چهارشنبه روز نسبتا گرمی در مرکز پناهندگی «میکسالیشته» در بلگراد – پایتخت صربستان – و غلغله است. دو آرایشگر گوشهای از اتاق را به سلمانی سیار تبدیل کردهاند و حدود ۱۰ – ۱۲ پناهجو دور آنها حلقه زدهاند تا نوبتشان شود و مجانی موهایشان را کوتاه کنند. گوشهای دیگر، عدهای منتظر نشستهاند تا گوشی همراهشان شارژ شود. وسط اتاق، دو نفر پینگ پونگ بازی میکنند.
اینجا نخستین ایستگاه اعلام پناهندگی در صربستان است. خانواده چهارنفرهای با پرواز مستقیم ایرانایر از تهران آمدهاند بلگراد و چهار روز پس از اقامت در هتل تصمیم گرفتهاند که اعلام پناهندگی کنند. محمد، پدر ۴۴ ساله خانواده در تهران کارمند شهرداری بوده و همراه همسر و پسر ۱۱ ساله و دختر ۱۷ سالهاش ایران را برای همیشه ترک کرده است. او در ایران شنیده که با مراجعه به دفتر سازمان ملل در صربستان یا سفارت کشورهای عضو شینگن در بلگراد میشود تقاضای پناهندگی داد، اما در همین چند روز متوجه شده که خیلی از تصوراتی که داشته با واقعیت همخوانی ندارد. سازمان ملل ماههاست که برنامه اسکان پناهجویان را متوقف کرده. حالا پناهندگی در صربستان تنها گزینه این خانواده است.
همسر او میگوید که صربستان «جای زندگی کردن نیست» و آروزیشان این بوده که به یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا برسند اما متوجه شدهاند که عبور از صربستان به راحتی آن چیزی که فکر میکردند نیست. او میگوید: «در همین چند روزه توی دل ما را خیلی خالی کردهاند. بهخاطر آینده بچههاست که تصمیم گرفتیم ایران را ترک کنیم.»
دختر ۱۷ ساله، تنها عضو این خانواده است که انگلیسی صحبت میکند و پل ارتباطی خانواده با داوطلبان اداره مهاجرت است. پدر و مادرش میگویند که معدل سوم دبیرستان او ۱۹و نیم بوده. او در ایران خود را برای کنکور آماده میکرده اما حالا تصمیم پدر و مادر برای مهاجرت، آینده او و برادر خردسالش را تغییر داده است. برادر او به نسبت بیخیال است. او به خاطر سن کم خود، عمق این تصمیم را درک نمیکند اما اشک در چشمان خواهرش حلقه زده. این خانواده قرار است به کمپی دورافتاده در صربستان فرستاده شوند تا پرونده پناهجویی آنها بررسی شود. دختر با چشمانی نمناک از مامور اداره مهاجرت میپرسد: «در کمپ پناهجویان مدرسه هم هست؟»
از ماه سپتامبر سال گذشته که صربستان روادید گردشگری را برای ایرانیان لغو کرد، حضور گردشگران و همینطور پناهجویان ایرانی در صربستان با افزایش چشمگیری روبرو بوده است. در منطقه توریستی مرکز شهر به راحتی میشود فارسی صحبت کردن این دسته از ایرانیان را شنید. در منطقه نزدیک به مراکز کمک به پناهجویان، هتلها و آپارتمانها پر از گردشگران ایرانیست. ایرانیان به شرط همراه داشتن رزرو هتل و بلیط بازگشت و پول کافی اجازه دارند به مدت۳۰ روز بدون ویزا در صربستان اقامت کنند. خیلیها صرفا آمدهاند برای گردش اما تعداد چشمگیری هم از بازگشت به تهران چشمپوشی میکنند.
گوردن پونویک، رییس موسسه اینفو پارک، گروه مردمنهادی که به پناهجویان کمک میکند، میگوید که ایرانیها پس از افغانها و پاکستانیها بیشترین متقاضی پناهجویان این روزها در صربستان هستند.
او میگوید: «به راحتی میشود ایرانیها را تشخیص داد. به گروهی از پناهجوها نگاه میکنید و به راحتی متوجه میشوید که ایرانی هستند. در مرز مقدونیه بودم و پناهجویان زیادی به صربستان سرازیر بودند. سوریهای ها و افغانها را میدیدید و از ظاهرشان معلوم بود که فقیرند اما ناگهان یک گروهی از جوانها را میدیدید که کولهپشتی حمل میکنند، انگار که رفته باشند به اردوی مدرسه. بعضیهاشان پرچم آمریکا روی لباسهایشان هست، بعضیهاشان گردنبند صلیب انداختهاند. نگاهشان میکنید و به آنها لبخند میزنید و آنها هم لبخند شما را با لبخند دیگری پاسخ میدهند. معلوم است که ایرانیاند.»
به گفته پونویک اغلب مهاجران و پناهجویان نمیخواهند که در صربستان بمانند. آنها میخواهند که از طریق صربستان به کروواسی یا مجارستان وارد شوند؛ کشورهایی که عضو اتحادیه اروپا هستند. در نهایت این افراد در تلاشند تا به غرب اروپا برسند؛ به کشورهایی همچون فرانسه، آلمان، ایتالیا با حتی انگلستان.
او میگوید که حدود ۳۰ درصد گردشگران ایرانی از پرواز برگشت خود استفاده نمیکنند: «ایرانیها فهمیدهاند که این راهی است برای پناهنده شدن و هر کسی که میبینید میگوید که همجنسگراست یا مسیحی است یا فعال سیاسی بوده یا عضو سپاه پاسداران در سوریه و حالا تصمیم گرفته آنها را ترک کند. اگر بروید مرکز شهر از هر ۱۰ گردشگر، لااقل پنج نفرشان فارسی حرف میزنند.»
سروش رحمانی، پسر ۲۴ ساله اهل ارومیه چند شبی است که در پارک معروف به پارک افغانها نزدیک مرکز «میکسالیشته» کارتنخواب است. او ساکن کمپ پناهجویان در نقطه دور افتادهای از صربستان است و از مرخصی ۷۲ ساعته کمپ استفاده کرده تا برای دومین بار به شکل غیرقانونی از صربستان وارد کروواسی – که عضو اتحادیه اروپا است – بشود. پناهجویان در صربستان به اصطلاح به این کار «گیم» یا بازی میگویند. آنها این را شبیه یک بازی میبینند چون میدانند که با یک بار تلاش نمیشود وارد اتحادیه اروپا شد.
رحمانی تا به حال هشت بار به طور ناموفق تلاش کرده وارد اتحادیه اروپا شود اما هر هشت بار ماموران مرزی او را به داخل صربستان برگرداندهاند. حالا او و شش – هفت نفر دیگر حدود دو هزار یورو جمع کردهاند تا یک قاچاقچی آنها را با کامیون به ایتالیا برساند.
آنها این پول را نزد یک صرافی امانت گذاشتهاند و صراف زمانی این پول را به قاچاقچی آنها میدهد که آنها از ایتالیا تلفن کنند و بگویند که به مقصد رسیدهاند. آنها این قاچاقچی را در پارک افغانها ملاقات کردهاند. سروش رحمانی میگوید شرایط بداقتصادی او را مجبور کرده از ایران مهاجرت کند. او میگوید: «از وقتی یادم میآید سر کار هستم. همه عمر کارگری کردم. هشت بار تا به حال گیم زدهام. هم از طریق کروواسی و هم از طریق بوسنی. در بوسنی هم گوشی تلفنم را گرفتند و هم پول بچهها را. اکثر ایرانیها اینجا پولشان خورده میشود. توی راه پول آنها را خفت میکنند. به زنان آنها دستدرازی میکنند. اما من امشب دوباره گیم دارم. قرار است این مرتبه با کامیون بروم. ایران جهنم بود. کارتنخوابی در اینجا را به زندگی در ایران ترجیح میدهم.»
ملینا تیموتیجویک، از کمیته بینالمللی نجات میگوید: «هرگاه که یک پناهنده اقدام به گیم میکند، در اصل با جانش بازی میکند. آنها در اصل جانشان را در اختیار قاچاقچیهای نامطمئن قرار میدهند. ماموران مرزی آنها را با اعمال خشونت به عقب برمیگردانند و گاهی این پناهندهها ممکن است برای حفظ جانشان در معرض تعرض جنسی قرار بگیرند. با این حال اما پناهندهها دست از اقدام دوباره برنمیدارند.»
حسن ۲۲ ساله اما امیدش را به «گیم» از دست داده. او سه بار «گیم» ناموفق داشته. بار آخر ماموران مرزی مجارستان او را ابتدا ۲۰ روز در بازداشت نگه داشتند؛ جایی که او مدعی است مورد ضرب و شتم قرار گرفته. او میگوید: «در نهایت من را برگرداند به شهر مرزی سوبوتیکا و آنجا ولم کردند.»
او که در بازار تهران طلافروش بوده، میگوید امیدش را نسبت به آینده زندگی در ایران از دست داده و به همین خاطر ایران را ترک کرده. او میگوید: «موتورم را که مهمترین چیزم بود فروختم.» حسن تصویر یک موتورسیکلت را روی پای راست خود خالکوبی کرده است.
لغو روادید برای ایرانیان، تصمیم رسیم لیجیک، وزیر گردشگری صربستان بوده. او میگوید که در هفت ماه اول امسال (سال میلادی) ۱۵ هزار و ۸۵۵ ایرانی از صربستان دیدار کردهاند. بیش از هزار و ۵۰۰ نفر از این افراد در صربستان درخواست پناهندگی کردهاند اما معلوم نیست که چه تعداد بدون درخواست پناهندگی و به شکل غیرقانونی عازم اتحادیه اروپا شدهاند. او میگوید: «بعضیها از لغو ویزا سواستفاده کردهاند و به همین خاطر منتقدان از ما به دلیل لغو روادید انتقاد میکنند. ایرانیها مهمانان خوبی هستند و خیلی خوب هم پول خرج میکنند. فروشگاههای ما هم این موضوع را خیلی خوب میدانند.»
اما همه ایرانیان پناهجو قصد عبور غیرقانونی به اتحادیه اروپا را ندارند. بعضیها از خود صربستان درخواست پناهندگی میکنند. به کمپ پناهجویانی واقع در ۶۷ کیلومتری بلگارد سفر کردم. جایی که حدود ۳۵ ایرانی ساکن آنجا هستند.
سجاد حسنعلیپور به همراه همسر و دختر ۱۰ سالهشان در اتاق سه نفرهای زندگی میکند که تنها پنجره آن روی سقف است. آنها سه وعده غذای مجانی میخورند اما دولت کمک مالی دیگری به آنها نمیکند. مهشید، دختر خانواده، هر روز به مدرسه روستایی در نزدیکی کمپ میرود که در آن همه به زبان صربی صحبت میکنند. اما مهشید هنوز با این زبان آشنا نیست. علیپور میگوید: «ما به گیم فکر نکردیم. با بچه سخت است. خیلیها میخواهند بروند چون صربستان امکانات خوبی نمیدهد. میگویند که آلمان بهتر است. الان اینجا به ما هیچ کمکی نمیدهند. غذا خوب هست و گاهی هم میوه میدهند اما پولی نیست.»
داوود رضوی زاده، که می گوید «استاد ریاضی دانشگاه شهید بهشتی» بوده، چند ماه پیش شبانه از ایران خارج شده است. او مدعی است که به دلیل درگیری با حراست دانشگاه، راهی دادگاه شده، اما توانسته از دست ماموران فرار کند و از کشور خارج شود. او ابتدا چند ماهی ساکن ترکیه بود اما در نهایت به صربستان آمد. او میگوید که پایش عفونت کرده و مسئولان کمپ او را به بیمارستان نفرستادهاند: «در ایران، صاحب خانه هستم و کار هم دارم، اما نمیتوانم برگردم. اینجا کلافه شدهام.» او برای تماس با همسرش در ایران تلفن یا پولی ندارد.
امین، یکی دیگر از پناهجویان این کمپ است که میگوید همجنسگراست. او ۲۷ ساله است و میگوید که در شیراز، کارمند یک داروخانه بوده. او حدود ۲۰ روز پیش، با پرواز مستقیم به بلگراد آمده و حالا ساکن این کمپ است. او میگوید که وقتی پدرش او و شریک همجنساش را در تختخواب دیده، با پلیس تماس گرفته است. بر اساس روایتی که امن تعریف میکند، بعد از این حادثه، یکی از دوستان امین برایش بلیط یک طرفه گرفته بلگراد گرفته: «به سختی از شیراز رسیدم تهران و فقط با بلیط رفت آمدم صربستان. بدون هیچ پول و هتل. فقط با ۱۰۰ هزار تومن رسیدم تهران.»
پلیس فرودگاه صربستان در ابتدا امین را به مدت شش روز در بازداشت نگه داشته و سپس او را در کمپ اسکان داده است تا تقاضای پناهندگیاش بررسی شود. ایرانیانی که در بدو ورود بلیط بازگشت یا رزرو هتل ندارند، با خطر بازداشت یا بازگردانده شدن به ایران روبرو هستند. به تازگی حدود ۱۱ ایرانی در فرودگاه نیکولا تسلای بلگراد، بیش از یک هفته در بازداشت به سر بردند. یکی از آنها گفت که ماموران فرودگاه آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و عکسهایی برایم فرستاد که نشان میداد اعضای بدن آنها ضربه دیده و خونمال شده. یک عکس از دستشویی این بازداشتگاه نشان میداد که گوشهای از اتاق پر از مدفوع است. وزارت داخله صربستان ادعای بدرفتاری با این ایرانیها را رد کرد.
در بلگراد، در مرکز «میکسالیشته» یک داوطلب میگوید که خیلی از ایرانیها داوطلبانه برمیگردند. او میگوید: «به نظر میرسد که در ایران اطلاعات غلط درباره پناهندگی در صربستان وجود دارد. وقتی میآیند اینجا و با واقعیت روبرو میشوند شوکه میشوند.»
سمسور، پسر ۱۵ ساله افغان اهل ولایت ننگرهار است. او بیرون ساختمانی در «میکسالیشته» ایستاده تا همراه دو پسرعمویش نان و پنیر بخورد. مرکز «میکسالیشته» حمام ندارد و او شش روزی است که حمام نکرده و شبها بدون پتو میخوابد. سمسور برخلاف پسرعموهایش که در پارک میخوابند، اجازه دارد داخل مرکز بخوابد چون سنش زیر هجده است.
یک هنرمند ایرانی به نام رضا، به تازگی بر روی دیوارهای بیرونی ساختمان میکسالیشته نقاشی و خطاطی کرده است. یکی از این نقاشیها شبیه یک بازی است که در آن یک عده پناهجو از خاورمیانه عازم اتحادیه اروپا هستند. در این نقاشی یک کیک خامهای پشت سیم خاردار قرار دارد که روی آن چند ستاره زردرنگ میدرخشند. یک عقاب با چنگالش هم این سیم خاردار را از هم باز کرده. آن سوی سیم خاردار یک منطقه آبیرنگ است – چیزی شبیه پرچم اتحادیه اروپا – و روی آن با خطاطی انگلیسی و فارسی نوشته شده: آزادی.