با دقت در حساسیتهای اقتصادی جامعه امروز میتوان دریافت که پدیده کوچک شدن کالاها یا کمتر شدن کیفیت خدمات به شرط ثبات قیمت، به سوژه هر روزه شبکههای اجتماعی تبدیل شده است، اما این مشکل کماکان تبیین نشده و در لایههای نخستین تحلیلی به سر میبرد.
کمفروشی در ایران شاید قدمتی تاریخی داشته باشد و میتوان شواهد روشنی از مبارزه با این امر در متون تاریخی یا مذهبی پیدا کرد، اما هرگز این پدیده در قالب مدرن پیکربندی نشده است و ایرانیان پس از رفع بحرانها بهجای تجربه اندوختن و انجام کارهای تدوینی، به دفن مشکلات و تجربیات در اینباره پرداختهاند و مجبورند که هربار از نقطه آغاز شروع کنند.
رادیو فردا:
کمفروشی به چه معناست؟
این امرعبارت است از عرضه یا فروش کالا یا ارائه خدمت کمتر ازمیزان یا معیار مقرر شده.
عبارت «میزان مقرره» نکته کلیدی در درک این مفهوم است یعنی اگر سیبزمینی را با خاک به شما بفروشند مصداق کمفروشی است اما کوچک شدن بستهبندیهای موادغذایی که در روی آن وزن و قیمت درج شده، کوچکفروشی محسوب شده و منع قانونی ندارد، گرچه به لحاظ روانی خریدار را دچار احساس منفی میکند.
ماجرا از کجا آغاز میشود؟
دولتها به فکر ثبات قیمتها و تولیدکنندگان به فکر سرپا ماندن در شرایط بحرانی هستند و هر دوی این عوامل باعث میشود که ما شاهد شکلگیری این امر در اقتصاد باشیم.
البته ماجرا همیشه از سیاستهای دولتی شروع میشود و سریعترین و کمهزینهترین روش برای دولتها، آن است که به بهانه حمایت از مصرفکننده به تولیدکننده فشار بیاورند تا بر قیمت کالای خویش نیفزاید، تولیدکننده هم چون در برابر قدرت خلع سلاح است به کوچک فروشی روی میآورد.
آیا کوچکفروشی کالایی به نفع مصرفکننده است؟
ماهیاتاً خیر، چون در مباحث کالایی هزینههای مربوط به بستهبندی، توزیع و نیروی انسانی توفیر چندانی در قیمت تمامشده کالا به وجود نمیآورد، اما با اینحال احتمالاً مصرفکننده پول ثابتی پرداخت کرده اما کالای کمتری دریافت میکند. پس چاره در بزرگ فروشی کالاست، یعنی فروش کالا در بستهبندیها و مقیاسهای بزرگتر، زیرا هزینه بستهبندی را کاهش داده و کالای نهایی بیشتری به دست مصرفکننده میرسد و این امری است که با خرید کالاهای بزرگ که به نام خانوادگی به فروش میرسد به اثبات رسیده است.
با کم شدن خدمات چه باید کرد؟
پیچیدگی و خطرات در مباحث خدماتی بیشتر است چون معیار ملموسی در دست نیست و کمتر کسی از ریزه کاریهای کم فروشی خدمات آگاه میشود.
به عنوان مثال شاید شما به سرعت تمام شدن خدمات اینترنتی را بفهمید یا عدم تعهد به گارانتی را لمس کنید اما بدتر شدن کیفیت پُرشدن دندانهایتان را متوجه نمی شوید یا شرکت بیمه به سادگی میتواند از پرداخت خسارات وارده به خودروی شما با توسل به نوسانات قیمتی خودرو یا بهانههایی دیگر، طفره برود.
خطرناکترین حوزه کمفروشی خدمات در مباحث بهداشتی یا درمانی رقم میخورد، زیرا با جان مردم ارتباط مستقیمی دارد.
به عنوان مثال کمتر شدن خدمات پزشکی را در بیمارستانها با اندکی دقت احساس میکنیم، اما هیچ تجربهای از بدتر شدن کیفیت آبی که مینوشیم، نداریم زیرا اصولاً نمیدانیم که چه نهادی مسئول کنترل کیفیت آب شرب ماست، هر چند هر ماه برای آب، بهایی نیز پرداخت میکنیم.
همچنین جنبه دیگری از مباحث کمفروشی در بازارهای کالا و خدمات، دستکاری همزمان کمیت و کیفیت است، یعنی اینکه شما مبلغی را برای کالایی با محتوای ذهنی قبلی پرداخت میکنید اما کالای دریافتی شما شاید با همان شکل یا حتی بهتر از قبل باشد اما همان محتوای پیشین را ندارد.
به عنوان مثال شما مبلغی را برای پرداخت روغن زیتون یا کره در بسته بندی خاصی پرداخت میکنید اما تولیدکننده در مقطعی تصمیم می گیرد تا محصول مورد علاقه شما را در بستهبندی جدیدی اما با کیفیتی پایینتر عرضه کند و در عمل شما متوجه این پیچیدگیها نشده و به خرید خود ادامه میدهید.
در بحث خدمات نیز چنین است، در بازارهای خدماتی نیز ما شاهد تنوع بیشتر در خدمترسانی هستیم اما ماهیاتا این خدمات، همان خدمات قبل در بستهبندی جدید اما گرانتر هستند و تمامی ما تجربه متفاوتی را در پرداخت قبوض با دیگران شریک هستیم.
تجربه کشورها در برخورد با چنین مشکلاتی چیست؟
وجود اقلیتهای تخصصی قدرتمند خارج از حوزه مقامهای رسمی و در تعامل با رسانههای مختلف در این خصوص کارساز است، هرچند نهادهای مسئول کنترل کیفیت کالاها و خدمات با تمرکز بیشتر بر وظایف ذاتی خود میتوانند از بروز این مشکلات جلوگیری کنند.
البته پیششرط اصلی موفقیت در مقابله با چنین مشکلاتی، آشنایی عموم مردم با حقوق قانونی خود در خرید کالاها و خدمات و پافشاری بر آن چیزی است که حق ما و تضمینکننده بهبود امور است.