جمهوری اسلامی از ابتدای حیات خود میدانست دانشگاه پایگاه اجتماعی قدرتمندی است که میتواند نقطه آغاز تحولات سیاسی و اجتماعی باشد؛ بنابراین، رژیم با مجموعه اقدامهای خود جنبش دانشجویی را اخته کرد و قدرت این پایگاه اجتماعی را به حداقل رساند.
به گزارش «شبکه رسانهای بیان» انقلاب اسلامی ایران به رهبری خمینی مانند بولدوزری ترمز بریده بود که همه نهادهای اجتماعی و مدنی را از سر راه برداشت و اینگونه حاکمیت خود را برای سالها تثبیت کرد. دانشگاه از جمله نهادهایی در ایران بود که ظرفیت ایجاد دردسر برای رژیم انقلابی ایران داشت؛ ازاینرو، پاکسازی دانشگاهها تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» در دستور کار قرار گرفت و صدها تن از استادان و هزاران دانشجو به اتهام «غربزدگی» از صحنه دانشگاهها کنار گذاشته شدند.
جمهوری اسلامی کاملاً واقف بود که دانشگاههای ایران میتوانند 16 آذرهای مختلفی را خلق کنند و رژیم را به چالش بکشند. انقلاب به اصطلاح فرهنگی نیز در جهت از بین بردن همین ظرفیت بود. انقلابیون با دستور خمینی دانشگاهها را از هرگونه ایدئولوژی و اندیشه تهی ساختند و این نهاد اجتماعی را اسلامی سازی و به نفع خود مصادره کردند. دفن جسد «شهدا» (تروریستهایی که در سوریه با عنوان مدافع حرم کشته میشوند) در دانشگاهها نیز در همین راستا انجام میشود.
رژیم بنیادگرای ایران نهفقط از رویداد 16 آذر 1332 عبرت گرفته بود، بلکه با مطالعاتی که انقلابیون از «جنبش دانشجویی می 1968 فرانسه» داشتند، کاملاً آگاه بودند که اگر نهاد دانشگاه را رها کنند حکومت را هم باید رها کنند. تعطیلی 30 ماهه دانشگاه در ابتدای انقلاب و بازسازی ساختار آن، ظرفیت اثرگذاری این نهاد بر سیاست و جامعه را از بین برد و ازآنپس دانشگاه و دانشجو به حاشیه رفتند.
اگر دانشگاه را یک مثلث مقتدر در سپهر سیاسی و اجتماعی فرض کنیم، نقد، مطالبه گری و مبارزه اضلاع این مثلث را تشکیل میدهند؛ اما سالهاست که دانشگاههای ایران با این مثلث اقتدار غریبه هستند. جَو امنیتی دانشگاههای ایران دانشجویان را بیصداتر از هر زمان دیگری کرده و استادان نیز برای حفظ موقعیت شغلی خود، روزه سکوت گرفتهاند.
البته جمهوری اسلامی نیز چنین دانشگاهی را میخواهد؛ دانشگاهی که دانشجویش «واحدجو» باشد و به مسائل سیاسی و اجتماعی کاری نداشته باشد. رژیم مذهبی ایران برای تحقق منافع خود و تسلط بر دانشگاههای کشور، هزاران نفر از ذوبشدگان در ولایت را با سهمیه و بدون شهریه به دانشگاهها گسیل داده و گروههای فشار خود را ساماندهی کرده است تا چماق محکمی بالای سر دانشجویان مستقل باشند.
واحدهای حراست دانشگاهها به کمک گروههای فشار، مسئول شناسایی دانشجویان مبارز، «غربزده»، دگراندیش، بهایی، لیبرال و… هستند. در بحث ستارهدار کردن و اخراج دانشجویان، این گروه و واحدهای حراست، همکاری بسیار تنگاتنگی داشتند.
همه این اقدامها به جو امنیتی و اختناق حاکم بر دانشگاه دامن زده و این نهاد مهم را بیاثر کرده است. اکنون همه به این گزاره باور دارند که دانشگاههای ایران دیگر مبدأ تحولات نیستند. دانشگاهی که سقف مطالباتش حل مسئله گرانی و تورم باشد و علیه ظلم، سرکوب، بیعدالتی، زندانی کردن میهن دوستان و تمامیتخواهی رژیم به پا نخیزد، بیشتر از مرکز آموزشی نیست.