بنیاد کارنگی در آمریکا در مقالهای به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی مینویسد این انقلاب داستان وعدههای توخالی، فرصتهای از دست رفته، دولتهای بیکفایت و شک و تردید نسبت به قدرتهای خارجی بوده است و اکنون انقلابی بر علیه خود آن به راه افتاده است.
در این مقاله آمده است: «انتظارات و توقعات میلیونها ایرانی که در سال 1979 برای خوشبختی و آزادی به یک جمهوری اسلامی رأی دادند هنوز پابرجاست و برآورده نشده است.
مردم ایران به جای دموکراسی به یک حکومت مذهبی رسیدهاند. آنها به جای داشتن یک دولت مسئول و خادم به دولتهای فاسد و هزار فامیل رسیدهاند. همه حقوق انسانی و زنان و اقلیتها به نام دین قربانی شده است.
ایرانیها بهجای رسیدن به صلح و آرامش یک جنگ خونین و ویرانگر هشت ساله با عراق نصیبشان شد.
در سیاست خارجی کشور، پولی که میتوانسته است خرج بهبود زندگی مردم کشور شود در ماجراجوییهای رژیم حاکم در عراق، لبنان، سوریه و یمن به هدر رفته است. ایران یک بازیگر مهم در خاورمیانه است، ولی هیچ کشوری در منطقه و در سطح بینالمللی دوست و همراه آن نیست.
چهل سال پس از انقلاب، ایران هنوز در چنبره شعارها و ایدئولوژی چهل سال پیش اسیر است. با این تفاوت که نسل جوان آن و فرزندان آن انقلاب امروز به همه این شعارها و ایدئولوژی بیتفاوت است و به آنها پشت کرده اند.
یک سال پیش در چنین روزهایی میلیونها ایرانی در خیابانها و روستاهای کشور خواهان پایان حکومت مذهبی شدند و خواهان بازگشت فرح پهلوی بیوه شاه و فرزند او رضا که بیش از یک میلیون هوادار در شبکههای اجتماعی دارد شدند.
مردم ایران با دور نگه داشتن خود از رژیم حاکم و انقلابی که به اسم آنها شده است مشروعیت آن را رد کرده اند. در تاریخ ایران این روند تحول همواره تکرار شده است: یک انقلاب به پایان رسیده است، اکنون یکی دیگر آغاز شده است.»