اما هیچکدام از این سیاستها پاسخگوی نیازها و مطالبات جامعه نیستند. از یکسو یک نظام سرکوبگر میبایست آنقدر بنیه داشته باشد که بتواند نیازهای اقتصادی سرکوبشدگان را تأمین کند و از سوی دیگر، برای انجام این منظور، به مراوده با کشورهای دیگر به ویژه با قدرتمندترین آنها که نبض اقتصاد جهانی را در دست دارند نیاز هست.
الاهه بقراط, کیهان لندن:
ایران سالهاست از مناسبات مطلوب بینالمللی محروم مانده و سرکوب نیز دیگر پاسخ نمیدهد چرا که اقتصاد شوخی سرش نمیشود. دستگیری و زندان نیز برای معترضان و خانوادههایشان نان و آب نمیشود بلکه به خشم و دوری بیشتر آنها از نظام منجر میشود.
اعتراضات و تجمعات صنفی ماههاست در سراسر ایران جریان دارد. همزمان تهدید و اعدام «اخلالگران» ارز و استیضاح و استعفای چند وزیر و قولهای مبارزه با فساد و حتی اعتراف به «پولشویی گسترده» از سوی دولت و همچنین وعده درباره پس گرفتن «اموال نامشروع مسئولان» (اصلا چرا مسئولان باید «اموال نامشروع» داشته باشند؟!) همه و همه نشانگر این است که کفگیر رژیم به ته دیگ خورده. تحرکات نیروهای مخالف رژیم و به ویژه مدافعان دموکراسی و حقوق بشر، این درماندگی را در میان زمامداران و وابستگان جمهوری اسلامی تشدید و افشاگری و استعفا و فرار و ریزش آنها را تشدید کرده بطوری که خودشان را ممنوعالخروج میکنند!
پس برای بقای جمهوری اسلامی باید ترفندهای دیگری به کار بست: از یکسو تفرقهی صنفی میان کارگران و کشاورزان و کارمندان و از سوی دیگر تفرقهی قومی و فرقهای در میان ملت! پیشبرد سیاست تفرقه را به روشنی میتواند دید: دوباره بحث «فدرالیسم» و «تجزیه» را در میان نیروهای سیاسی جمهوریخواه به راه انداختهاند و همزمان با انتشار اخبار نیمبند اعتراضات کارگری نیشکر هفتتپه و فولاد اهواز در روزنامههای وابسته، کسانی را به میان اعتراضات میفرستند که با عکس خامنهای و خمینی ظاهرا برای دفاع از مطالبات کارگران دست به تجمع میزنند حال آنکه مسبب این شرایط کسی جز نظام خامنهای و خمینی نیست!
ایران بار دیگر در شرایطی بس حساس بسر میبرد. بحران همواره برای همهی طرفین فرصتآفرین نیز هست! فرصت عبور از سد جمهوری اسلامی برای مردم ایران و فرصت وداع بدون خشونت برای زمامداران نظام با مردمی که همه چیزشان را نابود کرده است!
در چنین شرایطی، همبستگی صنفی و همگرایی ملی میبایست در صدر وظیفه و مسئولیت معترضان قرار داشته باشد. ایرانیان رقیب یکدیگر نیستند؛ درد مشترک، منافع مشترک، و راه حل و آیندهی مشترک دارند. رقابتهای سیاسی و گروهی آنهم نه برای کسب انحصاری قدرت بلکه برای مشارکت و تقسیم قدرت سیاسی در دستور کار امروز نیست. خطا در تشخیص این مراحل فقط به سود جمهوری اسلامی تمام میشود.