در چند روز گذشته شاهد جان باختن دردناک تعدادی از دانش آموزان به علت آتش گرفتن بخاری کلاس و دیروز شاهد کشته شدن ۹ نفر از دانشجویان واحد تحقیقات دانشگاه آزاد و پدر یکی از دانشجویان به علت سقوط اتوبوس بودیم. خودکشی یکی از این آسیبهای ناهنجار اجتماعی است که در ایران رشد صعودی دارد. داده های آماری محدودی که در این زمینه اخیراً منتشر شده گوشه کوچکی از این آسیب دردناک را منعکس می کند.
جلوگیری از رویدادهای تاسف آور که توسط حاکمیت بر مردم ایران تحمیل می شود در ساده ترین شکل وجود داشته و دارد. نکته مشترک رویدادهای دردناک مانند آتش سوزی در مدارس و واژگونی اتوبوسهای دانش آموزان و دانشجویان که منجر به جان دادن دهها تن می شود، مسئول بودن حکومت است. استفاده از بخاری نفتی در قرن بیست و یکم و استفاده از اتوبوس فرسوده و فاقد معاینه، نشان می دهد که جان فرزندان مردم برای رژیم بی ارزش است. وقتی سیستم آموزش به تجارت پرسود و بدون نظارت تبدیل می شود، چنین رویدادهایی به طور مداوم اتفاق خواهد افتاد.
آسیبهای اجتماعی به برکت ادامه حیات جمهوری اسلامی رشد چشمگیری دارند. بر اساس آمارها و گزارشها منتشر شده از انواع آسیبهای وارده به مردم، یکی از علتهای مهم آن، شرایط تحمیلی به مردم چه از نظر اقتصادی (فقر، بیکاری) و چه از نظر اجتماعی (سرکوب سیستماتیک، فشار، آزار و اذیت روزمره، تبعیض و نابرابری، ناامیدی در تغییر وضعیت موجود) است.
به گفته رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری از سوختگی، «مردم ایران ۸ برابر متوسط جهانی می سوزند». بر اساس آمار این پایور رژیم، ۱۰ الی ۱۵ درصد سوختگان را زنانی تشکیل می دهند که اقدام به خودسوزی کرده اند. رئیس این مرکز حکومتی ضمن تاکید بر عدم ثبت همه سوختگیها گفت که «بیشتر سوختگیها در میان اقشار کم درآمدتر جامعه رخ می دهند.» (ایلنا اول دی 97)
مدیر کل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت بیشترین موارد خودکشی را در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ ساله اعلام کرد. (ایرنا ۵ دی ۹۷)
زنان و کودکان آسیب پذیر ترین بخش جامعه هستند. قوانین تبعیض آمیز و ضد زن جمهوری اسلامی، تحمیل فقر و نبود امکانات حمایتی برای زنان و همچنین فقدان قوانین حمایت از کودکان، از مواردی است که خودکشی و خودسوزی را همواره افزایش می دهد.