سعید زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، در یادداشتی تلگرامی دربارهی ادعاهای اخیر فعالیت در بهره برداری از جنگل از سوی برخی شخصیتها و مسوولان و فرزندان آنها در استانهای شمالی نوشت:
«داریم با جنگل در ایران خداحافظی میکنیم. حجم تخریب جنگلهای شمال عجیب و غریب است. حتی همین الآن در سرازیری تغییرات آب و هوا و تغییرات اقلیم در استانهای شمالی کشور افتادهایم.
بیشتر از ده سال است که در مجامع سیاستگذاری کشور به شکل جدی زمزمههایی مطرح شده که جهت بهبود اوضاع نامساعد جنگلهای کشور، ناچاریم چند سال کلا برداشت از جنگل را متوقف کنیم و به جنگل استراحت بدهیم.
بالاخره در سال ۹۵ دولت در قالب برنامه ششم لایحه موسوم به “تنفس جنگل” را به مجلس برد و توقف برداشت از جنگل در دستور کار نمایندگان قرار گرفت. داشتم بین مواضع کارشناسان موافق و مخالف سرچ میکردم، بین مخالفان یکی بیشتر چشمم را گرفت.
۳ نماینده ولی فقیه در ۳ استان شمالی کشور از سرسختترین مخالفان “تنفس جنگل” بودهاند. علاوه بر سنگ تمام گذاشتن در خطبهها ۳ نفری رسما به ریاست مجلس نامه نوشتهاند که طرح از دستور خارج بشود. خیلی قابل تامل است.
نسلهای آینده تا همین ۳۰ سال بعد معلوم نیست چیزی به نام جنگل در ایران ببینند یا نه ولی کش گوگل باقی است. آیندگان از ما در مورد مواضع صاحب منصبانی که جنگل در استانشان بود خواهند پرسید. خواهند پرسید چطور یک نماینده ولی فقیه خودش در یک استان شمالی بیش از ۲۰ شرکت در حوزه چوب به نام ۳ فرزندش داشت ولی هیچکس از عملکرد وی سوال نکرد؟
پینوشت:
ازین ۳ نفر یکی حضرت آیتالله قربانی نماینده ولی فقیه در گیلان بود که بعدها با مطالبات مردم مجبور به استعفا شد. دو نفر دیگر حضرت آیتالله طبرسی نماینده ولی فقیه در مازندران و حضرت آیتالله نورمفیدی نماینده ولی فقیه در گلستان، همراه آقای جزایری ۳ نماینده ولی فقیهی هستند که از زمان امام منصوب شدهاند. آقای جزایری نیز اخیرا استعفا داد».
یادداشتی خطاب به آقای نورمفیدی
کانال تلگرامی مکتوبات هم در همین باره در یادداشتی نوشت:
آقای نورمفیدی! این حجم از فعالیت اقتصادی پرشبهه به اسم امور خیریه و عام المنفعه توجیه نمیشود.
جوابیه آقای نورمفیدی پس از ۴۰ سال سکوت را خوانده ای؟ خوانده ای که میگوید این کارهای اقتصادی همهاش با اجازه امام بوده و برای امور خیریه و عام المنفعه است و سودش برای مردم استان است و تخلفی در آن نبوده؟ از اینکه اصلا وظیفه امام جمعه کار اقتصادی و خیریه به نفع عموم است بگذریم این صفحه از نامه سازمان بازرسی را یکبار دیگر بخوانید:
۱. چرا بدهیهای حوزه علمیه از بابت طرح بهره برداری از جنگلها به تعویق افتاده و پرداخت نشده؟
۲. چرا اداره جنگلها ۳۰ هکتار از جنگلهای علی آباد را بدون دریافت وجه به #بنیاد_نور آقای نورمفیدی اهدا کرده؟
۳. چرا تشریفات قانونی برای واگذاری بهره برداری از جنگل های #علی_آباد، #شموشک گرگان و #دیار گلستان اجرا نشده؟
۴. چرا پیش از تحویل این طرحها، برای اطمینان از دریافت عوارض و سود کار از جنابعالی و حسن انجام بهره برداری از جنگل ها، هیچ #ضمانتی توسط بنیاد نور داده نشده؟ چرا تشریفات مرسوم اداری را دور زدهاید؟
۵. چرا و چگونه اجاره نامه ده ساله جنگل های گرگان به حوزه علمیه مورخ آبان ۶۸ فسخ و این جنگل ها به صورت قطعی به این حوزه علمیه سپرده شده؟
۶. چه طور #محمدرضا_نجاتی سرجنگل دار گلستان، کارمند رسمی دولت به طور کامل در اختیار بنیاد نور که بنیادی خصوصی است قرار گرفته؟
۷. پس از انقلاب جنگل های آقای #افشار_مازندرانی را به حکم دادگاه انقلاب که خود جنابعالی قاضی آن بوده اید مصادره کردید اما اجازه استفاده از اموال منقول، ماشین آلات و موتورها و … را نداشتید. بیست سال بعد و پس از فوت افشار مازندرانی دادگاه شما را و جنگل داری را به پرداخت جریمه محکوم کرد. جریمه را به خانواده او پرداخت کردید؟
در چهل سال پیش وقتی بختیار گفت ” اینها وظیفه دارند مملکت را به نابودی بکشند و من می ایستم که این کار نشود ” گوش بازرگان، سنجابی، منصور فرهنگ ، لاهیجی ،نورالدین کیا نوری ، احمدمدنی، میناچی ، حسن نزیه ، شاملو ، چپی ها ، مجاهد ها.ومدعیان روشنفکری و…… کر بود و صدای معدود روشنفکران واقعی چون دکتر مصطفی رحیمی هم به جایی نرسید از بنی صدر ها ویزای ها و قطب زاده های مامور اجانب و مستحیل در مریدی امامشان هم که انتظار ی جز هیزم کشی آتش فتنه نبود .