پس از انتشار روزنامه قانون با تیتر “مهمان ناخوانده” و عکسی از دیدار مقامات کشور با بشار اسد، این جریده با حکمی از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه به بهانه “پیشگیری از وقوع جرم” تا اطلاع ثانوی توقیف شد.
تعطیلی ناگهانی روزنامه قانون در روزهای پایانی سال با واکنشهای بسیاری از سوی کاربران فضای مجازی علیالخصوص اصحاب رسانه روبرو شد.
در ادامه به بازخوانی برخی از این توییتها میپردازیم.
امتداد :
* حسن نمکدوست(روزنامهنگار):
توقیف قانون به خاطر یک تیتر معمول عین بیقانونی است.
و البته ضد آزادی بیان و مطبوعات.
* ریحانه طباطبایی (روزنامهنگار):
توقیف و توقیف و توقیف سرنوشت پر از تکرار ماست، از روزی که وارد تحریریه شدیم هر روزش با همین اضطراب می گذشت و خطی، حرفی، تیتری، عکسی و … خانه نشینمان نکند، و باز بچه های قانون برای چندمین بار توقیف شدند و باز همون بغض لعنتی که کهنه نمیشه
* ضیا نبوی (فعال دانشجویی):
بنظر میرسد قوه قضائیه در غیابِ قانون [در هر دو معنایِ خاص و عامش] احساس بهتری دارد!
* مازیار خسروی (روزنامهنگار):
روزنامهنگار که مرغ عروسی و عزاست، آنکه حکم به تعطیل قانون داد، هیچ به سفره خالی شب عید خانواده حروفچین و آبدارچی روزنامه اندیشه کرد؟!
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
* م.بابایی(خبرنگار):
قانون غلط کرده به بشاراسد بگوید مهمان_ناخوانده !
مگر روحانی است که به او نسبت جاسوس MI6 بدهند تشویق هم بشوند؟!
* رضا قاف صاد(فعال سیاسی):
ظریف هم برگشت، فقط قانون این وسط گوشت قربانی شد!
* میلاد علوی(خبرنگار):
دادسرای فرهنگ و رسانه تیتر قانون درباره سفر بدون اعلام بشاراسد به تهران را توهینآمیز دانست و آن را توقیف کرد، حالا سوال اینجاست اگر تیتر قانون توهین میز است، تیتر وطن_امروز چیست؟
کاش هیچ وقت هیچ رسانهای توقیف نشود ولی اجرای سلیقهای قانون، درد بزرگیست…
مصونیت_آهنین
* پوریا عالمی(روزنامهنگار):
امیدوارم با استعفای روزنامه قانون هم موافقت نشه شب عیدی.
یک تیتر زدند دیگر. بشار هم که برگشت منزل. ظریف هم که داره زمزمه میکنه یه دل میگه برم برم یه دلم میگه نرم نرم. کیهان هم گفت ظریف خوبه.
این وسط روزنامهنگار جماعت که بیکار شده الان داره دنبال شغل میگرده و انگار نه انگار.
* میرا قربانیفر(خبرنگار):
روزنامه قانون توقیف شد.
خبر کوتاه و جانکاه و وحشتناک و … !
روزنامه_قانون
* متین غفاریان(خبرنگار):
رفع توقیف روزنامه_قانون متولیای ندارد جز خود ما روزنامهنگاران. تلاش کنیم این ماجرا فراموش نشود و این روزنامه دوباره منتشر شود.
* یگانه خدامی(خبرنگار):
قصه تکراری هر ماجرایی:
-اول کی رو بزنیم؟
- روزنامه و روزنامهنگار رو!