سالهاست درباره زیادتی مرگ در زندان هشدار می دهیم و گوش شنوایی نیست.
یکی از چندین هشدار گفتاری بود در دهسال پیش، با عنوان «حق حیات یا امنیت جانی زندانی» (روزنامه اعتماد ملی 25 خرداد 88) که در آن استدلال شده بود که زندانی امانت است و مسئولیت آن با حکومت است.
واقعا چه فرقی است بین اینکه خاشقچی به سفارت کشورش برود و مرده برگردد با زندانی ولو گناهکار، که سالم به زندان می رود و مرده برگردد؟
مرگ زندانیان عادی غالبا گزارش نمی شود بجز موارد خاصی چون بابک قربانی کشتی گیر عضو تیم ملی کشتی ایران در زندان کرمانشاه. اما چند موردی که در چند سال اخیر افشاء شده و هزینه های سنگینی تحمیل کرده، عبارتند از:
هدی صابر- زهرا کاظمی- روح الامینی- امیر جوادی فر- محمد کامرانی- رامین قهرمانی- احمد نجاتی کارگر- دکتر رامین پوراندرجانی(پزشک بازداشتگاه کهریزک)- ستار بهشتی – محسن دکمه چی- ناصر خانی زاده- محمدمهدی زالیه- افشین اصانلو- سینا قنبری(در قرنطینه اوین)- وحید حیدری در اراک، دکتر سید امامی و به تازگی هم وحید صیادی نصیری در زندان قم.
دو روز پیش مجلس ختم مرحوم صیادی بود. در واکنش به انتشار خبر درگذشت وی بر اثر اعتصاب، یک مقام آگاه به ایسنا اعلام کرد: صیادی عضو گروهک تروریستی تندر(انجمن پادشاهی) بوده و به جرم توهین به مقدسات به 5سال حبس محکوم شده بود.
این واکنش، وحشتناک تر از اصل خبر مرگ صیادی در زندان است زیرا به گونه ای القاء می کند که گویی اگر کسی مرتکب جرم شده بود مرگ او در زندان یا بر اثر اعتصاب، اهمیتی ندارد.
این تلقی بجز آنکه از لحاظ انسانی، خطرناک است به نوعی اعلام بی اعتباری همه قوانین رسمی کشور است زیرا مباحث مربوط به آیین دادرسی در قانون اساسی و قانون آیین دادرسی کیفری و قانون حقوق شهروندی و غیره، درباره بی گناهان و اولیاء الله نیست، درباره گناهکاران و مجرمان است.
حقوق مجرمان آنقدر در اسناد حقوق بشری و قوانین در دنیا و در ادیان و فقه اسلامی، بدیهی است که حتی رهبر فقید انقلاب اسلامی می گوید مجرمی که محکوم به اعدام است اگر در راه اجرای حکم کسی به او اهانت کرد باید اجرای حکم متوقف شود و اهانت کننده قصاص شود (تعبیر قصاص از ایشان است) حال چگونه می توان با ادعای عضویت یک زندانی در یک گروه ضدحکومتی، مرگ وی در دوره محکومیت را بی اهمیت جلوه داد؟
اینها نمونه هایی از زندانیان سیاسی یا امنیتی یا عادی بوده اند که با فرض مجرم بودن (در حالی که برخی شان مانند دکتر سیدامامی فقط متهم بوده اند) اما جان خود را در زندان از دست داده اند.
افزون بر آنها عده زیادی در زندان به دلیل اهمال های پزشکی سلامت خود را از دست داده اند که علیرضا رجایی نمونه ای از آنهاست. درباره آنهایی که افشا نشده اند نیز از نظر انسانی و مسئولیت اخروی باید جوابگو بود. شخصیت شناخته شده و موجهی مانند احمد قابل نیز به دلیل تأخیر زیاد در اعزام به درمان، سرطان مغزی اش غیر قابل کنترل و موجب مرگ وی در بیرون از زندان شد.
در اینکه خودکشی یا مرگ بر اثر بیماری در زندان های دنیا امری طبیعی است تردیدی نیست اما پرسش های ما درباره مرگ های غیرطبیعی و اتفاقات قابل اجتناب و ناشی از بی مبالاتی است و بدتر از آن بی جواب گذاشتن سوالات و اقناع نکردن مجلس و افکار عمومی و مصون ماندن مقصرین، که خودش از عوامل اصلی تکرار این مصائب است.
متاسفانه تاکنون گزارشاتی از بد رفتاری در زندان به ویژه در دوره بازجویی منتشر شده اند. این گزارشات منتشر شده غیر از مواردی است که یا دسترسی برای انتشار ندارند یا از اعلام عمومی واهمه می کنند و یا انچه رخ می دهد را طبیعی می دانند و از مخالفت آنها با قانون اگاه نیستند.