داراییهای بی نظیر صندوق بازنشستگی کشوری؛ از سانچی تا صنایع شیر ایران
صندوق بازنشستگی کشوری را میتوان در کنار شستا، در زمره بزرگترین مجموعههای اقتصادی کشور به شمار آورد. این صندوق زیرمجموعههای اقتصادی پرشماری دارد که برخی از آنها برای عموم مردم شناخته شده و برخی دیگر ناآشنا هستند. به طور مثال، شرکت ملی نفتکش ایران متعلق به این مجموعه است؛ شرکتی که صاحب کشتی معروف سانچی بود؛ همان کشتی خبرسازی که یک سال و اندی پیش در دریا دچار سانحه شد و همه سرنشینان آن جان باختند.
شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و صنایع شیر ایران از دیگر شرکتهای مشهوری هستند که به این صندوق واگذار شده اند. به طور کلی این صندوق تقریباً همزمان با شناسایی شرکتهای زیرمجموعه هلدینگهای تخصصی، ۵ هلدینگ تخصصی دارد و بیش از ۱۱۰ شرکت کنترلی و مدیریتی زیرمجموعه صندوق هستند.
میعاد صالحی، از رادیو قرآن تا احکامی که شریعتمداری تقدیمش کرده
با آنچه در مورد صندوق بازنشستگی کشوری گفته شد مشخص است که مدیریت آن کاری دشوار و بسیار حساس است و چه بسا بسیاری از مدیران مشهور کشور نیز به سبب نداشتن دانش تخصصی، شایستگی مدیریت این مجموعه را نداشته باشند. با این وجود وزیر کار مدیریت این مجموعه را به فردی سپرده که مهمترین سابقه اجرایی او مدیریت رادیو قرآن است.
میعاد صالحی بیش از آنکه در حوزههای اقتصادی شناخته شده باشد، به سبب فعالیتهای قرآنی خود مشهور بوده و هست. او حافظ کل قرآن کریم، حائز رتبه دوم مسابقات جهانی حفظ و قرائت قرآن کریم در کشور مصر بوده و مدتی به عنوان مدیر رادیو قرآن نیز فعالیت کرده است. او همچنین مسئولیتهایی همچون دبیر کارگروه نخبگان قرآنی بنیاد ملی نخبگان، عضو کمیسیون مشورتی شورای توسعه فرهنگ قرآنی، دبیر کمیسیون نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی را بر عهده داشته.
تحصیلات او مهندسی هوا فضا از دانشگاه صنعتی شریف است. شریعتمداری زمانی که در وازت صمت بود، صالحی را به عنوان مشاور خود در امور صنایع پیشرفته منصوب کرد و پس از آنکه به وزارت کار آمد، در وزارتخانه جدید تحت مدیریت خود نیز عنوان مشاور علمی و فناوری خود را نصیب صالحی کرد. در دیگر سوابق کاری صالحی نیز، به جز چند فعالیت مشاورهای و تحقیقاتی، سمت اجرایی شاخصی دیده نمیشود. البته در رزومه کاری او، در سایت صندوق بازنشستگی کشوری قائم مقامی هلدینگ صنایع معدنی صندوق بازنشستگی کشوری نیز دیده میشود، اما معلوم نیست چند و چون این انتصاب چگونه بوده و چه زمانی انجام شده و آیا صرفا برای رزومه سازی صورت گرفته است؟
در چنین شرایطی انتصاب او در چنین سمت حساسی، پرسشهای فراوانی ایجاد کرده. اینکه او با کدام تجربه در حوزههایی مانند مدیریت دارایی و مدیریت ریسک، شایسته این سمت تشخیص داده شده، همچنان مبهم است. باز هم در رزومه او، امور تحقیقاتی در این زمینهها به چشم میخورد، اما طبیعی است که برای چنین سمت مهمی، تجربه عملی و اجرایی اهمیت دارد و نه صرفا سواد آکادمیک.
ژست جوانگرایی
تنها دلیلی که میتوان برای انتصاب صالحی عنوان کرد، ژست جوانگرایی در انتصابهای شریعتمداری است. ادعای جوانگرایی، در مورد وزیر کار، ابهامات فراوانی دارد.
اول اینکه خود شریعتمداری در دولت اصلاحات وزیر بازرگانی بود، اما حاضر نشد با وجود یک وقفه ۱۲ ساله، صندلی وزارت را رد کند. حتی پس از ماجرای خودروهای وارداتی و افزایش انتقادات نسبت به عملکرد او، شریعتمداری باز هم قید وزارت را نزد و صرفا از وزارت صمت به وزارت کار نقل مکان کرد. اگر فردی ادعای جوانگرایی دارد به نظر میرسد، آیا بهتر نیست ابتدا این جوانگرایی را از خود شروع کند و مثلا جای خود را به فردی که ده سال از خود جوانتر است، اما تجربه کافی را نیز دارد، بدهد؟
به بیان ساده تر، شریعتمداری در کنار تعداد دیگری از مدیران دولتی کشور، در نزد افکار عمومی افرادی «پیرمردسالار» شناخته شده اند. در چنین شرایطی انتصاب «مدیران جوان خاص» خود ابهاماتی در پی میآورد.
دوم اینکه این اولین انتصاب یک مدیر جوان با این همه ابهام از سوی شریعتمداری نیست. وزیر کار، آذرماه سال گذشته نیز محمد کبیری را به عنوان معاون امور تعاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منصوب کرد؛ انتصابی که از آن صرفا برد تبلیغاتی یک رکورد به جا ماند و آن هم انتصاب «جوانترین معاون وزیر دولت» بود. اما کبیری به جز سوالات فراوان در مورد میزان شایستگی اش برای این سمت، در افکار عمومی از برچسب «ژن خوب» نیز مصون نماند. او فرزند احمد کبیری، رییس سازمان نظام مهندسی کشاورزی و معاون وزیر جهاد کشاورزی است؛ فردی که ۱۸ آذر، یعنی درست ده روز بعد از انتصاب پسرش، بی سروصدا از این سازمان رفت و جای خود را به رمضان نژاد داد.
بحث ژن خوب درمورد اطرافیان خود شریعتمداری نیزبارها مطرح شده. محمدهادی رضوی، تهیه کننده جوان و پرسروصدایی که اخیرا پرونده قضایی او نیز در افکار عمومی سروصدا کرده، داماد محمد شریعتمداری است. دامادی که قرار بود ستاد انتخاباتی یک کاندیدای نزدیک به جبهه پایداری را در انتخابات ۹۶ در دست بگیرد که اگر آن کاندیدا از حضور در انتخابات منصرف نمیشد، اتفاق قابل تاملی پیش بیاید. یعنی شریعتمداری در ستاد روحانی فعالیت کند و دامادش در ستاد تندروترین رقیب او.
سوم اینکه انتصاب افرادی که تجربه تخصصی کافی ندارند این شائبه را به وجود میآورد که افراد صاحب نفوذ، با گماشتن او روی یک صندلی مدیریتی، عملا خود پشت صحنه اداره امور را به عهده میگیرند و حتی از هزینه پاسخگویی به افکار عمومی نیز در امان میمانند.
چهارمین نکته اینکه چنین انتصابهایی به نظر، حتی به قصد زمین زدن پروژه “جوانگرایی” انجام میشود. چراکه در صورت عدم توفیق چنین مدیریانی – که به دلیل عدم تجربه و تخصص کافی امری محتمل است – یک نکته منفی در کارنامه پروژه جوانگرایی ثبت میشود و عملا مسیر این کار را متوقف میکند. این در حالی است که اگر همین مدیران جوان با طی کردن پلهها به درستی وارد سطوح مدیریت شوند، میتوانند سرمایههای عظیم کشور در سالهای نزدیک باشند، اما چنین انتصاباتی حتی این مهرههای جوان را نیز عملا میسوزاند.
شریعتمداری در آرزوی حضور در دولت بعد از روحانی؟
نکته دیگر، رویه قابل تامل شریعتمداری برای انتصاب هاست. او که در سابقه سیاسی خود در مقاطع مختلف خود را گاهی همراه اصولگراها و گاهی همراه اصلاح طلبها معرفی کرده، اکنون در انتصابها نیز همین رویه را در پیش گرفته است. تا جایی که این شائبه قوت گرفته که هدف او راضی نگه داشتن هر دو طیف اصلاح طلب و اصولگراست. رویهای که میتواند شریعتمداری را به حضور در دولت پس از روحانی یعنی دولت برآمده از انتخابات ۱۴۰۰ نیز تضمین کند؛ چه آن دولت اصلاح طلب باشد چه اصولگرا.
مجلس ورود میکند؟
مجلس دهم تاکنون با وزرا برخوردهای متفاوتی داشته. وزرایی مانند اقتصاد را برکنار کرده و با امثال شریعتمداری با وجود عملکرد پرانتقادش در وزارت صمت و اراده جدی برای استیضاحش در نهایت مهربانانه برخورد کرده و حتی برای وزارت کار نیز به او اعتماد کرده. با این وجود باید منتظر ماند و دید در سال آخر فعالیت مجلس دهم، نمایندگان با این انتصابها و این عملکرد چگونه برخورد خواهند کرد. بی تردید نحوه برخورد مجلس، معیار مهمی برای افکار عمومی است تا درباره نحوه رای دادن در انتخابات مجلس یازدهم تصمیم گیری کند.