونه دارم میبینم. به آن مرد برمیگردد که او خودش را چگونه دارد میبیند. اگر زن نگاه خودش به خودش کالایی نباشد و مرد هم به او کالایی نگاه نکند، کلا این قوانین همه منسوخ میشود.
بسیار خوب. من البته جواب سؤالم را نگرفتم.
شریعتپناهی: من الان به سؤال شما جواب میدهم. ببینید الان بحث برگشت به قانون که من در پی اصلاح قانون هستم. احتیاجی هم نیست که هی با آقایان آخوندها دربیفتیم که شما چرا میگویید شرع و اسلام و ما میخواهیم مثل غرب باشیم. ما در متن اصل قرآن هم همینها را داریم. منتها این که من بیایم و از اعماق تاریخ این را به روزش بکنم یک هنری است که فمینیستهای ما باید داشته باشند. فمینیستهای ما یک مقداری افراط و تفریط میکنند و باعث میشوند که هر چند تا کاری هم که ما داشتیم گام به گام میکردیم که برویم جلو [متوقف شود]. درست است که خیلی کند است ولی الان همان مهریهای که پنجاه سال پیش پنجاه هزار تومان بود حداقلاش این است که یک سرمایه ای مثل پنجاه میلیون هنگام طلاق به خانم میدهد که بتواند یک کاری با آن بکند.
خانم شریعتپناهی ببخشید من اصرار دارم که جوابم را بگیرم. چرا زن باید سرمایه مورد نیازش برای استقلال را از مرد بگیرد؟
شریعتپناهی: خب حالا میرسیم به آن. ببینیم من از شما سؤال متقابلم این است که مگر همه خانمها در غرب کار میکنند؟ آیا کسی گفت که اگر زن مهر گرفت نباید کار کند؟ این اصلا ربطی ندارد به مهریه. حق کار کردن را چه کسی میتواند از زن بگیرد؟ هیچ کس. کجای قرآن نوشته که زن وقتی مهریه گرفت دیگر کار نکند. هیچ جا. زن میتواند بعد از ازدواج کار کند و میتواند به دلخواه خود کار نکند و به بچهها و زندگی بپردازد. مثل غرب. قانون هم در هر دو صورت مدافع برابری زن و حقوق او هنگام طلاق هست. مهریه هیچ ربطی به طلاق و به استقلال مالی زن بعد از طلاق ندارد بلکه به زن خانهداری ربط دارد که نمیخواهد کار کند و از همان هنگام ازدواج میخواهد استقلال مالی داشته باشد.
اجازه بدهید که من برگردم به خانم عباسقلیزاده و از ایشان بپرسم که ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی میگوید هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهریه است و اگر شوهر بیش از نصف مهریه را هم از قبل پرداخته باشد حالا میتواند آن را پس بگیرد. بخصوص با توجه به این که خانم شریعتپناهی اصرار دارند که مهریه هدیهای است عاشقانه این پرسش به وجود میآید که چه ارتباطی وجود دارد بین مهریه و باکرگی؟ آیا این همان شائبه فروش زن و قیمتگذاری روی زن با قیمتگذاری که حالا اسماش مهریه است را دامن نمیزند؟
عباسقلیزاده: ببینید، مبنای همهی اینها کتابهای فقهی هستند. شما اگر برید توی کتابهای فقهی میبینید که در قسمت معاملات بابالنکاح و مسایل مرتبط با آن هست. یعنی اینکه نکاح یا ازدواج یک معامله است که بین دو خانواده اتفاق میافتد. حتی گاهی بین مرد و زن هم نیست. در واقع مهریه جایی مطرح میشود که در کنارش موضوع ناشزگی هم هست. یعنی اینکه اگر تو داری مهریه میگیری باید سرویس جنسی هم بدهی و اگر سرویس جنسی ندهی زن خوبی نیستی. ببنید، میخواهم بگویم اگر ما وارد این قوانین زنان که در جمهوری اسلامی هست بشویم و پشتش قوانین فقهی که فقها گذاشته اند و خود آیات قرآن، همهی اینها وقتی به هم تنیده میشود میبینید که از اول سیکل مردسالاری است.
چون نگاه مردسالارانه و نگاه ابزاری به زن دارد. بنابراین در سیستمی که زن وسیلهای است برای بچه آوردن، بکارت یک زمینهای است برای اینکه نشان بدهد زن مهر و موم بوده است و قبل اش کسی به او دست پیدا نکرده، حالا یک مردی آمده و پولی داده و براساس آن پول میخواهد با آن زن زندگی کند و حالا منصرف شده و به بکارت اینهم دست نزده. خیلی خوب، ببخشید، ما از هم جدا میشویم ولی چون تو اعتبار من را از بین بردی، حالا به عنوان جبران خسارت نصف هزینه، پول به او داده می شود. اگر که قران، فقها و سنت و شریعت، اینها همه نگاه برابر و عاشقانه و کریمانه به زن دارند، برای چه باید مساله و اینقدر هزینهای که زن دارد میدهد که از نظر عاطفی مردی آمده و او را جریحهدار کرده، باید با پول و مهریه سنجیده شود. از نظر من در کل مهریه یک ابزار است که زن را بهعنوان یک کالا ارزیابی کند.
خانم شریعتپناهی، خانم عباسقلیزاده اشارهشان این است که سؤالی که من پرسیدم در مورد ارتباط باکرگی و مهریه، اتفاقا مهری میگذارد بر تایید مواجهه کالایی با زن. شما چه پاسخی خواهید داد؟
شریعتپناهی: ببینید من میگویم که مهریه هیچ ربطی به باکرهگی ندارد. دلیلم هم خیلی واضح است. حضرت خدیجه که بیوه بودند با پیامبر ازدواج کردند مهریه هم داشتند. مهریهشان هم برابر بود با عایشه هم زنی بودند که باکره بودند.
نه من سؤالم این نبود. برای شما ماده قانونی را خواندیم.
شریعتپناهی: ببینید، من به قانونی که غیرقرآنی باشد، اصلاً باور ندارم. که آقای ریچارد برتون به خانم الیزابت تایلور یک انگشتر نامزدی هدیه داده، یعنی او را خریده؟ عشقشان هم زبانزد است.
ما در مورد انگشتر صحبت نمیکنیم، ما در مورد مبلغ مهریه صحبت میکنیم که اگر مردی رابطه جنسی برقرار نکرده باشد، میتواند نصفاش را پس بگیرد.
شریعتپناهی: الان به آن نصفه هم میرسم. شما میبینید حضرت علی زرهش را فروخته است، یعنی بالاتر از آن انگشتر هشت میلیون دلاری است. چون جانش را وسط گذاشته است. شما میگویید مهریه در مقابل باکرگی. بعد میگویید اگر باکرگی حفظ شد نصف مهریه را میتواند داشته باشد. پس مهریه مال باکرگی نیست. تا وقتی که عشق و علاقه دوطرفه وجود دارد، مهریه باید پرداخت شود. آن موقع که آقا دبه در میاورد و بدون هیچ دلیلی میخواهد این رابطه را به هم بزند باید خسارت بدهد. شما چرا آنطرف را نمیبینید؟
خانم شریعتپناهی اجازه بدهید از اصطلاح خود شما استفاده کنم. اگر زن بدون هیچ دلیلی «دبه درآورد» و بخواهد زندگی را به هم بزند، آیا باید مهریه بپردازد؟
شریعتپناهی: نهخیر. اگر هیچ دلیل منطقی نداشته باشد باید مهریهای که گرفته است را برگرداند. حالا آقایان آمدهاند و برعکس گفته اند که وقت طلاق مهریهای که نگرفته است را ببخشد. این چه فایده دارد؟ خانم باید در طول زندگی از فواید این مهریه منتفع بشود. من مهریهای که پیامبر برای همسرانش تعیین کرد را حساب کردم. به نرخ امروز ۲۵ سکهی طلا میشود و نقدی هم باید داده شود.
گروهی میگویند که قوانین مهریه که منبعث است از قوانین اسلام باید در کنار انواع دیگر نابرابریها که وجود دارد قرار بگیرد. همانطور که شما هم اشاره کردید، حق طلاق، حضانت، نابرابری در ارث. و میگویند که تا این نابرابریها از بین نرفته حتی ما با وجود اینکه ممکن است مخالف مهریه باشیم، نباید حذف شود و به عنوان یک اهرم فشار باید بماند. اما مخالفان میگویند که تا زنان چشم طمع از مهریه برندارند و به جای مطالبه مهریه بیشتر به دنبال حقوق برابر نروند این اتفاق نمیافتد. این حقوق برابر نمیشوند. شما چه دیدگاهی دارید؟
عباسقلیزاده: من معتقدم که باید چشم طمع را از مهریه برداریم. این تاکتیک به نظر من کار نمیکند. به همان دلیلی که عرض کردم. زن میخواهد از مهریه استفاده کند به دلیل اینکه اگر یکروزی روزگاری مرد بخواهد در حوزههای دیگر نابرابری با او مخالفت کند، بیاید از این اهرم استفاده کند.
ما داریم خودمان را وارد یک سیستم مریضی میکنیم که در آن حربه مهریه به عنوان حربهی پلاستیکی غیرقابل استفاده فقط ما را گول میزند برای اینکه به ما اعتماد به نفس بیشتری بدهد در آن سیستم مریض. عملاً این میشود که برای هر امتیاز کوچکی که میخواهد در خانواده پیش بیاید مرد در ذهنش میگوید مهریهات را ببخش تا من به تو اجازه بدهم اینکار را بکنی. چیزی که الان در جامعه وجود دارد به همین مسخرگی است. یا فردای همانروز برای اینکه دختر بتواند حق طلاق داشته باشد، تازه در خانوادهی مدرن و تحصیلکرده، میگوید خب من که به مهریه اعتقاد ندارم، به حق طلاق اعتقاد دارم بنابراین زن و شوهر جوان که پدر و مادر خود را گول زده اند یواشکی میروند به یک محضر و دختر مهریه اش را میبخشد و پسر هم حق طلاق را میدهد.
خب این بازی را الان ما داریم و در این سیستم مریض این تاکتیک در واقع به کشدار شدن این مبارزه منجر میشود. بله خانم شریعتپناهی. ما میخواهیم زیر همهچیز بزنیم. میخواهیم از این سیستم بیاییم بیرون. ما چهکار داریم به این سیستم؟ ما بیاییم زندگی خودمان را بکنیم. داریم در قرن بیستم زندگی میکنیم و میخواهیم بزنیم زیر همهی اینها. ما چهل سال سعی کردیم با این تاکتیکها کار کنیم ولی هر دفعه وضع خرابتر شد.
بسیار خب خانم شریعتپناهی، خانم عباسقلیزاده به نکتهای اشاره میکنند که جزو پرسشهای من هم هست. میگویند که مهریه ناکارآمد است و میخواهیم بزنیم زیر همهچیز. من هم از شما میپرسم یک روز برای مهریه بیمه تعیین میکنند، یک روز سقف میگذارند که ۱۱۰ تا. بعد میبینند که قیمتها افزایش پیدا کرده، زندانها پر از محکومان مهریه است. میگویند بکنیم ۶۰ تا. گزارشهایی داشتیم که مردانی هستند که از ترس مهریه به و برای اینکه به زندان نروند به صورت غیرقانونی از مرز خارج شدهاند. این قانون این همه مشکلات تولید کرده.
شریعتپناهی: خب ببینید همه اینها غلط است. خانم عباسقلیزاده میتوانند بزنند زیر همه چیز اما ما که نمیتوانیم زیر واقعیتهای یک جامعه بزنیم. مشکل ما وقتی پایدار است که مهریه را اهرم فشار بدانیم. الان در ازدواجهای سفید که در ایران هست اگر دختر حامله شود چه خاکی بر سرش بریزد؟ حق سقط جنین که ندارد یا باید یک عمر خواری بکشد یا باید پدر و برادرش او را بکشند. آخر این چه نوع تبلیغ فمینیسم است در جامعهای مثل ایران؟
خب بله بزنیم زیرش و وقتی همه چیز از بین رفت هر کاری میخواهیم بکنیم. بسیاری از زنان پیامبر کار میکردند. نخ ریسی میکردند در همان ۱۴۰۰ سال پیش. درآمد شخصی داشتند. در قرآن هم هست. حضرت فاطمه دوست داشتند بچههاشان را بزرگ کنند و حسن و حسین و زینب بپرورانند. چه کسی میخواهد ارزشگذاری کند برای تربیت کودک در دامان مادر؟ من میگویم زن باید حق انتخاب داشته باشد. اگر خواست این کار را بکند و اگر نخواست آن کار را و در هر دو صورت هم باید تأمین باشد.
خانم عباسقلیزاده ما در دقایق پایانی برنامه هستیم. پرسش این است که وقتی که شما استقلال اقتصادی ندارید باید که هژمونی و قدرت بالای سرتان را که استقلال اقتصادی دارد و شما را هم تأمین میکند به صورت منطقی بپذیرید. آیا این راهی به سوی برابری خواهد بود؟ و این که آیا جامعه ایران، جوانان و نسل امروز اساساً اهمیتی میدهد به این که در ۱۴۰۰ سال پیش دختر پیامبر اسلام چگونه زندگی میکرده و همچنان مسأله مهریه به نظرتان مسأله جوانان است؟
عباسقلیزاده: ببینید این که ما الگوهایی را که مرتبط میشوند با چهارده قرن پیش به عنوان الگوهای روز میخواهیم به جوانان بدهیم یکی از بحثهای خیلی ریشهدار فرهنگی جمهوری اسلامی بوده. اگر ما میبینیم که در یک دورهای از تاریخ ایران که برمیگردد به چهل پنجاه سال پیش بحث الگوهای دینی مطرح میشود و بعد البته جمهوری اسلامی همه اینها را به نفع خودش تعبیر و تفسیر میکند اصلاً آن بستر تاریخی را داشته ولی وقتی ما برمیگردیم به واقعیت جامعه و حقوق زنان ما نمیتوانیم الگوهای ۱۴ قرن پیش را معیار قرار دهیم و این چیزی است که نسل جدید و جوان ما بدون این که البته این خودآگاهی تاریخی را بعضاً داشته باشد به صورت غریزی به آن رسیده است. به این رسیده که من واقعاً چگونه میتوانم تصور کنم که در صحرای عربستان هستم و دارم زندگی میکنم.
من الان دارم در این دنیا زندگی میکنم و زن و مرد باید با همدیگر کار کنیم که بتوانیم زندگی را بچرخانیم و صورتحسابهامان را بدهیم. بابا این همه الگوهای رفتاری زنده و موفق میتواند در جامعه خودمان وجود داشته باشد. به نظر من جوانان ما الان از همان جایی که شروع کردند به ازدواجهای سفید و زندگیهای بدون قید و شرط تا آنها که میروند در محضر و عقد ازدواج میبندد جلوی خانواده و فردا میرود مهریه را میبخشد و حق طلاق را میگیرد همه اینها دارند به ما یک جوری این پیام را میدهند که هیچ کدام اصلا دیگر در آن چارچوب های قانون مدنی ما نمیگنجند و متأسفانه با این که قوانین همیشه باید پیشروتر از مردم باشند، در جامعه ما الان خانوادهها و جوانان بسیار پیشروتر از قوانین هستند.
خانم شریعتپناهی جمع بندی شما را هم میشنویم در پاسخ به صحبتهای خانم عباسقلیزاده.
شریعتپناهی: ببینید شما از الگو در هیچ زمان بینیاز نیستید. در مبارزه بدون خشونت گاندی و ماندلا، در فرانسه خانم ژاندارک، بعد هم سقراط و جام شوکران، کنفسیوس و بودا و مسیح. اینها همه الگوهای انسانی هستند. چهطور ما میتوانیم بدون الگو زندگی کنیم؟ مهریه هم اگر پیشنهاد من که باید همزمان با عقد ازدواج به عروس خانوم داده شود پایدار میماند اما اگر تغییر نکند همه چیز از بین میرود چه برسد به مهریه.
خیلی سپاسگزارم. ژیلا موحد شریعتپناهی و محبوبه عباسقلیزاده.