در دو سه سال اخیر، آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، شماری از مقامات عالیرتبه کشوری، لشکری و قضایی را تغییر داده است؛ این تغییرات از نیمه سال ۱۳۹۷ به اوج خود رسید.
این عزل و نصبها چه علتی دارد؟
آیا این تصمیمات واکنشی است به سالخوردگی نسل نخست کارگزاران جمهوری اسلامی؟ آیا واکنشی است به بحرانهای سیاسی- اقتصادی یک سال اخیر؟ یا نه رهبر ایران به بحران جانشینی پس از خود میاندیشد و شرایط را برای دوران انتقال قدرت آماده میکند؟
پاسخ هر چه باشد، به نظر میرسد انتصابهای پیاپی، به گونهای صورت پذیرفته که دستکم برای چهار- پنج سال آینده، “نهادهای کلیدی و تحت امر” رهبر، از نظر سیاسی در وضعیتی با ثبات یا به عبارتی از پیش تعیین شده، قرار گیرند.
تغییر یا جوانگرایی؟
تازهترین عزل و نصبها در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان رخ داد.
شاید بتوان علت برخی از عزل و نصبهای این نهادها را به بحران سالخوردگی نسبت داد؛ مرگ چهرههای کلیدی و نزدیک به رهبر و یا سالخوردگی آنها. از جمله سالخوردگی محمد یزدی ۸۷ ساله و احمد جنتی ۹۲ ساله و همچنین مرگ محمود هاشمی شاهرودی و محمد مومن در چند ماهه اخیر.
اما در ماههای اخیر تغییرات دیگری هم در جریان بوده است: تغییر دستکم ۹ تن از امامان جمعه در شهرهای مختلف.
آیتالله خامنهای ابتدا، زمستان سال ۹۶ رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه را تغییر داد و به جای رضا تقوی، محمد جواد حاج علی اکبری را نصب کرد.
او پس از تغییر رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ظرف چند گذشته، امامان جمعه شهرهای زاهدان، رشت، اهواز، کرمان، شیراز، تبریز، ایلام، بیرجند و همدان را تغییر داده است.
عباسعلی سلیمانی، امام جمعه زاهدان پس از برکناریاش اعلام کرد یک “لیست” تغییر امامان جمعه خبر داد که زیر نظر دفتر آیتالله خامنهای تعیین شده است. او خود را اولین “شهید” جوانگرایی خواند.
دستکم در دو سه مورد، تغییر امامان جمعه که نمایندگی رهبر ایران را در آن شهر یا استان بر عهده دارند، با انتشار اخباری درباره فعالیتهای اقتصادی آنها همزمان بود. اما شمار این تغییرات از چند امام جمعه حاشیهساز فراتر رفت.
یک سال پس از انتخاب محمد جواد حاج علی اکبری ۵۵ ساله به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، آیتالله خامنهای او را به عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب شد.
تغییر و تحول منصوبان و نمایندگان رهبر ایران به اینجا ختم نمیشود.
در طول سالل ۱۳۹۶، آیتالله خامنهای، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و نمایندگان ولی فقیه در سپاه و دانشگاه را عوض کرد و چهرههایی تازه بر سر کار آورد.
در میان نظامیان اما تاریخ برخی از این تغییرات چشمگیر به تابستان ۱۳۹۵ باز میگردد.
تیرماه آن سال، آیتالله خامنهای، حسن فیروزآبادی را پس از ۲۷ سال از ریاست ستاد کل نیروهای مسلح ایران کنار گذاشت.
در سال ۱۳۶۸ انتخاب حسن فیروزآبادی به عنوان رئیس ستاد فرماندهی کل قوا (بعدها ستادکل نیروهای مسلح)، نخستین انتصاب آقای خامنهای پس از تصاحب جایگاه رهبری بود.
با کنار رفتن آقای فیروزآبادی، رهبر ایران سرلشکر محمد باقری، یکی از جوانترین فرماندهان ارشد ایرانی را در سمت فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح قرار داد.
یک هفته بعد، آیتالله خامنهای دو جانشین این ستاد و معاون هماهنگکننده آن را نیز تغییر داد. او فرمانده تازهای نیز برای قرارگاه خاتم الانبیاء به عنوان بالاترین رده عملیاتی نظامی ایران در ایران منصوب کرد.
پس از این، اسفند ۱۳۹۵، موعد قانونی تغییرات در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. اما دو ماه مانده به پایان دوره ریاست این مجمع، اکبر هاشمی رفسنجانی نیز درگذشت.
آیتالله خامنهای تصمیمگیری درباره ترکیب و ریاست این مجمع را تا تابستان سال بعد به تأخیر انداخت.
سرانجام در تابستان سال ۱۳۹۶، رهبر ایران علاوه بر انتصاب محمود هاشمی شاهرودی به ریاست مجمع تشخیص، تغییرات قابل توجهی هم در ترکیب این نهاد ایجاد کرد.
حکم ریاست آقای شاهرودی چندان دوام نیاورد و به دنبال درگذشت او، صادق آملی لاریجانی ۵۷ ساله از اوایل زمستان به این مقام منصوب شد.
واگذاردن ریاست این نهاد به آقای لاریجانی، زمینه را برای تغییر پیش از موعد ریاست قوه قضائیه نیز فراهم آورد. به این ترتیب صادق لاریجانی پنج ماه قبل از پایان دوره قانونی ریاستش بر قوه قضائیه، این سمت را به ابراهیم رئیسی وانهاد.
بیانیه “گام دوم”؛ رهبر ایران به دنبال چیست؟
در چهلمین سالگرد انقلاب ۵۷، آیتالله خامنهای بیانیهای منتشر کرد که وبسایت او از آن به عنوان ”توصیههای اساسی” و “منشور” نام برد.
با وجود ابلاغ “سیاستهای کلی نظام” و تصویب “سند چشم انداز” و برنامه توسعه، تدوین چنین سند بالا دستی چه هدفی را دنبال میکرد؟
“جوانگرایی” را شاید بتوان کانون تمرکز این سند دانست؛ به زبان دیگر، “پوستاندازی” نظام.
رهبر ایران در این متن رو به “جوانان و نسل جدید انقلاب” سخن میگوید، از دستاوردهای ۴۰ سال گذشته دفاع میکند و توصیههایی در زمینه مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ارائه میدهد.
آیا نتیجه این توصیههای آیتالله خامنهای درباره “جوانگرایی”، سیر شتابان عزل و نصبهایی است که او پیش گرفته؟
ظرف یک ماه از زمان انتشار این سند، بسیاری از مقامات کشوری و قضایی و نظامی از توجه به این سند گفتهاند و صدا و سیما برنامههایی مرتبط با آن تهیه کرده است.
احمد جنتی که از او به عنوان یکی از چهرههای تصمیمساز حلقه قدرت یاد میشود، در جریان اجلاس اخیر خبرگان از مسئولان خواست تا زمینه “تحقق” گام دوم رهبری را فراهم کنند.
واقعیت این است که در پارهای موارد، این سالخوردگی و مرگ مقامات ارشد بود که راه را برای چهرههای جدید گشود. از جمله مرگ محمد مؤمن از فقهای شورای نگهبان که عضو کمیسیون ۱۰۷- ۱۰۹ مجلس خبرگان برای بررسی گزینههای رهبری آینده بود. همچنین، مرگ آقای هاشمی شاهرودی که مدتها بیمار بود اما همزمان عضو فقهای شورای نگهبان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت به شمار میآمد.
دستکم در نخستین گام، برخی از این جایگاههای خالی با چهرههای جوانتر پر شده است. چهرههایی همچون ابراهیم رئیسی و صادق لاریجانی.
در طول سال ۱۳۹۷، علاوه بر عزل و نصبهای آیتالله خامنهای، مجلس با تصویب لایحه بازنشستگی، راه را برای ورود نسل جدیدی از مدیران گشود.
نگرانی از درون یا بیرون؟
سیر تغییر و تحول در میان مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی، علاوه بر جوانگرایی، به تثبیت جایگاه چهرههای نزدیک به رهبر ایران نیز انجامیده است.
به ویژه ابراهیم رئیسی، چهرهای که اصولگرایانِ چند پاره را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ منسجم کرد. او ظرف یک ماه گذشته در جایگاهی متناقض قرار گرفت: در مقام ریاست قوه قضائیه رهبر بر او نظارت میکند و در مقام نایب رئیسی مجلس خبرگان او بر رهبر.
به جز ابراهیم رئیسی، قاسم سلیمانی از فرماندهان معتمد رهبر نیز با دریافت جایزه ذوالفقار(بالاترین نشان نظامی) در ایران، جایگاه نظامی یگانه خود در میان فرماندهان را بیش از پیش تثببت کرد.
در مجموع به نظر میرسد پاسخ آیتالله خامنهای به فشارهای بیرونی همچون تحریمها و بحرانهای اقتصادی، تأکید بیشتر بر “یکدستی کارگزاران نظام” است.
او در سخنرانیهای اخیر خود نیز بارها بر حفظ “همدلی و انسجام” تأکید کرده و فساد اداری و بحران اقتصادی را در اولویتهای بعدی قرار داده است.
آیتالله خامنهای در بیانیه گام دوم نظام را “سلامت” و فساد مدیران را در مقایسه با دیگر کشورها “بسی کمتر” خوانده است.
علاوه بر این، رهبر ایران در مورد بحران اقتصادی نیز ترجیح داده تا مسئولیت را به مقامات دیگر بسپارد.
بنابر گفته حسن روحانی، آقای خامنهای حتی ترجیح داده که در آنچه “جنگ اقتصادی” با آمریکا میخواند، فرماندهی را به رئیس جمهوری بسپارد.
بدین ترتیب، آنچه کانون توجه آقای خامنهای قرار گرفته است، نه دخالت مستقیم در مدیریت اقتصادی و نه رفع نارضایتی عمومی است.
به نظر میرسد او در حال حاضر، عمده تلاش خود را بر تثبیت و بازآرایی “شتابان” منصوبان و نمایندگانش متمرکز کرده است. تغییراتی که شاید حتی در دوران انتقال قدرت هم، بحران جانشینی را تا حدی تخفیف دهد.